یک از مراحل فرآیند رشد، تعادل بخشی به عادات و روحیات مثبت موجود و رشد متعادل استعدادهای بالقوه فرد است، به گونه ای که فرد در مسیر رشد خود در دام افراط و تفریط نیفتد.
نگاهی به تاریخ، گویای این مطلب است که جبهه ی حق همواره از ناحیه افراط و تفریط دچار آسیب شده و چه بسیار افرادی که در ابتدا با نیتهای خیرگام برداشته، اما در ادامه رعایت نکردن جانب تعادل از سوی آنها موجب شده است تا سر از ناکجا آبادها پیدا کنند.
چه زیبا وصف می کند امیر سخن علی (ع) این گروه را آنجا که می فرماید:
«لا تَـرى الجاهـِلَ إلاّ مُفْرِطـا أو مُفَرِّطـا ». هرگز نادانى را نمىیابى جز آن که (در کارهایش) یا افراط مىکند یا تفریط.
حرکت در مسیر رشد و تعالی مستلزم مراقبت نسبت به این موضوع است که افراد با توجه به ملاک ها ومعیارهای تعادل به افراط و تفریط دچار نشوند.
شهید مطهری در این رابطه می فرمایند : «گفتیم ملاک این است که می گویند هر قوه ای که به انسان داده شده، برای یک غایت و هدفی است و آن هدف را می شود تشخیص داد. وقتی آن هدف را تشخیص دادیم، آنوقت می توانیم تعادلرا هم به دست آوریم، به عرف هم کار نداریم، می توانیم به دست بیاوریم که چه حدش افراط است، چه حدش تفریط مثلا قوه خشم و به اصطلاح قوه غضبیه برای این به انسان داده شده که از خودش در مقابل طبیعت و انسانهای دیگر دفاع کند، حال آن آدمی که درصف اتوبوس ایستاده، آیا واقعا حقش پایمال شد یا نشد؟ اگر پایمال شد آیا می تواند اعتراض کند یا نمی تواند؟ اگر می تواند، حال که حقش پایمال شده، پس باید اعتراض کند، می خواهد جامعه آن را خوب بداند، می خواهد بد بداند. این دفاع ازحق است.