چگونه میتوان محبت اهل بیت(ع) را در دل جوان و نوجوان نهادینه کرد؟
آنچه از قرآن و کتب روایی و همچنین کلام ائمه معصومین ع بدست می آید این است که هر شخصی از طریق راههای متعددی میتواند محبت اهل بیت ع را در دل خود و فرزندان خود ایجاد کرده و آنرا برای همیشه حفظ نماید:
1- دوران پیش از کودکى
این مرحله، به مراقبتها و رفتارهاى والدین در دوران شیرخوارگى و نوزادى فرزندان مربوط مىشود.
امّا... اینک ماییم و کودکان و نوجوانان جامعه و ضرورت و اهمیّت تربیتِ ولایى و دینى آنان.
در
اینکه چگونه مىتوان جوانان و نوجوانان را «مُحبّ آل محمد» و دوستدار
اهلبیت(ع) بارآورد، راههاى مختلفى وجود دارد. برخى از این راهها جنبه ذهنى
و تئورى دارد، یعنى طرح موضوعات و مباحثى که نتیجه آن ایجاد کشش و جذبه
نسبت به خاندان پیامبر است. عمدتاً بیان فضایل و مناقب و مقامات و شرح حال و
سیره اولیاء الهى، حتّى ذکر شمایل و اوصاف ظاهرى آنان، از این بخش است.
بعضى حتى از راه تصاویر و عکسهاى منسوب به پیامبر و امامان، به آنان علاقه
پیدا مىکنند و تصویر، گذرگاه و معبرى براى ورود به دنیاى زیبا و
دوستداشتنىِ اولیاى دین مىشود. برخى هم جنبه عملى و کاربردى است، یعنى
اجراى برنامهها یا توجّه به نکات اجرایى و کاربردى که نتیجه آن جاى گرفتن
محبّت اهلبیت(ع) در دل کودکان و جوانان است و این کار، عمدتاً از سوى
پدران و مادران، اولیاء و مربّیان، برنامهسازان، مسؤولان فرهنگى و تربیتى
کشور و چهرههاى مورد توجّه و علاقه نسل نوجوان در جامعه است.
اینک برخى از این راهها و شیوهها برشمرده مىشود:
2- پیوند با آب فرات و خاک کربلا
استفاده از نمادها و سمبلهایى که به نوعى ارتباط با اهل
بیت دارد، این رابطه را تقویت مىسازد. «عاشورا» برجستهترین مظهر خطّ
ولایت نسبت به این خاندان است.
«شهادت» و «عطش» نیز دو جلوه مهمّ عاشوراست.
«آب
فرات» یادآور تشنگى امام و اهل بیت او و وفاى عباس(ع) است و «تربت»
سیدالشهدا، خاک آمیخته به خون «ثاراللَّه» است و این دو، فرهنگ عاشورا و حب
اهل بیت را با خود دارند.
در تعالیم شیعه، از سنتهاى مؤکّد مذهبى،
برداشتن کام نوزاد هنگام تولّد، با تربت سیدالشهدا و آب فرات است یعنى
اندکى از این یا آن، به کام نوزاد مالیدن، یا در دهان او چکاندن.
این
کار، هم پیوند دادن نوزادان از همان بدو تولد با این خاندان و عاشوراست، هم
نشانِ عشق والدین به ایجاد این رابطه است، هم تأثیر طبیعى این «آب و خاک»
در سرشت و طینت و خلق و خوى فرزندان است. همچنان که طبق احادیث بسیار،
خداوند در تربت سیدالشهدا «شفا» و خاصیت درمانى قرار داده است،(4)
اثر ایجاد محبّت و امنیّت هم در این تربت و آن آب نهاده است. پس، از
راههاى عملى، یکى هم عمل به این سنت دینى است. اثر ایجاد محبت در روایات
مربوط به آن هم بیان شده است. امام صادق(ع) فرمود:
«حَنّکوا اولادَکم بماء الفراتِ».(5)
کام نوزادان خود را با آب فرات بردارید.
امام صادق(ع) به سلیمان بن هارون بجلّى فرمود:
«ما اَظُنُّ احداً یُحَنِّکُ بماء الفراتِ الاَّ احبَّنا اهلَ البیت».(6)
گمان نمىکنم که کسى با آب فرات، کام نوزاد را بردارد مگر آنکه ما خاندان را دوست بدارد.
آن حضرت، فرات را نهرى بهشتى مىداند که به خدا ایمان آورده است و روزى یک قطره از بهشت در آن مىچکد. و نیز فرمود:
«مَن شَرِبَ مِن ماء الفراتِ وَحنَّکَ به فهو محبّنا اَهْلَ البیت».(7)
هر کس از آب فرات بنوشد، یا کام کودک را با آن بردارد، یقیناً دوستدار ما خاندان خواهد بود.
على(ع) فرمود:
«اِنّ اهلَ الکوفةِ لَوْ حَنَّکوا اولادَهم بماء الفراتِ لکانوا شیعةً لنا».(8)
اگر کوفیان، اولاد خودرا باآبفرات، کام برداشته بودند، شیعه ما مىشدند.
امام صادق(ع) فرمود:
«ما احدٌ یَشربُ من ماء الفراتِ وَ یُحنِّکُ به اذا اولَدَ الّا اَحبَّنا، لِأنَّ الفراتَ نهرٌ مؤمِنٌ».(9)
هیچ
کسى نیست که از آب فرات بنوشد، یا وقتى فرزند آورد، کام او را با آب فرات
بردارد، مگر آنکه دوستدار ما شود، چرا که فرات، نهرى مؤمناست.
آن حضرت، در مورد کام برداشتن نوزادان با تربت سیدالشهدا هنگام تولّد، چنین دستور داده است:
«حَنِّکوا اولادَکم بِتُربةِ الحسینِ، فانّها اَمانٌ».(10)
فرزندان خود را با تربت حسین(ع) کام برگیرید، چرا که مایه ایمنى است.
البته
در روایات، تأکید شده است که این بهرهگیرى درمانى از تربت، وقتى است که
انسان به این نکته باور داشته باشد که خداوند در تربت آن حضرت، این نفع و
خیر را قرار داده است.(11)
سنّتِ آمیختن آب یا شربت به تربت سیدالشهدا و نوشیدن و نوشاندن آن به دیگران جهت درمان، زمان ائمّه هم رواج داشته است.(12) امروز نیز میان معتقدان و شیفتگان این مکتب، رایج است.(13)
3- استفاده از علاقه به محبوبیّت
هر کس دوست دارد مورد علاقه و محبّت دیگران باشد و مورد
توجّه قرار گیرد. در جذب افراد، اظهار علاقه خیلى مؤثر است، بخصوص آن طرفى
که انسان مورد علاقه او باشد اگر شخصیّتى معروف، مهم و معتبر باشد، مورد
رغبت بیشترى است. تا چه رسد به اینکه آن طرف، خدا و حضرت رسول(ص) و ائمّه
اطهار(ع) باشند. باید چنین القا کرد که رشته محبت و علقه ولایى با
اهلبیت(ع) موجب مىشود انسان محبوب خدا و رسول خدا (ص) گردد و چه موهبتى
بالاتر از این؟ طرح این مسأله که ائمّه(ع) دوستدارانشان را دوست دارند،
ایجاد محبّت مىکند. روایت در این زمینه بسیار است، از جمله این حدیث:
کسى
به محضر امام على(ع) رسید و گفت: السلام علیکَ یا امیرالمؤمنین و
رحمةاللَّه و برکاته، کیفَ اصبَحْتَ؟ سلام (و رحمت و برکات خدا) بر تو اى
امیر مؤمنان. چگونه صبح کردى و چگونهاى؟
حضرت سر بلند کرد و پاسخ سلامش را گفت و فرمود:
«اصبحتُ مُحِبّاً لِمُحِبِّنا و مُبغِضاً لِمَن یُبغِضُنا»(14)
صبح کردم، در حالى که دوستدارِ دوستدارمان هستم و دشمن کسى که با ما دشمنى دارد.
طرح
مسأله حبّ متقابل و رضایت طرفینى میان خدا و بنده یا پیامبر(ص) و امّت،
کارساز است. قرآن هم نمونههایى دارد، همچون: «2م و رَضُواعنه»،(15) «فَسوفَ یأتى اللَّهُ بقومٍ یُحِبُّهم و یُحِبّونه».(16) که در مورد اهل ایمان و عمل صالح و متعهدان به دین و ثابت قدمان در راه خداست.
با
طرح اینکه خدا چه کسانى را دوست مىدارد؟ و پاسخ این که محبّان اهل بیت
را، و نتیجهگیرى این که پس محبوب خدا شدن هم در سایه مودّت اهلبیت است،
علاقهها را به این خاندان مىافزاید.
هم دوست داشتن برگزیدگان افتخار
است، هم محبوب آنان بودن ارزش است. در زیارت «امیناللَّه»، در حرمهاى ائمه
معصومین از خداوند چنین درخواست مىکنیم:
خدایا! دل و جان مرا شیفته اولیاى برگزیدهات قرار بده و مرا در زمین و آسمانت محبوب گردان:
«مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اولیاءک، مَحبوبةً فى أَرضِک و سماءک».(17)
دوستى
با اهلبیت(ع) انسان را با این خانواده همخون و همدل مىسازد و عضو این
خانواده الهى مىگرداند. همچنان که سلمان فارسى را رسول خدا(ص) از این
دودمان دانست و فرمود: «سلمانُ مِنّا اهلَ البیت»(18) «سلمان از ما خاندان است».
چنین تعبیرى را پیامبر اکرم(ص) درباره ابوذر غفارى هم فرموده است و امام صادق(ع) نیز درباره فُضیل بن یسار(19) و یونس بن یعقوب(20) فرموده است که اینان از ما خاندان هستند.
این
موهبت بزرگى است که انسان از خاندان پیامبر محسوب شود. محبّت اهلبیت،
چیزى است که این امتیاز را براى دوستدار مىآورد. به این دو حدیث توجه کنید
(که یکى محبّت و دیگرى تقوا و عمل صالح را زمینهساز عضویت در مجموعه
اهلبیت مىداند):
امام باقر(ع): «مَنْ اَحَبَّنا فهو مِنّا اَهل البیتِ»(21) «هر که ما را دوست بدارد از ما خاندان است».
امام صادق(ع): «مَنِ اتّقى مِنکم وَ اَصْلَحَ فهو منّا اهلَ البیت».(22) «هر کس از شما که تقوا پیشهکند و در پى صلاح و اصلاح باشد، او از ما اهلبیت است».
توجّه به این نکته مهمّ است که محبّت به تنهایى، بدون تقوا و صلاح و اصلاح، چندان کارساز نیست و محبّت واقعى به همان همسویى مىکشد.
4-توجه به عنایت اهل بیت به شیعه
پیروان و دوستداران اهل بیت(ع)، مورد عنایت و توجّه و
تقدیر خاندان پیامبرند. توجه داشتن و توجه دادن به این عنایت و محبت و
تکریم، محبت آنان را در دلها ایجاد مىکند یا مىافزاید. اهل بیت،
هوادارانشان را دوست دارند، آنان را مىشناسند، آنان را شاخ و برگ درختى
مىدانند که به خودشان مربوط مىشود، در دنیا گرفتارىهایشان را حل
مىکنند، در آخرت از آنان شفاعت مىکنند و محبّان خویش را از یاد نمىبرند.
در این زمینه احادیث فراوانى است که به چند نمونه اشاره مىشود:
1
- حُذیفة بن اُسَید غفارى گوید: امام حسن مجتبى(ع) وقتى با معاویه صلح کرد
و به مدینه برمىگشت همراهش بودم. پیش او یک بار شتر بود که همواره همراه
آن بود و جدا نمىشد. روزى گفتم: این بار چیست که از تو جدا نمىشود؟
فرمود:
مىدانى چیست؟ گفتم: نه. فرمود: «دیوان» است. گفتم: دیوان و دفترِ چیست؟
فرمود: دفتر شیعیان ماست، نامهایشان در آن است: «دیوانُ شیعتِنا فیه
اَسماؤهُم».(23)
2 - امام صادق(ع) به ابوبصیر فرمود:
«... وَ عَرفْنا شیعتنا کَعِرفانِ الرّجُلِ اهلَ بیته».(24)
ما شیعیان خود را مىشناسیم، همانگونه که یک فرد، خانواده خود را مىشناسد.
3
- امام سجاد(ع) فرمود: ما هر کس را ببینیم، مىشناسیم که مؤمن حقیقى است
یا منافق. شیعیان ما ثبت شدهاند و نامهایشان و نامهاى پدرانشان معروف است،
خدا از ما و از آنان پیمان گرفته است، هر جا که ما وارد شویم آنان نیز
وارد مىشوند:
«اِنَّ شیعتَنا لمکتوبُونَ مَعْرُوفون بِأسمائِهِم و
اسماء آبائهم، اَخَذَ اللَّه المیثاقَ علینا و عَلَیهم، یَرِدونَ
مَوارِدَنا وَ یَدخُلون مَداخِلَنا».(25)
4 - امام کاظم(ع) در مورد آیه «وَمِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا»(26) فرمود:
«فَهُم وَاللَّهِ شیعَتُنا الّذین هَداهُمُ اللَّهُ لِمَوَدَّتِنا وَاجْتَباهُمْ لِدینِنا...».(27)
به خدا قسم آنانند شیعیان ما، آنان که خداوند بر مودّت و دوستى ما هدایتشان کرده و براى آیین ما آنان را برگزیده است.
این
که انسان توفیق مودّت و پیروى این خاندان را داشته باشد، توفیق ارزشمندى
است که نصیب همه نمىشود و بر این نعمت معنوى باید خداوند را سپاس گفت.
عنایت دیگر ائمه، در مورد حساب و شفاعت شیعه جلوهگر است که در حدیث بعد
آمده است.
5 - امام صادق(ع) در ذیل آیه «اِنّ اِلَینا اِیابَهُم ثُمّ اِنّ عَلینا حِسابَهُم»(28) فرمود:
«اِذا کانَ یَومَ القِیامَةِ جَعَلَ اللَّهُ حسابَ شیعَتِنا عَلَینا...».(29)
چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حسابرسى شیعیان ما را برعهده ما مىگذارد.
و در حدیث دیگرى از آن حضرت است:
«نَشْفَعُ لِشیعَتِنا فَلا یَرُدُّنا رَبُّنا».(30)
ما براى شیعیان خود شفاعت مىکنیم، خداوند هم شفاعت ما را ردّ نمىکند.
6 - امام صادق(ع) فرمود:
«اَیْنَما نَکُونُ فَشیعتُنا مَعَنا».(31)
ما هر جا که باشیم، پیروان ما با مایند.
حتى
در ورود به بهشت نیز این همراهى وجود دارد، على(ع) فرموده است: از هشت درِ
بهشت، پنج در است که شیعیان و دوستداران ما اهل بیت از آن وارد مىشوند:
«... و خمسةُ ابوابٍ یَدخُل مِنها شیعتُنا وَ مُحبّونا».(32)
7
- امام صادق(ع) در مسجد، گروهى از شیعیان را دید، به آنان نزدیک شد و
سلامشان داد و فرمود: به خدا قسم من بوى شما و روح شما را دوست دارم، ما را
با تقوا و تلاش، یارى کنید. شما یاران دین خدایید، شما پیشتازان به سوى
بهشتید، ما بهشت را براى شما تضمین کردهایم، هر چیزى شرفى دارد، شرافتِ
دین، شیعه است. هر چیزى ستونى دارد، ستون دین، شیعه است. هر چیزى سروَرى
دارد، و بهترین مجالس و سرور آنها، مجالس شیعه است:
«وَاللَّهِ اِنى
لَاُحبُّ ریحَکُم وَ ارواحَکم... اَنتمُ السّابِقونَ الى الجنّة، قد
ضَمِنّا لکم الجنانَ بِضَمانِ اللَّهِ وَ رَسُولِه... اَلا وَ اِنّ لِکُلِّ
شَىءٍ شَرَفَاً وَ شرفُ الدینِ الشیعةُ، اَلا اِنّ لِکُلِّ شئٍ عِماداً
وَ عِمادُ الدّینِ الشیعةُ، اَلا و انّ لکُل شئٍ سَیّداً وَ سیّدُ المجالسِ
مجالسُ شیعَتِنا».(33)
8
- امام باقر(ع) درباره «شجره طیّبه» که در قرآن است، فرمود: آن درخت، حضرت
رسول(ص) است، تنه آن، على(ع) است، شاخهاش فاطمه(س) است، میوههایش
فرزندان فاطمه زهرایند و شیعه، برگهاى آن درختاند (وَ اوراقُها شیعتُنا)
هرگاه یکى از شیعیان ما از دنیا برود، برگى از آن درخت افتاده و هرگاه
نوزادى براى شیعه به دنیا آید، به جاى آن برگ، برگى مىروید.(34)
9 - امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«اِنَّ
اللَّه تعالى اِطّلَعَ اِلَى الأرضِ فاختارَنا وَاختار لنا شیعةً
یَنصرونَنا و یَفْرَحُونَ بِفَرَحِنا وَ یَحزَنُون لِحُزْنِنا وَ
یَبْذِلُونَ اَنْفُسَهم وَ اموالَهُم فینا، فاولئک مِنّا وَ اِلَینا وَهُم
مَعَنا فِى الجِنَان».(35)
خداوند
بر زمین اشراف و عنایت و نگاه کرد پس ما را برگزید و براى ما پیروانى
برگزید که ما را یارى مىکنند، با شادى ما شاد مىشوند، بر اندوه ما
اندوهگین مىشوند و جانها و مالهایشان را در راه ما خرج مىکنند، پس آنان
از ما و به سوى مایند و آنان در بهشت با ما خواهند بود.
این نیز عنایت
خدا و اهل بیت به پیروان این خاندان و برگزیدگى و منتخب بودن صاحبان این
محبت و ولایت را مىرساند. این عنایات خاص، موجب ازدیاد محبت انسان به این
خاندان جود و کرم مىشود و دلبستگى و دلدادگى مىآورد.
درباره جایگاه و
منزلت شیعه نزد ائمّه اطهار و توجه خاصّى که به موالیان خود دارند و مقامى
که خدا براى سیرابشدگان از چشمه محبت و ولاى آل اللَّه قرار داده، آن قدر
حدیث است که از شمار بیرون است. نقل آنها کتابى قطور خواهد شد. امّا براى
آشنایى با مضامین گوشهاى از این احادیث، عنوانِ بعضى از این فضیلتها و
ویژگیها را مىآوریم:(36)
شیعیان
على(ع) در قیامت سیراب، و رستگار و کامیابند. شیطان بر پیروان على(ع) سلطه
ندارد. شیعیان على شیعه خدایند، شیعیان على، آمرزیدهاند، در قیامت به دست
على(ع) از کوثر سیراب مىشوند، پیروان او در دنیا و آخرت منصورند و برگه
عبور از آتش مىگیرند و ایمناند، اگر شیعه نبود، دین خدا استوار نمىشد،
آنان بهترین بندگان و بر صراط حقّاند و دین اهل بیت را گرفتهاند، شیعیان
ما به خدا و به عرش خدا و به ما نزدیکتر از دیگرانند، پیروان ما گواه و
شاهد بر مردم دیگرند، ما و شیعه ما «اصحاب الیمین» هستیم، شیعیان ما هدایت
یافته، صابر، گرانقدر، صادق و رها از سلطه و نفوذ شیطانند، پیروان ما هنگام
رستاخیز، با چهرههاى نورانى از قبرها برانگیخته مىشوند و سواره به محشر
مىآیند، با نور خدایى مىنگرند، از سرشت ما آفریده شدهاند، هم ما
برگزیدهایم هم شیعیان ما، آنان از شعاع نور ما خلق شدهاند. خداوند در
دنیا شیعه ما را از گناهانشان پاک مىکند، خداوند از شیعیان ما میثاق ولایت
گرفته است، ما گواه بر شیعیانیم و شیعیان شاهد بر دیگرانند، شیعیان ما
مىتوانند نسبت به خانواده خود هم شفاعت کنند، شهید شیعه بر شهداى دیگر
برترى دارد، پیروان با ایمان ما با پیامبر خویشاوندند و... صدها کرامت و
فضیلتِ ارجمند.
البته این اوصاف و فضایل و جایگاه والا، به همان اندازه
که قیمتى و محبّتآور و دوست داشتنى است، مسؤولیت و تعهّد و مراقبت و
دیندارى بیشترى مىطلبد، تا انسان شایسته این همه مقام و رتبه شود (به
نکایات پایانى این جزوه دقت کنید).
5-بیان فضیلت حبّ آل پیامبر(ص(
فعّال ساختن کانال تبلیغ محبّت اهل بیت(ع)، در جذب دیگران اثر
دارد. گفتن و مطرح کردن خوبیهاى آنان مؤثّر است. به عنوان یک دستور کار،
باید فضیلت، آثار و برکات محبّت اهل بیت(ع) را بصورت پیوسته طرح کرد. به هر
حال در عدّهاى اثر مىگذارد و مردم به دنبال یک موج تبلیغاتى در رسانهها
یا مراکز فرهنگى، به سمت و سویى گرایش مىیابند. در این باره احادیث
فراوان است. به عنوان نمونه: پیامبر اکرم(ص) فرمود:
اَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبّ آلِ محمّدٍ ماتَ شهیداً،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ ماتَ مغفوراً له،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ ماتَ مؤمناً مُستکمِلَ الأیمان،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ بَشَّرهُ ملکُ الموتِ بالجَنّة،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ فُتِحَلهفىقبره باباناِلَىالجنّة،
اَلا و من مات على حبّ آل محمّدٍ جَعلَ اللَّهُ قبَرهُ مَزارَ ملائکةِ الرّحمة...(37)
هر
کس با محبّت آل محمد بمیرد، شهید مرده است، آمرزیده مىشود، با توبه
مىمیرد، با ایمان کامل مىمیرد، فرشته مرگ او را به بهشت مژده مىدهد، در
قبرش دو در به روى بهشت گشوده مىشود، قبر او زیارتگاه فرشتگان رحمت الهى
مىشود.
چنین روایاتى فراوان است. ذکر اینها دلها را تکان مىدهد و
شیفته اهلبیت(ع) مىسازد. از جمله نکاتى که در فضیلت این محبت در روایات
فراوان آمده است اینهاست:
- حبّ اهل بیت، اساس دین و نظام دین است.(38)
- حبّ اهل بیت، حبّ خداست.(39) به قول مولوى:
این محبّت از محبّتها جداست
حبّ محبوب خدا، حبّ خداست
- حبّ اهل بیت، حب رسول خداست.(40)
- حبّ اهل بیت، هدیه الهى است.(41)
- حب اهل بیت، برترین عبادت است.(42)
- حبّ اهل بیت، باقیات الصالحات است.(43)
پس
وقتى حب اهل بیت(ع) این همه فضیلت دارد، باید ظرف دل را از محبّت آنان پر
کرد و عشقها و علاقهها را نثار آنان نمود که شایستهترین افراد براى دوست
داشتن و عشق ورزیدناند و ارزش دل به عنوانِ یک ظرف، بستگى به محتواى
محبّتى دارد که در آن است. قیمت انسان، به عشقى است که در ظرفِ دلش جاى
مىگیرد. هر چه آن معشوق و محبوب، ارزشمندتر و نفیستر باشد، انسان هم
قیمتىتر و پربهاتر مىشود.
رسول خدا(ص) فرمود: اى مردم! پیوسته مودّت
ما خاندان را داشته باشید و از آن جدا نشوید، هر کس خدا را در حالى ملاقات
کند که مودّت ما را داشته باشد، با شفاعت ما وارد بهشت مىشود.(44)
6- طرح نیازمندى و بهرهمندى از این محبّت
انسان معمولاً مجذوب کسى یا جایى مىشود که گره از کار او
بگشاید و بهره برساند. در رابطههاى اجتماعى افراد، به وضوح این مسأله
دیده مىشود. در زندگى ممتد و مستمرّ ما که تا آخرت ادامه مىیابد، کجاها
گیر مىکنیم و نیاز به کمک داریم؟ هنگام مرگ، در برزخ، در رستاخیز، هنگام
عبور از صراط و... که بشدّت نیازمند و گرفتاریم، به کارسازى محبّت
اهلبیت(ع) آگاه مىشویم. در این زمینه هم حدیث بسیار است از جمله این چند
حدیث مشهور رسول خدا(ص):
1 - «حُبّى و حُبُّ اهلِ بیتى نافعٌ فى سَبعةِ
مَواطِنَ اَهوالُهُنَّ عظیمةٌ: عندَ الوفاةِ و فى القبر و عندَ النُّشورِ و
عندَ الکتابِ و عندَ الحسابِ و عندَ المیزانِ و عند الصِّراط».(45)
حبّ
من و محبت اهل بیت من در هفت جا سود مىبخشد، هفت جایى که هول و هراس آنها
عظیم است: هنگام مرگ، در قبر، هنگام برخاستن از قبر، هنگام تحویل نامه
اعمال، هنگام حساب و بررسى اعمال، هنگام سنجش عملها و هنگام عبور از صراط.
2
- «سَأل رَجُلٌ رسولَ اللَّهِ عَنِ السّاعة، فقال: ما اَعْدَدْتَ لها؟
قال: ما اعدَدْتُ لها کبیراً، اِلّا انّى اُحِبُّ اللَّهَ و رسولَه. قال:
فَاَنْتَ مَعَ مَنْ اَحْبَبْتَ (المرءُ مَعَ مَن اَحَبّ) قال انسٌ: فما
رأیتُ المسلمینَ فَرِحُوا بعدَ الأسلام بِشىءٍ اَشَدَّ مِن فَرَحِهِم
بِهذا».(46)
مردى
از پیامبر پرسید که قیامت کى است و چگونه است؟ حضرت پرسید: براى قیامت چه
آماده کردهاى؟ گفت: چیز مهمّى آماده نکردهام، جز اینکه خدا و پیامبرش را
دوست دارم. حضرت فرمود: تو با کسى هستى که دوست مىدارى (انسان با کسى
محشور مىشود که دوستش دارد). انس گوید: من ندیدم که مسلمانان، پس از اسلام
به چیزى بیش از این سخن خوشحال شوند.
3 - على(ع): «مَن اَحَبَّنا کانَ مَعَنا یومَ القیامة، ولو اَنَّ رَجُلا اَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ».(47)
هر کس ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود، اگر کسى یک سنگ را دوست بدارد، خداوند او را با آن سنگ محشور مىسازد.
این
مژده بزرگى است که علاقهمند به اهلبیت(ع) بداند که در آخرت هم با آنان
محشور خواهد بود. وقتى محبّت تا این اندازه کارساز است، چرا این گنج را
نداشته باشیم؟
امام صادق(ع) مىفرماید: دم مرگ، وقتى که جانتان به
گلوگاه مىرسد، بیشترین نیاز را به محبّت ما دارید. اگر حبّ ما در دلتان
بود، فرشته مژدهرسان مىآید و مىگوید: هراسى نداشته باش، که ایمن شدى.(48)
آثار
محبت اهل بیت(ع) در روایات، بسیار فراوان ذکر شده است، جمعبندى این آثار و
منافع، بخصوص براى مرحله آخرت، در این عنوانها مىگنجد:(49)
- موجب از بین رفتن گناهان مىشود.(50)
- دل را پاک مىسازد.(51)
- در دل، حکمت جارى مىسازد.(52)
- کمال دین است.(53)
- موجب برخوردارى از شفاعت است.(54)
- نور در قیامت است.(55)
- ایمنى در قیامت است.(56)
- موجب ثبات در صراط است.(57)
- از آتش دوزخ نجات مىدهد.(58)
- موجب محشور شدن با اهل بیت است.(59)
- انسان را بهشتى مىسازد.(60)
- موجب خیر دنیا و آخرت و نجات از عذاب قبر است.(61)
حضرت
رسول(ص) فرمود: خداوند به هر کس محبت امامان از اهلبیت مرا روزى کند به
خیر دنیا و آخرت رسیده و بىشک اهل بهشت است و در حبّ اهلبیت من بیست خصلت
و فایده است، ده تا در دنیا و ده تا در آخرت.(62)
توجّه
به آثار و برکات این محبّت، سبب شیفتگى انسان به اهل بیت(ع) مىشود و این
گوهر گرانبها را در نظر افراد، ارزشمند مىسازد. نمونههاى متعدّدى نقل شده
از کسانى که به خواب زندگان آمدهاند و چون از اوضاع و احوال پس از مرگ از
آنها سؤال شده، در پاسخ گفتهاند: بازار عمل خیلى کساد است، آنچه ما را
نجات داد، محبّت خاندان پیامبر بود. این نیز بخشى از نیازمندى ما را به
محبّت و کارساز بودن مودّت اهلبیت نشان مىدهد.
7- ارزش جلوه دادن محبّت اهل بیت(ع)
وقتى کارى مورد تقدیر و تشویق قرار مىگیرد و به عنوان
«الگو» مطرح مىشود، در دیگران هم جذبه و کشش ایجاد مىکند. ارزشگذاران
جامعه، مسؤولان فرهنگى هنرى، برگزارکنندگان مسابقات، جایزهدهندگان، اینها
همه در ارزش به شمار آمدن این محبّت نقش دارند. وقتى کسى به خاطر شعر گفتن
یا قصّه نوشتن یا کتاب خواندن در مورد ائمّه(ع) تشویق شود، هم محبّت پیدا
مىکند و هم به خاطر این پیوند، احساس عزّت و سربلندى دارد. چون مىداند که
این کیف و چادر و کتاب و جایزه را به خاطرِ این موضوع جایزه گرفته است و
از آن قضیّه، خاطره شیرینى به یادش مىماند که در پدید آوردن این جذبه،
مؤثر است.
افراد نسبت به هر چه مورد تشویق و احترام قرار مىگیرند، از
جمله گرایشهاى مذهبى و علاقه به اهلبیت، به آنها علاقه بیشترى پیدا
مىکنند و اگر بىتوجهى و برخورد سرد ببینند، دلسرد و زده مىشوند. در این
زمینه، بخصوص تشویق در حضور دیگران مؤثرتر است. البته باید دقت کرد که
تشویق، حالت «رشوه» پیدا نکند.
در جامعه به هر چه بها داده شود، هم نسبت
به آن گرایش پیدا مىشود و هم طرفداران، با غرور و افتخار آن را مطرح
مىکنند. مثلاً وقتى از جوانها مىپرسند: درباره چه چیزى شعر مىگویید،
اغلب مىگویند: عشق، بهار، دوستى، زندگى، گل و بلبل و... وقتى از نوجوانان و
جوانان پرسیده مىشود: چه کتابهایى مىخوانید، مىگویند: رمان، کتابهاى
علمى، داستانهاى تخیّلى و...
گویا سختشان است بگویند که درباره خدا و
نماز و ائمّه(ع) شعر مىگوییم یا کتابهاى مربوط به اهلبیت(ع) و کتب دینى
مىخوانیم. چون از این جهت مورد تشویق قرار نمىگیرند و با نام اینها آب
دهانشان راه نمىافتد و احساس غرور شخصیت و بالیدن و فخر فروختن نمىکنند.
باید
شرایطى پیش آورد که اگر کسى درباره اهل بیت(ع)، شعر گفت، شعر حفظ کرد،
حدیث حفظ کرد، کتاب خواند، قصّه نوشت، فیلم ساخت، تابلوى هنرى کشید، یا حتى
نام ائمّه(ع) را داشت یا نام اهلبیت(ع)را روى فرزند خود گذاشت، احساس
افتخار و سربلندى کند و این را ارزش احساس کند و ارزنده تلقّى کند. حبّ
اهلبیت، لطف و موهبت ویژه الهى است که در دلهاى شایسته جاى مىگیرد. به
فرموده حضرت رضا(ع):
«یَهدِى اللَّهُ لِولایتنا مَنْ اَحَبَّ».(63)
خدا هر که را دوست بدارد، به ولایت ما راهنمایى مىکند.
به قول شهریار:
چه شاعران که هم اهل صفا و مردِ رهند
ولى «مقام ولایت» به هرکسى ندهند
معمولاً اشخاصى که به خاطر مثلاً نام على، مهدى، فاطمه، حسین و... در مناسبتهاى ویژه امامان، جایزه مىگیرند، نسبت به این نامها و صاحبان آنها علاقه پیدا مىکنند و دیگران هم آروز مىکنند که کاش چنین نامهایى داشتند و به مواهب و هدایایى نایل مىشدند. به این نکته باید چنان ظریف عمل شود که شوقِ داشتن چنین نامهایى در دل ایجاد شود، نه آنکه به خاطر نداشتن این اسامى، عقده و بدبینى و احساس حقارت پدید آید و اثر منفى به بار آورد. این محبت باید چنان نفیس و قیمتى معرفى شود که دارنده آن، به داشتنش افتخار کند و آن را کوچک نشمارد. توصیه امام صادق(ع) است که: مودّت و دوستى ما را کوچک نشمارید، چرا که از باقیات صالحات است.(64)
مهر تو را به عالم امکان نمىدهم
این گنج، پربهاست، من ارزان نمىدهم
وقتى از رسانهها، تلویزیون، مسابقات و گزارشها، «الگو» معرفى
مىشود، تأثیرگذار است و همان الگوى مطرح شده، محبوب دلها مىشود، خواه یک
فوتبالیست باشد، یا آوازخوان، یا حافظ قرآن، یا مخترع، یا نقاش و شاعر و
هرکس در هر زمینه و موردى مورد تشویق و تکریم قرار گیرد، همان «جهت»، مورد
توجّه مخاطبان اینگونه برنامهها واقع مىشود. تشویق یک هنرپیشه، گرایش به
هنر را افزایش مىدهد، تشویق یک حافظ قرآن، علاقه به قرآن و قرائت و حفظ،
پدید مىآورد و بزرگداشت یک دانشآموز موفق در المپیادهاى علمى، گرایش علمى
جوانان را بالا مىبرد.
چهرهها، شعرها، شاعران و شخصیتهاى علمى، ادبى و
هنرى که حتّى در کتب درسى کودکان و نوجوانان مطرح مىشود، محبّت و علاقه
مىآفریند. از این رو در گزینش اینگونه چهرهها نیز باید دقت کرد، چون
معرفى یک شاعر ولایى و انقلابى، نوعى الگو دادن است و گرایشهاى مذهبى و
اهلبیتى مىآورد.
امام صادق(ع) فرمود:
«یا مَعشرَ الشیعة! ... عَلِّموا اَولادَکُم شِعْرَ العَبدى فَاِنَّهُ عَلى دینِاللَّه».(65)
اى گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدى» را بیاموزید، چرا که او بر دین خداست.
این توصیه امام صادق(ع) که شیعیان شعر عبدى کوفى(66)
را به بچههایشان یاد بدهند، بزرگترین تشویق و الگودهى است. شعر عبدى، از
فضیلتهاى اهل بیت(ع)، موج مىزد. «سید حِمْیَرى» که از شاعران متعهّد شیعه
است مىگفت: هر کس حدیثى بگوید از فضایل على(ع) و اهل بیت(ع) که من آن را
در شعرم نگفتهام، این اسبم را به او مىبخشم!
ابوطالب، پدر حضرت على(ع)
از موحدان و مؤمنان به پیامبر اکرم بود و در وصف او اشعارى سروده است. نقل
است که حضرت على(ع) دوست مىداشت که شعرهاى ابوطالب نقل و تدوین گردد و
فرمود: آنها را یاد بگیرید و به فرزندانتان هم بیاموزید، چرا که ابوطالب،
بر دین خدا بود و در شعر او دانش بسیارى است:
«کانَ امیرُالمؤمنین(ع)
یُعجِبُه اَن یُروى شعرُ ابىطالبٍ وَانْ یُدَوَّنَ وقال: تَعَلّموهُ
وَعَلِّموه اولادَکُم، فانّه کانَ على دینِاللَّه وفیه علمٌ کثیرٌ».(67)
این
نیز نمونه دیگرى در الگودهى فرهنگى و ادبى و توجه به محتوا و درونمایه
مثبت و سازنده شعر و شاعر است که در انتقال به فرزندان باید مورد توجّه
قرار گیرد.
دختر ابو الأسود دوئلى وقتى فهمید که خلیفه، عسل را فرستاده
تا محبت اهل بیت(ع) را از دل آنها بیرون کند، آنچه را خورده بود، پس آورد، و
نخواست با خوردن عسل، مِهر آل على را از دست بدهد.(68)
معلّمان
در این مسائل خیلى مىتوانند خط دهى داشته باشند و به گرایشها و
الگوگیریهاى نوجوانان جهت بدهند. حتى اگر یک دختر و پسرِ غیر متعهّد، به
خاطر اینکه اسمشان مهدى یا زینب و فاطمه است جایزه بگیرند، همین تأثیر ضمنى
در ایجاد محبّت مىکند. اگر اهداى جوایز، در سالروز مناسبتهاى دینى و
اهلبیتى انجام گیرد، بخصوص ولادتهاى معصومین، در ایجاد زمینههاى گرایش
مؤثر است.
در احادیث شفاعت آمده است که روز قیامت، حضرت زهرا(س) شیعیان
را شفاعت مىکند. آنان که مورد شفاعت قرار گرفتهاند، از خدا مىخواهند که
منزلت و قدرشان آن روز معلوم گردد. به آنان خطاب مىشود: برگردید و بنگرید،
هرکس به خاطر محبّت فاطمه(س) شما را دوست داشته، یا به شما طعام و لباس
داده و آب نوشانده، یا از آبروى شما دفاع کرده، دست او را بگیرید و وارد
بهشت سازید.(69) این نیز نشان دهنده ارزش این محبّت و اثربخشى آن در قیامت است. برگرفته از کتاب راههای ایجاد محبت اهلبیت به قلم جواد محدثی
5 - بحارالانوار، ج 97، ص 230 .
6 - بحارالانوار، ج 97، ص 228 - 230 .
7 - همان.
8 - همان، ج 63 ، ص 448 .
9 - همان، ج 101، ص 114 .
10 - وسائل الشیعه، ج 10، ص 410، بحارالانوار، ج 98، ص 124 و 136 .
11 - بحارالانوار، ج 98، ص 123 .
12 - همان، ص 121 .
13 - از جمله در برنامههاى جنبى «شب شعر عاشورا» که همه ساله در شیراز برگزار مىشود، مراسم «تربت نوشانى» به افراد جلسه است، شربت زعفران آمیخته به تربت را در کام همه حضار به مقدار یک قاشق یا نیم استکان مىریزند، این برنامه، نقش عجیبى در ایجاد عشق و علاقه به امام حسین(ع) و تغییر حالتِ روحى افراد دارد.
14 - سفینة البحار (چاپ جدید)، ج2، ص17.
15 - مائده: 119، توبه: 100، مجادله: 22، بیّنه: 8.
16 - مائده: 54.
17 - مفاتیح الجنان، ص 350 (زیارت امیرالمؤمنین، زیارت امین اللَّه).
18 - مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص85.
19 - رجال کشى، ج2، ص473 و 381.
20 - همان، ص685.
21 - تفسیر عیّاشى، ج2، ص231.
22 - همان.
23 - بحارالانوار، ج 26، ص 124 .
24 - همان، ص 146 .
25 - همان، ج 23، ص 313 .
26 - مریم، آیه 58 .
27 - بحارالانوار، ج 26، ص 224 .
28 - غاشیه، آیه 26 .
29 - بحارالانوار، ج 7، ص 203 .
30 - همان، ج 8 ، ص 41 .
31 - همان.
32 - همان، ج 2، ص 206 .
33 - همان، ج 65 ، ص 43 .
34 - همان، ج 9، ص 112 .
35 - میزان الحکمه، ج 5، ص 233 .
36 - براى مطالعه متن این احادیث فراوان مىتوانید از «المعجم المفهرس» بحارالأنوار، واژه شیعه، بهره بگیرید.
37 - بحارالأنوار، ج23، ص232.
38 - پیامبر اکرم(ص): «اساس الاسلام حبّى و حبّ اهل بیتى»، (کنز العمّال، ج12، ص105).
امام باقر(ع): «حبّنا اهل البیت نظامُ الدّین»، (امالى شیخ طوسى، ص296).
39 - پیامبر اکرم(ص): «مَنْ احبّنا فقد احبّ اللَّه و من ابغضنا فقد ابغض اللَّه»، (امالى صدوق، ص386)؛ در زیارت جامعه کبیره نیز مىخوانیم: من احبّکم فقد احبّ اللَّه.
40 - پیامبر اکرم(ص): «... من احبّ هولاء فقد احبّنى و من ابغضهم فقد ابغضنى»، (تاریخ دمشق «ترجمة الامام الحسین»، ص91).
41 - امام باقر(ع): «انّى لأعَلَم انّ هذا الحبَّ الّذى تحبّونا لیسَ بشىء صَنعْتُموه ولکنّ اللَّه صنعه»، (المحاسن، ج1، ص246).
42 - امام صادق(ع): «حبّنا اهل البیت افضلُ عبادة»، (المحاسن، ج1، ص247).
43 - امام صادق(ع): «لاتستصغروا مودّتنا، فانّها من الباقیات الصّالحات»، (مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص215).
44 - بحارالأنوار، ج27، ص193.
45 - میزان الحکمه، ج2، ص237.
46 - بحار الأنوار، ج17، ص13؛ میزان الحکمه، ج2، ص242.
47 - بحار الأنوار، ج 37، ص335.
48 - همان، ج6، ص 187.
49 - این آثار و عناوین برگرفته از کتاب «اهل البیت فى الکتاب والسنه» محمدى رىشهرى است.
50 - پیامبر اکرم(ص): «حبّنا اهل البیت یکفّر الذنوب و یُضاعف الحسنات» (ارشاد القلوب، ص253).
51 - امام صادق(ع): «لا یحبّنا عبدٌ حتّى یطهّر اللَّهُ قلبَه» (دعائم الاسلام، ج1، ص73).
52 - امام صادق(ع): «من احبّنا اهل البیت و حقّق حبّنا فى قلبه جَرَتْ ینابیع الحکمة على لسانه» (المحاسن، ج1، ص134).
53 - پیامبر اکرم(ص): «حبّ اهل بیتى و ذرّیتى استکمالُ الدّین» (امالى صدوق، ص161).
54 - پیامبر اکرم(ص): «شفاعتى لأمتى مَن احبّ اهلَ بیتى و هم شیعتى» (تاریخ بغداد، ج2، ص146).
55 - پیامبر اکرم(ص): «اکثرکم نوراً یومَ القیامة اکثرکم حُبّاً لآل محمّد»، (بشارة المصطفى، ص100).
56 - پیامبر اکرم(ص): «من احبّنا اهل البیت حشره اللَّه تعالى آمناً یومَ القیمة»، (عیون اخبار الرضا، ج2، ص220).
57 - پیامبر اکرم(ص): «اَثْبَتُکم قَدَمَاً عَلى الصّراط اشدّکم حُبّاً لأهل بیتى»، (فضائل الشیعه، ص48).
58 - امام صادق(ع): «واللَّه لایموتُ عبد یحبّ اللَّه و رسولَه و یتولّى الأئمّة(ع) فَتمسَّهُ النار»، (رجال نجاشى، ج1، ص138).
59 - پیامبر اکرم(ص): «مَن احبّنا اهل البیت فى اللَّه حُشر معنا و اَدْخَلْناهُ مَعَنا الجَنّة»، (کفایة الأثر، ص296).
60 - پیامبر اکرم(ص): «اعلى درجات الجنّة لِمَنْ اَحَبّنا بِقلبه و نَصرنا بلسانه و یَده»، (المحاسن، ج1، ص251).
61 - پیامبر اکرم(ص): «مَن ارادَ اَنْ ینجو مِن عذابِ القبرِ فلیُحبَّ اهلَ بیتى... و من اراد دخولَ الجنّة بغیر حسابٍ فلیحبَّ اهل بیتى فواللَّهِ ما اَحبَّهم اَحدٌ الاّ رَبِحَ الدّنیا والآخرَة»، (مقتل الحسین خوارزمى، ج1، ص59).
62 - بحارالأنوار، ج27، ص78.
63 - بحارالأنوار، ج16، ص356.
64 - همان، ج 23، ص 250 (لا تستصغِرْ مودَّتنا فانّها مِن الباقیات الصالحات).
65 - الغدیر، ج2، ص295.
66 - نامش سفیان بن مصعب است. وى از شاعران برجسته شیعه و مورد عنایت اهلبیت بود که عمده شعر او پیرامون مدح و مرثیه اهل بیت است. در زمان امام صادق(ع) مىزیست. براى آشنایى با چهره او، از جمله ر.ک: ماهنامه کوثر، شماره 24 (اسفند 77) و «سفیان بن مصعب» از: سید هاشم محمّد.
67 - مستدرک وسائل الشیعه، ج2، ص625.
68 - درباره او ر.ک: ماهنامه کوثر، شماره 20 (آبان 77) و «ابوالأسود الدوئلى فى المیزان» از: محمد المنصور.
69 - بحار الأنوار، ج8، ص 52