معناشناسی تربیت دینی از منظر شهید بهشتی
ما
خیال میکنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی است و کار ندارد که ده
تا آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و اساسنامه و یک نمودار تشکیلاتی و …
تمام شود. خیر، این جور نیست. اگر به تجربههای شخصی خود بنگرید میبینید
که مشکل بزرگ، داشتن یک تشکیلات در درون یک یک ماست. زیرا که ما به این
آسانیها آدم نمیشویم. بر سر راه انسان شدنمان صدها عقبه صدها تنگه
وجوددارد که اولاً باید تنگهها را بشناسیم. ثانیاً باید توانائیش را داشته
باشیم و تازه از یک تنگه عبور میکنیم. خیالمیکنیم تمامشد. میبینیم
عجب! تنگههای سختتر بر سر راهمان است و این، لحظهی مرگ انسان است. یادداشت شفاهی حاصل تدوین بخشی از سخنان آیه الله بهشتی پیرامون تشکل
شما میدانید زمانی تشکیلات سازمان مجاهدین خلق، بهعنوان یک آرزو بود که
ایکاش حزب جمهوری اسلامی از نظر تشکیلاتی مثل سازمان مجاهدین خلق میبود.
زیرا آن تشکیلات به تعبیر خودشان هم تشکیلات آهنین بود. آنها در نامهای
که به امام یا رئیس جمهور نوشته بودند، سخت مغرور شده بودند که ما با
تشیکلات آهنین خود چنین و چنان خواهیم کرد! البته این نوع تشکیلات بوجود
آوردنش هنر میخواهد ولی این آرمان شماها نیست.
مهم این است که در داخل یک تشکیلات، آن آزادیهای انسانساز حفظ شود.
تشکیلاتی که طبق نامهی آن خانم در مجلهی راهزینب مینویسد که برایم شوهر
تشکیلاتی انتخاب کردند و هر چه گفتم نمیخواهم، گفتند نمیشود، دست
تشکیلات است!
ما وقتی میخواستیم حزب جمهوری اسلامی را بوجود بیاوریم هرگز در پی ایجاد
یک چنین تشکیلاتی نبودیم، ما مؤسسین هرگز نمیخواستیم یک چنین چیزی بوجود
آوریم مثل یک سربازخانه و یک اردوی کار اجباری. ما از اول گفته بودیم که
امتیاز بزرگ اسلام این است که میخواهد با حفظ آزادیهای انسان، انسانها
را بسازد. تشکیلاتی اسلامی است که میکوشد تا انسانها را همسو کند نه
اینکه انسان را قالبی بسازد. کی ما اصلاً در اسلام میخواستهایم انسان
قالبی بسازیم تا پی آن باشیم که تشکیلاتمان هم قالبهای آهن باشد؟