مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

arrow
خبرنامه سایت
فیسبوک صالحین
پرتال صالحین خیبری
خاکریز ما

codes and tools for blog

مربی محور - مسجد مدار

گام نخست در تربیت، طهارت است، همچنانکه گام نخست در عبادت طهارت است.

«طهارت شریعت به آب است و طهارت طریقت به تخلیه هوا و هوس و طهارت حقیقت خالی کردن قلب است از غیر حق تعالی»

عضویت در خبرنامه ایمیلی
امکانات سایت
دیگر پایگاه های ما
آخرین نظرات
دوستان صالحین
دفاتر مراجع عظام تقلید

۵۲ مطلب با موضوع «گنـجینه صالحــین :: مربی و سرگروه» ثبت شده است

تجربه مربی : نکته حیاتی!!!


نکته ای حیاتی برای مربیان عزیزی که تازه وارد کار میشوند:

هنگام ارتباط اولیه با متربی ها مطمئناً کارها و حرفهای ناشایست زیادی از آن ها میبینید و میشنوید... که اگر تصمیم داشته باشید به همه آنها واکنش نشان دهید، رابطه شما پایداری خود را از دست میدهد.

رابطه اولیه که در آن متربی سعی دارد تا هرچه بیشتر از شخصیت مجهول مربی متوجه شود بسیار مهم است، چون هر کار شما یک گام در معرفی خودتان به متربی است. که اگر شما را فردی قلمداد کنند که به علایق و سلیقه رفتاری و حرف های آنها ارزش غائل نیستید و همیشه تو ذوق آنها میزنید، کار مشکل میشود.

اصولاً متربی ها تشویق پذیر و تنبیه گریز هستند.

در زمان اولیه رابطه، بهترین سبک رفتاری برای عدم بروز این مشکل این است که: شما در مواجهه با رفتار های غلط، سرد یا تقریباً بی تفاوت (نه کاملاً) و در مواجهه با رفتار های خوب، بسیار گرم، انگار که اصلاً تاکنون‌ رفتار سردی با آن نداشته اید، داشته باشید.

یک نکته:

شاید بابعضی از متربی هایی مواجه شوید که به دلایلی رفتار های غلط آنها بسیار زیاد است.

در این هنگام شما باید بر کوچکترین کارهای آنها تمرکز کنید و‌ زود تشویق کنید...

حتی بعضی‌ اوقات برای رفتار های خوب آنها جایزه ای هم تدارک ببینید.

نکته فنی راهبردی در این بحث:

چون آشنایی اولیه است و متربی قصد دارد به شما نزدیک شود و راهِ نزدیک کردنِ خودش به شما را، در خشنود کردن شما میبیند، پس تمرکز در کارهایی میکند که موجب خشنودی شماست. و کارهای خلاف این امر رفته رفته به حاشیه میرود و از او سلب میشود...

کانال تلگرامی وبلاگ:

@morabi_masjed

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۴۷
م. انصاری

مقدمه

اهداف رفتاری :

1-    مربی بتواند آسیب هایی را که متوجه خود او است بشناسد و کنترل کند.

2-    مربی بتواند آسیب هایی را که متوجه زیر مجموعه او است بشناسد و تلاش کند راه حل مناسب بیابد.

3-    مربی بتواند سطح تعامل خود را با سازمان و مجموعه سرگروه ها بالا برد تا به مدیریت تعاملی دسترسی پیدا کند.

کلیات :

هدف :

1-    شناسایی آسیب های محیط فعالیت مربی

2-    جلوگیری از انحراف مسیر اصلی حرکت سرگروه ها و با؟؟؟ متربیان


۲ نظر ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

4-استقامت و پشتکار 

در کار تربیت، یک مربى ممکن است با انواع مشکلات و موانع روبرو شود، ناسازگارى فرزندان، بیمارى‌هاى گوناگون، همسران ناموافق، مشکلات شغلى، و اختلالات روانى اعضاى خانواده و ده‌ها نمونه دیگر، ممکن است براى یک پدر یا مادر و یا سایر مربیان، به وجود آید، در این گونه موارد سزاوار است که آنان با بردبارى، حوصله، استقامت و پشتکار این موانع را تحمل نموده و به اهداف والاى تربیت بیندیشند.

رسول گرامى اسلام تحمل سختى و مشکلات در راه تربیت و اصلاح فرزند را به منزله جهاد در راه خدا مى داند و مى فرماید: «اى مردم! همه شما نسبت به زیردستان خویش نگهبان و مسئول هستید، کسى که به اصلاح خویش و دیگران مشغول است، همانند کسى نیست که تنها به اصلاح خود مى‌پردازد. کسى که آزار دیگران را تحمل مى‌کند، همانند کسى نیست که در رفاه و آسایش به سر مى‌برد، تحمل سختى‌هاى خانواده و فرزند به منزله جهاد در راه خداست».

پدر و مادرى که در برخورد با حوادث دردناک و مشکلات طاقت‌فرساى زندگى مقاومت کرده و بردبارى از خود نشان دهند و خود را در پیچ و خم‌ها و پستى و بلندى زندگى نبازند، فرزندان آنان نیز این چنین صبور و مقاوم خواهند بود.

 مربیان برتر شخصیتى متین و استوار دارند، آنان در تندبادهاى حوادث و ناملایمات، پناهگاهى امن و پایدار براى فرزندان و نوجوانان خویش ‍ محسوب مى‌شوند.

۱ نظر ۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

امر تربیت و تعلیم از حساس‌ترین و ظریف‌ترین کارهایى است که یک مربى به عهده مى‌گیرد. مربى، پرورش موجودی با عظمت، پیچیده و داراى استعداد و خلاقیت‌هاى بى‌انتها را عهده‌دار مى‌شود.


مربى شایسته و برتر کسى است که در پرتو الطاف خداوند متعال به ظرافت‌ها و رموز اعماق وجود انسان پى برده و در مسیر تربیت از اطلاعات و امکانات وجودى خویش در این زمینه بهره گیرد.

مربى کامل و شایسته باید شرایط و صفاتى را دارا باشد، تا بتواند نسل نو را در رسیدن به قله‌هاى رفیع افتخار و در مسیر شکوفایى و سعادت به پیش برده و به مقصد نهایى رسانده و به اهداف عالى تربیتى رهنمون شود. در این بخش برخى از صفات و ویژگى‌هاى والدین شایسته و مربیان برتر را با توجه به سیره و سخن امام مجتبى (علیه السلام) تقدیم مى‌کنیم:

 

۱ نظر ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری
توصیه هایی برای کلاسداری بهتر ؛
روش های افزایش کیفیت آموزش



امام سجادعلیه السلام: «فاذا احسنت فی تعلیم الناس . . . زادک الله من فضله»
اگر مردم را خوب آموزش دهی، خداوند از فضل خود بر [دانش] تو بیفزاید .»

دنیای امروز آموزش، دنیای اصول، روشها و قالبهای آموزشی است . اگر مربی آموزش لازم را ندیده و از توان بالایی در این زمینه برخوردار نباشد، تدریس او حالتی خشک و خسته کننده به خود خواهد گرفت و کودکان، نوجوانان و جوانان، به آن علاقه چندانی از خود نشان نمی دهند .

پس برای بالا بردن کیفیت آموزش خود و موفقیت بیشتر در آن لازم است که:

۴ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۰:۳۸
م. انصاری

جرات کنیم و حرف بزنیم

 باید جرات کنیم و حرف بزنیم ، در برابر هر مخاطبی ، حتی اگر سلطان جهان باشد با آرامش و بدون خویشتنداری ، هر چه می خواهید با دقت تمام ، و کامل و درست بازگو کنید . حتی اگر احساس کنیم نمی توانیم ماهرانه از عهده آن برآییم . از آنجا که اندیشه ، خاستگاه عمل را به وجود می آورد ، از امروز این عبارت را با عزم راسخ و قاطع چندین بار در روز تکرار کنیم . من جرات حرف زدن خواهم داشت ، اما نفوذ مستقیم کلام و تاثیری که می گذارد و قدرت متقاعد کننده اش ، به وضوح و دقتش بستگی دارد . باید بتوانیم منظور خود را به درستی بفهمانیم و در چند کلمه توضیحات لازم را بدهیم و  بی آنکه به اصل موضوع چیزی اضافه یا کم کنیم ، اطلاعات و دستورها را دقیق و روشن به گونه ای نقل کنیم و در اختیار مخاطب بگذاریم که بی درنگ به اندیشه اصلی ما پی ببرد . به این منظور باید خود را عادت دهیم تا معنی دقیق واژه ها را دریابیم و مفهومشان را در قالب جمله موجز و روشنی بیان کنیم که ارتباط معنوی کاملی دارند . 

۰ نظر ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۴
م. انصاری
آفتِ غرور، آفتِ تظاهر و ریاکاری؛ این آفات، آفات مهلکی است. اگر چنانچه موفقیتی به دست می‌آوریم، خدا را شاکر باشیم، از خدا بدانیم، برای ادامه‌ی آن از خدا کمک بخواهیم؛ این هم یک مسئله‌ی اساسی است که دچار غرور نشویم، دچار اعتماد به نفس زیادی نشویم، از خودمان ندانیم، توکل به خدای متعال بکنیم. حقیقت قضیه هم همین است؛ حول و قوه‌ای جز آنچه که در اختیار خالق ذوالجلال است، وجود ندارد؛ کار اوست؛ توفیق ما، انتخاب ما، توانائی‌های ما، شوق ما، ایمان و عشقی که در دل ما هست، همه صنع دست پروردگار است. این را بدانیم، شاکر باشیم و تزاید او را از خدای متعال طلب کنیم. این هم یک مسئله است.

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از بسیجیان و فعالان طرح «صالحین»


۳ نظر ۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۷
م. انصاری

۲ نظر ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

مربیان و سرگروههای صالحین اول باید به اصلاح نفس خویش و تحصیل علوم دینی به اندازه ضرورت و نیاز بپردازند. سپس شرایط لازم برای راه اندازی حلقه های تربیتی صالحین را فراهم کرده و موانع را حتی الامکان از پیش رو بردارند و در مرحله بعد، به بصیرت دهی و هدایت افراد و نیز رشد و ارتقاء سطح آنان بپردازند.


۱ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

بچه‌تر که بودیم، وقتی مسوولیتی را به دوش‌مان می‌گذاشتند، همه تلاش‌مان را می‌کردیم که به بهترین نحو از عهده‌اش برآییم؛ طوری که مثلا اگر در مراسمی مسوولیت نداشتیم، ممکن بود اصلا در آن شرکت نکنیم اما وقتی که سمتی می‌یافتیم و وظیفه‌ای، از جان و دل مایه می‌گذاشتیم و خود را فدا می‌کردیم.
حالا که بزرگ‌تر شده‌ایم، از همین ترفند استفاده می‌کنیم و برای اداره بچه‌ها به آن‌ها مسوولیت می‌دهیم. مثلا آن کس که زیاد شلوغ می‌کند را مسوول نظم می‌کنیم و به این وسیله ساکتش می‌نماییم؛ یا آن کس که دیر به جلسه می‌آید را مسوول تاخیر و حضور و غیاب می‌کنیم تا رفت و آمدش را کنترل نماییم. چه روش خوب و زودبازدهی! اما تا به حال فکر کرده‌ایم که چرا مسوولیت دادن این قدر جادو می‌کند و این چه اکسیری است که شلوغ‌ترین را به آرام‌ترین؛ و بی‌نظم‌ترین را به منظم‌ترین تبدیل می‌نماید؟

۱ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

وقتی پا به عرصه انسان‌سازی و تربیت و آموزش می‌گذاری اولین چیزی که باید بیاموزی این است که تو در مقام یک مربی چه ویژگی‌های را باید در خود داشته باشی. آن‌وقت دیگر فرقی نخواهد کرد که در پایگاه فرهنگی باشی یا مدرسه یا دانشگاه یا ...

شنیدن بعضی از این ویژگی‌ها از زبان استاد راه رفته‌ای که خود به آنچه می‌گفت عمل می‌کرد خالی از لطف نیست؛ استاد مرحوم علی صفایی حائری که همه چیزش را وقف خدا و خلق او کرده بود...

۳ نظر ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

گاهی با خود می اندیشیدم که جوانان و نوجوانانی که در حلقه های صالحین تحت تربیت و آموزش قرار می گیرند چند درصد از جوانان و نوجوانان این مملکت هستند و واقعا کار کردن روی بخش کوچکی از اجتماع ما چه تاثیری در فرهنگ این مملکت دارد.


در سال 1952 دانشمندان ژاپنی درباره رفتار میمون‌های وحشی در یک جزیره تحقیق می‌کردند.

غذای اصلی میمون‌ها سیب‌زمینی شیرین بود. میمون‌ها سیب‌زمینی را خاک‌آلوده می‌خوردند.

یک روز پژوهشگران متوجه شدند، میمونی کاری جدیدی می کند:

او سیب زمینی را قبل از خوردن شست! شاید اتفاقی یادگرفته بود مثلا سیب‌زمینی از دستش به آب افتاده و بدون خاک مزه بهتری داشته. به هرحال او این رفتار را روزهای بعد هم تکرار کرد، و به‌تدریج میمون‌های دیگراین کار را یاد گرفتند. 

در سال 1958، زمانی که صدمین میمون به این رفتار جدید روی آورد، دانشمندان جزیره‌ای در سیصد مایلی نیز گزارش دادند که میمون‌های آن جزیره نیز شروع به شستن سیب‌زمینی‌ها کرده‌اند. 

هیچ ارتباطی میان این جزایر نبود و کسی میمونی را از جزیره‌ای به جزیره ی دیگر نبرده بود!

تعمیم نتایج این تحقیق می‌گوید زمانی که سطح جدید آگاهی میان تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشمگیر و معنی‌دار رفتارشان تغییر کند، آگاهی بدون ارتباط مستقیم به دیگران منتقل می شود. هر آگاهی فردی به آگاهی جمعی مرتبط است

گاهی با خود می اندیشیدم که جوانان و نوجوانانی که در حلقه های صالحین تحت تربیت و آموزش قرار می گیرند چند درصد از جوانان و نوجوانان این مملکت هستند و واقعا کار کردن روی بخش کوچکی از اجتماع ما چه تاثیری در فرهنگ این مملکت دارد. به دنیای اطراف نگاه می‌کنم و از این که نمی‌توانم تاثیر مثبت و چشمگیری در بهبود آن داشته باشم، احساس کوچکی می‌کنم. 

اما اگر اعضای گونه‌ خاصی از حیوانات به طریقی با هم در ارتباط باشند، به احتمال زیاد انسان‌ها نیز می‌توانند به وسیله همین نیرو با هم ارتباط پیدا کنند. تفکر همسو و مشترک، نیروی بزرگی دارد و می‌توان آن در مسیر مثبت و سازنده استفاده نمود.

شعور جمعی از یک سو، انسان را از یک سو، متوجه قدرت شگفت انگیز و میزان تاثیرگذاری وی بر کل جهان هستی می کند و از دیگرسو مسوولیت بزرگ او را در قبال خانواده بزرگ بشری نمایان می سازد. زیرا دایره نفوذ افکار و اعمال انسان فقط محدود به زندگی شخصی او نمی شود و بر شرایط و اتفاقاتی که زاییده شعور جمعی است اثر می گذارد.

۲ نظر ۱۸ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

مربی باید انسان را به طور کامل بشناسد. شناخت کامل از انسان ناظر به چنین پرسش هایی است انسان چیست؟ از کجا آمده است؟ برای چه خلق شده است؟ پایان زندگی او چیست؟ کمال او کدام است؟ رابطه او با نظام هستی چگونه است؟ هر کسی برای این سوال ها پاسخ صحیح و روشن داشته باشد، انسان را شناخته، و بر ابعاد وجودی او احاطه علمی پیدا کرده است. شناخت ابعاد وجودی انسان، در تربیت، امری ضروری و حیاتی است. 


۰ نظر ۱۷ دی ۹۲ ، ۱۳:۳۶
م. انصاری

امام صادق علیه‌الصلوه و السلام می‌فرمایند:

«اِذا لَم تَجتَمِعِ القَرابَةُ علی ثلاثةِ اشیاءٍ تَعرَّضوا لِدُخولِ الوَهمِ علیهم و شماتةِ الاعداءِ بهم؛و هیَ ترکُ الحَسَدِ فیما بینهَم لئلّا یَتَحَزَّبوا فَیَتَشَتّتَ أمرُهُم؛وَ التَّواصُلُ لِیَکونَ ذلک حادیاً لَهم علی الأُلفة؛و التَّعاوُنُ لِتَشمِلَهُمُ العزّة  -
تحف العقول/ صفحه322


یعنی در میان یک جمع، اگر سه خصوصیت نباشد، دچار وهم و سستی و شماتت و ملامت دشمنان خواهند شد. آن سه خصوصیت که در هر جمعی باید باشد این‌ها است :

اول اینکه به یکدیگر حسد نورزند زیرا حسد آنها را دسته دسته می‌کند و کار آنها پراکنده می‌شود.

دوم اینکه با یکدیگر ارتباط و رفت و آمد داشته باشند زیرا این کار آنها را به هم نزدیک‌تر می‌کند و میان آنان الفت برقرار می‌کند.

سوم اینکه با یکدیگر همکاری داشته باشند زیرا این موجب می‌شود که عزت همه آنها را در بر بگیرد.

اگر به حافظه تاریخی خودمان رجوع کنیم می‌بینیم که منشأ بسیاری از کدورت‌ها و تلخ کامی‌ها و احیانا اختلاف‌ها و افتراق‌ها در جمع‌های مختلف، فقدان یکی از همین موارد ذکر شده در حدیث فوق است. البته بنده در این نوشتار به هر جمعی کار ندارم و بیشتر می‌خواهم درباره جمع‌های ایمانی و الهی و یا به عبارتی جمع بچه حزب اللهی‌ها صحبت کنم از حلقه های صالحین گرفته تا کانون و مجمع و هیئت و ... و با الهام از این حدیث شریف دغدغه‌ای را مطرح نمایم.

۱ نظر ۰۷ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

مربیان کودک در خانه ، پدر، مادر، خواهر و برادر نام دارند، در مدرسه به آنها معلم، مدیر ،ناظم، عوامل اجرایی آموزشی و بابای مدرسه گفته می شود و در جامعه، گروه های همسالان، شخصیت های مطرح و برجسته و دوستان و همسایگان و هم محله ای ها هستند. رسانه هم که تا دلتان بخواهد مربی دارد از "عمو قناد" گرفته تا"عادل فردوسی پور" و "حاجی گیرینوف".

تربیت ، رایج ترین واژه متداول در زندگی انسانی ما آدم هاست که زوایای پنهان و پیچیده ای دارد و به تعبیر افلاطون مفهومی است "راز آلود".

خانواده، خانه اول تربیت است. مدرسه، ایستگاه دوم و جامعه، بستر سیال، پویا و جاری سوم تربیت آدم هاست.
در کنار این سه کانون اثرگذار در تربیت و شکل گیری شخصیت کودک و نوجوان ، امروزه، رسانه نیز از سنین کمتر از یک سال درست روبروی گهواره کودک مثل قارچ از زمین سر در می آورد و تا واپسین لحظات عمر، سایه به سایه او را تعقیب می کند.
حال با این همه مربی شما چه می توانید بکنید؟!

۱ نظر ۰۴ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

میوه ها هر کدام فصلی دارند و به آب و هوای خاصی تعلق دارند یکی میوه سردسیر است و دیگری گرم سیر.
باغبان خوب، اول باید بذر، قابلیت و ویژگی های آنها را بشناسد و با مراحل سه گانه کاشت، داشت و برداشت آشنا باشد و همراه با خود ابزار و تکنیک های لازم و مناسب رشد و نمو هر دانه و بذری را به همراه داشته باشد.

مربی مثل باغبان است باید قابلیت های متربی را بشناسد، استعدادهای آن را در یابد، با روحیات فرد آشنا باشد و نوع ، فضای خانوادگی او را تا حد نیاز ارزیابی و رصد کند.

در این باره رعایت نکات ذیل لازم و ضروری است:

۲ نظر ۰۲ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

هرگاه مربی تربیتی در بهره‌گیری از عوامل معنوی کوتاهی به خرج دهد، گروه با مشکل عدم تعادل در بهره‌گیری معنوی مواجه خواهد بود. اتفاقی که عواقب ناگواری را در قدم اول متوجه گروه و در قدم بعدی متوجه اجتماع خواهد ساخت، چرا که رشد ناهمگون همواره و در هر فضایی آسیب‌های خاص خود را به همراه داشته است.

خطرناک‌ترین آسیبی که در این زمینه در قدم اول متوجه مربی و متربی گروه نامتعادل خواهد بود بزرگ شدن غیر واقعی انسان‌هاست. اتفاقی که منجر به تاریکی باطنی است. باد شدن بادکنک‌وار انسان که از آن به عنوان استدراج نام برده می‌شود. استدراج یکی از خطرنا‌ک‌تریت اتفاقاتی است که بندگان خدا ممکن است به آن مبتلا شوند و به این معناست که انسان مبتلا به استدراج، چنان غرق در نعمت‌های الهی خواهد شد که متوجه رذایل اخلاقی خود نمی‌شود. مانند کسی که به صورت مداوم به فکر پرکردن انبار خود باشد،غافل از این‌که موش‌های زیادی در انبار لانه دارند.
مراد و مرید بازی در تشکیلات‌، غرور، عُجب، بی‌حیایی، روشن‌فکر مآبی و حتی محصور شدن در حُریت از دیگر آثار خطرناکی است که در صورت برهم خوردن تعادل معنوی متوجه گروه و اعضای آن خواهد بود. نگاهی دقیق به تاریخ نیز بیان‌گر این است که همواره عدم تعادل معنوی، نتایج خطرناکی را در پی داشته، چنان که ایجاد جریان بیمار وهابیت یا زایش دیگر نحله‌های انحرافی که از تهدیدهای جدی در سیستم‌های تربیتی به حساب می‌آید نیز محصول این جریان است.

۴ نظر ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

یکی از آفت‌هایی که برنامه‌ریزی و اجرای فعالیت‌های تربیتی را تهدید می‌کند، تک گویی مربی، معلم، تشکل و هر مدعی دیگر تربیت از این قسم است.
این تک گویی یا منولوگ از کجا آمده است؟ این سخن که تربیت در گذشته مربی محور بوده و اکنون باید شاگرد محور باشد، حاصل جمع دو اشتباه است. نه تربیتِ گذشته – دست کم در این مرز و بوم- مطلقا مربی محور بوده و نه شاگرد محوری افراطیِ امروزی رواست. لکن آنچه باید مورد توجه قرار گیرد اینکه اگر در گذشته مربی، مبلغ، خطیب، بیشتر متکلم وحده بوده‌اند و مستمع، مستمع! اکنون زمانه، زمانه دیگری است. اصلا خودِ دوگانه‌ی خطیب- مستمع دارد به صورت زیرپوستی می‌گوید که من باید حرف بزنم و تو باید بشنوی؛ سکوت کنی و بشنوی! و اگر سخن در تو نافذ نمی‌افتد مشکل از گیرنده است! رو دفع شر موش کن، بعد بیا و اندر جمع گندم کوش کن! و قص علی هذه...
تک گویی یا منولوگ شاید در جامعه سنتی‌ای که تک‌صدایی اگر بازرترین ویژگی‌اش نباشد، یکی از ویژگی‌های بارزش هست، چالش چندانی بوجود نیاورد، اما در جامعه امروز که منابع اطلاعات وسیع، بی شمار، متنوع و دردسترس‌اند، موفقیتش بعید به نظر می‌رسد. انسان 50 سال پیش در خانواده و مسجد و بازار همان را می‌شنید که در کوچه و کتاب و کاروان، اما امروز خانواده و مسجد و بازار هر کدام حرف خودشان را که می‌زنند هیچ؛ کوچه و کتاب و کاروان هم جایشان را داده اند به، گوگل و دانشگاه و ماهواره.
بی شک فرهنگی که ریشه‌ی هزار ساله دارد دست‌های نامرئی‌اش را روی سر ما هم کشیده است و طبیعی است که در سایه این گرایش به بالا نشینی، تفاوت عصر و تغییر نسل، را نبینیم و بر همان مشی برانیم که رانده‌اند؛ حال آنکه صداها و نواها و فریاد‌ها در جامعه امروز بی‌شمارند، و هر لحظه به رنگی بت عیار در می‌آید. در چنین زمانه‌ای آیا همان تک‌گویی و منولوگ جواب می‌دهد؟

 امروز در جهانی زندگی می‌کنیم که شیخ برای اینکه حرفش به گوش نوجوان فیس بوک باز و گیم نت‌برو، برسد باید از منبرش بیاید پایین.

۳ نظر ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۴:۵۶
م. انصاری

کسانی که در مصدر و بستر تربیت قرار می گیرند بایستی ابتدا به تربیت خود بپردازند. یک انسان تربیت شده قادر خواهد بود که بعنوان مربی نقش خود را خوب ایفا کند. در بیماری های ویروسی و واگیردار، معمولاً ما شخصی را که مبتلا به بیماری می باشد، از استفادة مشترک از وسایل منع می کنیم زیرا انتقال میکروب باعث بیمار شدن افرادی است که در آن محیط زندگی می کنند. در خانواده ای که پدری عصبانی، پرخاشگر، بدزبان یا مادری مضطرب، وسواسی و افسرده وجود دارد، مسلماً در روحیه فرزندان اثر منفی می گذارد. علی(ع) می فرمایند: «هر کس در مصدر تربیت قرار می گیرد قبل از پرداختن به تربیت دیگران ابتدا باید به تربیت خود بپردازد». خداوند در سوره تحریم فرموده است:
«یا أیها الّذین ءامنوا قوا أنفسکم و أهلیکم ناراً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خودتان و خانواده تان را از آتش دوزخ حفظ کنید».


رسول خدا(ص) می فرمایند: «بهترین شما کسی است که نسبت به خانواده اش نیک رفتارتر باشد و من نسبت به خانواده ام نیک رفتار تر هستم».

۲ نظر ۱۴ آذر ۹۲ ، ۱۱:۰۳
م. انصاری

تربیت کردن و راهنمایی کردن این نیست که متربی را به آنچه که خود تعیین کرده‌ایم و آن مسیری که خود انتخاب کرده‌ایم هدایت کنیم؛ بلکه تربیت طبیعی و فطری و هدایت تکوینی و درونی، یعنی همراهی کردن و راه رفتن در کنار کودکی که به سبک خود و با نیاز و اقتضای سن خویش، در حال شناسایی و کشف جهان خویشتن است.

هیچ یک از مراحلی که در زنجیره‌های تربیت غیرکلامی هستند، از طریق شیوه‌های کلامی و پند و اندرزهای زبانی قابل انتقال نیستند و همه آن‌ها در ابعاد عملی، حسی، ذوقی و عاطفی تجلی می‌یابند. امام علی (ع) می‌فرمایند: «العلم علمان علم مطبوع و علم مسموع و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع» اگر علم مطبوع نباشد، علم مسموع فایده‌ای ندارد.

تفاوت تربیت کلامی و غیرکلامی

باید اذعان داشت تربیت کلامی و غیرکلامی، هر دو تأثیرگذاری مناسب و در خور و در امر تربیت را دارا هستند و نمی‌توان تأثیر یکی را دیده و دیگری را نادیده انگاشت؛ ولی باید گفت تربیت غیرکلامی در تأثیرگذاری، تفاوت‌هایی با تربیت کلامی دارد که همیشه مورد توجه ائمه اطهار (عج)، علما و بزرگان بوده و به آن توصیه شده است. امام (ع) می‌فرماید: «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم» مردم را با رفتار خود ارشاد و تربیت کنید نه (فقط) با زبان‌های خود.

البته این به معنای عدم تأثیر کلام در تربیت نیست؛ چرا که تربیت کلامی نیز تأثیرات شگرف خود را دارد. باید بدانیم چنانچه مربیان بخواهند صرفاً از طریق کلام و نصیحت، معنای زندگی را به متربیان آموزش دهند، بدون تردید ریشه و بنیاد زندگی معنادار را از همان ابتدا سست و ناپایدار کرده‌اند.

 

۱ نظر ۳۰ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

 باید توجه داشته باشیم که هیچکدام از ما رفیق متربی نیستیم بلکه مربی دلسوز و ناصحی هستیم که برای هدایت از در دوستی با او وارد می شویم و درست به همین دلیل است که باید مواظب باشیم هیچگاه رابطه عاطفی ما و متربی به مرحله وابستگی عاطفی تنزل پیدا نکند.

نوجوان تا وقتی در عالم فیلم های هندی سیر می کند، کل رفاقت را در این می داند که "یک دوست" حتی حاضر باشد جانش را فدای دیگری نماید.
اما کار تربیت یعنی خروج از دنیای تخیل و آرزوهای بی پایه و اساس و ورود به دنیای واقعیت ها.
در دنیای تربیت، دوستی برای دوستی معنا ندارد بلکه در این وادی، هدف از دوستی رشد، تعالی و هدایت انسان هاست.
مربی باید در دایره ارتباط کلامی خود با متربی به مرور زمان، انتظارات، هنجارها و ارزش های گروه را به متربی انتقال دهد تا او را از سردرگمی و بلاتکلیفی خارج نموده و با اهداف گروه آشنا نماید.

در ارتباط شناختی هم هنر مربی به آن است که در روح و روان متربی  نفوذ کند و ضعف ها و توانمندی های او را بشناسد تا بتواند برای هرکس نسخه ای منحصر به فرد و مناسب روحیات وتوانمندی های او را تدوین کند.
وبالاخره از آنجا که تشویق، تقویت کننده رفتار مثبت در متربی است مربی به ناچار با اعضای گروه ارتباط تشویقی و تنبیهی نیز دارد.
تشویق می تواند در گروه با بذل توجه به فرد صورت پذیرد. اما یادمان باشد که مرز ارتباط تشویقی با افراد آن است که آنان را دچار توهم خود برتر بینی نسبت به سایرین نکند. برای امور پیش پا افتاده، ابتدایی و تکراری صورت نپذیرد و به گفتار و رفتار متربی نسبت داده شود و نه شخصیت او.

همچنین برای موفقیت در بکارگیری ابزار تشویق باید مراقب بود که در دام "خطای هاله ای" گرفتار نشویم یعنی دلیل ما برای تشویق فرد، داشتن صدای خوب، صورت نیکو، هوش سرشار، خانواده متدین و موفق و توان مالی و از این دست نباشد.
به هر حال اگر تاکنون نتوانسته اید رفتار مورد نظر خاصی را در فرد نهادینه نمایید و در رفتار سازی موفق نبوده اید حتماً برای یک بار هم که شده تشویق فرد در حضور جمع را تجربه کنید.

۳ نظر ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری
یکی از بهترین فاکتورهای کنترل و افزایش بهره‌وری در تشکل‌ها ایجاد فضای محبت و دوستی بین اعضاست‌، ساده و شیرین ولی با برنامه‌‌.

وجود دوست حقیقی در این جهان پر تلاطم یکی از احتیاجات هر انسانی است. کسی که از نعمت دوست مهربان محروم باشد احساس غربت و تنهایی می‌کند و یار و غمخواری ندارد تا در مشکلات زندگی به او پناه ببرد و از یاریش برخوردار گردد‌. یکی از بهترین خوشیهای زندگی رفت و آمد و گفتگو‌های دوستانه است‌، که غم ها را می‌زداید و به انسان نیرو می‌بخشد.
علت و انگیزه اصلی دوستی‌ها خیلی روشن نیست‌. شاید یک نوع تناسب و سنخیت روحی‌، دو دوست را به سوی هم جذب کند .

۰ نظر ۲۵ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

 
شجره طیبه صالحین

لازم است که یک مربی نمونه در شجره طیبه صالحین، برای ایجاد حلقه‌های استاندارد و کیفی، به این امور توجه کند: (این موارد برای جایگاه یک مربی به معنای اصطلاحی در تشکیلات صالحین ذکر می‌شود که البته بعضی از آنها برای سرگروه هم قابل فرض است.)

1. بداند که کیفیت، یعنی ایجاد بستری مناسب جهت تربیت انسان‌های صالح؛

2. باید خودش با کیفیت و اثرگذار باشد؛ پس برای رشد و تعالی معنوی و تربیتی و بصیرتی خودش، برنامه‌ریزی و همّت کند؛

3. باید آن‌قدر معنویت خود را زیاد کند که معنویت او به سرگروه‌ها و متربیان سرایت کند؛

4. هر روز، بعد از نماز دعا کند که خداوند و اهل‌بیت علیهم‌السّلام، او را در این امر خطیر؛ یعنی تربیت انسان‌های صالح، یاری فرمایند؛

5. بداند که تا وقتی سرگروه‌ها از لحاظ علمی و تقوایی ارتقا نیابند، حلقه‌هایشان باکیفیت نمی‌شود؛ پس سعی و تلاشش را جهت برنامه‌ریزی برای حلقه سرگروه‌ها بیشتر کند؛


۱ نظر ۲۲ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

در فرآیند پیاده سازی جریان صالحین، تربیت؛ سه مرحله اساسی دارد که شامل: "جذب، تثبیت و رشد" می باشد اما متأسفانه در این میان گاه مشاهده می شود که در برخی از مساجد و پایگاه های کشور، طی این فرآیند اصیل تربیتی به اشتباه در قالب سیکلی معیوب صورت می پذیرد و به جای مراحل؛ جذب، تثبیت و رشد. فرآیند غیرصحیح و غیراصولی "جمع، تفریح و دفع" جانشین، سه مرحله اصلی شده است که به دلیل طی این مسیر اشتباه و نادرست، چه بسا دیده می شود در برخی مواقع خواسته ها، توقعات، انتظارات و اهداف غایی برخی مربیان و سرگروه های صالحین در این باره، متفاوت از نیاز واقعی یک مربی تربیتی دینی از نوع مسجدی گردیده است.

 

توضیحات لازم: از آنجا که جریان صالحین، یک جریان تربیتی و زیربنایی است و با هدف رشد و تعالی انسان ها صورت می پذیرد پس جذب در جریان صالحین، جذب به معنویت و اخلاق است، جذب به سلوک رفتاری مربی است و از همه مهمتر جذب به خوبی ها و پاکی هاست.

جذبی که جوان و نوجوان فطرتاً به آن گرایش دارد و از درون تشنه آن است.

چنانکه در دوران دفاع مقدس و در جبهه هم درست همین طور بوده است که مثلاً رزمندگان اسلام در فلان محور عملیاتی و یا فلان دسته و گروهان و گردان فقط جذب نماز شب فرمانده شان می شدند و یا تحت تأثیر اخلاق و مرام او قرار می گرفتند بنابراین و با این توضیحات؛ کسی که می گوید، بدون جایزه دادن، بدون شام و ناهار دادن و یا بدون پول خرج کردن، نمی توان افراد را جذب حلقه های تربیتی کرد، مسلماً چنین فردی دارد اشتباه می کند و در واقع او دارد افراد را جمع می کند نه جذب.

در هر حال، نتیجه قرار گرفتن در این سیکل معیوب تربیتی آن است که اگر سر گروه های صالحین به اشتباه افراد را به جای جذب کردن، جمع کنند و پس از آن نیز بجای تثبیت مدام آنها را تفریح ببرند تا پرانده نشوند و به بهانه ی فوتبال و امثال آن، حضورشان در حلقه تربیتی ادامه پیدا کند مسلماً حاصل نهایی این فرآیند؛ مطمئناً بجای "رشد"، "دفع" خواهد شد. زیرا وقتی در یک حلقه تربیتی صالحین، جذب درست و مؤثری صورت نپذیرد، بطور قطع و یقین حضور افراد در آن مسجد و پایگاه تثبیت نخواهد شد و در نهایت در پایان کار نیز جوانان و نوجوانان، بجای طی دوره رشد در حلقه صالحین از گروه دفع خواهند شد بگونه ای که کم کم نیازهای کاذب آنان جایگزین نیازهای واقعی خواهد شد نیازهایی که معمولاً بیشتر در محیط خارج از مسجد و پایگاه برآورده می شود.

۲ نظر ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۰

شجره طیبه صالحین

1-تن صدا در هنگام صحبت

از تن صدا وطرز بیان افراد می توان مفاهیمی را استنباط نمود.به عنوان مثال گاهی گفتن بله معنی فراتر از نه را دارد وگاهی تحسین وتمجید از دیگران ،تنبیه وسرزنشی را در بردارد وبالعکس.روی همین اصل ،طرز گفتار وحرکات فرد به هنگام ارایه مطلب در یادگیری تاثیر به سزایی دارد.


۲ نظر ۱۸ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری


حضرت امام می‌گویند اگر می‌‌خواهید ببینید کار شما خالص است یا نه، ببینید اگر همین کار به اسم شخص دیگری تمام می‌‌شد، باز هم مثل الان خوشحال می‌‌شدید؟ از این جهت که بالاخره اصل انجام کار برایتان مهم بوده است. اگر این‌گونه نیست، بدانید که خالص نبوده.
علمای اخلاق بحثی دارند که شرک دو گونه است: جلی و آشکار، شرک خفی و پنهان.
شرک خفی دو نوع است. یکی اینکه دنبال این باشیم که رضایت کسی دیگر غیر از خدا را به دست بیاوریم که همان ریا می‌شود و نافی صحّت عمل خواهد بود.
نوع دوم اینکه دنبال رضایت خودت هستی. این دیگر عمل را باطل نمی‌‌کند اما معلوم هم نیست که قبول بشود. صحت عمل با قبول آن فرق دارد. خیلی مواقع نمازهای ما صحیح هست ولی مقبول نیست. این همان اخلاصی است که به دست آوردن آن بسیار سخت است.

اخلاص از ریا خیلی راحت ‌تر است. اما رهایی از این نوع شرک خفی زحمت دارد. گاهی اوقات اعمال ما در جهت حبّ ریاست یا حبّ جاه و شهرت است؛ می‌خواهیم محبوب و صاحب منزلت شویم، استیلا طلبی داریم و می‌خواهیم بر دیگران غلبه کنیم و خودمان را برتر نشان بدهیم، حرف خودمان را به کرسی بنشانیم و این تبدیل به شاکله و نفسانیت ما شده است. جزو رذایل وجودی ما است و باطن ما را شکل داده. وقتی باطن ما شد، هرکس بر طبق شاکلة باطنی خودش عمل می‌کند،

(قل کلّ یعمل علی شاکلته)

۳ نظر ۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری
مهمترین روش اصلاح جوان و نوجوان



دریافت
۳ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

هر استادی در تدریس خویش، دست کم باید از دو ویژگی مهم برخوردار باشد:

1ـ ویژگی عملی .

2ـ ویژگی اخلاقی.


ویژگی های «علمی» و «اخلاقی» هر استادی لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک بدون دیگری عقیم است و البته برخورداری توأمان از این دو ویژگی نیز بس دشوار است.

بدین منظور، بر آن شدیم تا روش تدریس شهید مطهری (قدس سره) را به نظاره نشینیم و در این زمینه، نکته هایی را گردآوری کنیم و از ویژگی های «علمی» و «اخلاقیِ» آن استاد شهید، در هنگام تدریس، مستفیض شویم. امید است که به خواست خدای سبحان و عنایات امام زمان (علیه السلام) و توجهات کوثر قرآن (علیهاالسلام)، این نکته ها مقبولتان افتد و در تدریس و کلاسداری به کارتان آید.


۰ نظر ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

مربیان حلقه های تربیتی وظایفی به عهده دارند که بسیار مهم و قابل توجه است و موفقیت طرح در گرو توجه مربیان به این رسالت هاست. مهمترین این وظایف به این شرح است:


1-برقراری رابطه عاطفی بین خود و هریک از اعضای حلقه به طوری که فردِ مخاطب مربی را نزدیک ترین دوست و محرم ترین فرد بداند.


2-تلاش برای ایجاد جوی صمیمی و عاطفی بین اعضای حلقه، به طوری که دیگر 10 انسان جدا از هم نباشد بلکه چنان به هم متصل شده باشند که با یکدیگر انس و الفت گرفته و به آسانی حاضر به جدایی نباشند.

۳ نظر ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری
برای رسیدن به اهداف تربیتی، اگر می‌خواهید سریعاً به مقصودتان نائل آیید، آهسته و تدریجی حرکت کنید.
 
آموزش راه‌های رسیدن به حقیقت مهم‌تر از خود حقیقت است. این راه‌ها را به متربی نشان دهید.

مهارت سکوت غالباً بیش از مهارت حرف زدن ارزش اثر گذاری دارد. با مهارت سکوت، پیام خود را به متربی برسانید.

در روش تربیت فعال، مربی می‌کوشدتا خود را از نظر ذهنی و عاطفی در موقعیت متربی قرار دهد، در حالی که در روش تربیت انفعالی، مربی، کودک را در موقیعت خود قرار می‌دهد.
۱ نظر ۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

   متربی با اعتنا به جزئیات شکل می‌گیرد و شناخته می‌شود و نه با اتکا بر کلیات؛ در رفتارهای جزئی، پنهان و به ظاهر بی‌اهمیت او باید دقت بیشتری کرد.

oف    فرق است بین عادت و ملکه؛ در تربیت، عادت مانع آگاهی و رشد است و ملکه عامل پایداری و ثبات و تداوم خصائص اخلاقی است. در ملکه شدن استمرار نیت وجود دارد ولی در عادت صرف، تکرار افعال و اعمال مکانیکی و قالبی وجود دارد.

در هنگام طرح مسائل دینی با نوجوانان، تعصبات شخصی خود را کنترل کنید و در مباحث متقابل، وقار و آرامش خود را حفظ نمایید.

۰ نظر ۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۲۵
م. انصاری

ابتدا لازم است که مربی اطلاعاتی کلی دربارۀ جوانان و نوجوانان داشته باشد تا درک صحیحی از احساسات و عواطف آن‌ها داشته و بتوانید تعاملی درست با آن‌ها داشته باشد. اطلاعاتی همانند؛

* خصوصیات عاطفی دورۀ نوجوانی و جوانی،

* روحیۀ پرسش‌گری و نقد نسبت به عقاید و خلط نکردن آن با مخالفت با دین(که پاسخ‌گویی نامناسب در این دوره یا متهم کردن فرد به انحراف دینی یا بی دینی موجب انحراف واقعی جوان یا نوجوان خواهد شد.)

* نیاز به استقلال،

*نیازهای دوره نوجوانی و جوانی،

* احساس غرور به خاطر داشته‌ها و قابلیت‌ها،

* احساس بروز و جلوگیری از قابلیت‌های خود،

* نیاز به مهربانی و محبت،

* نیاز به امنیت و آسایش خاطر،

* نیاز به قابلیت و احترام،

* نیاز به تشخیص و قدردانی،

* نیاز به معنویت و مسائل عرفانی،

* احساس کنجکاوی دربارۀ عقاید و آراء دیگر ادیان و احیاناً مخالفان دین و مذهب،

* توجه به مشکلات روحی و احیاناً خانوادگی نوجوان،

* تاثیرپذیری بسیار زیاد از دوستان و هم‌سالان،


۰ نظر ۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۲۰
م. انصاری

چه ترفند جالبی! برای اداره بچه‌ها به آن‌ها مسوولیت می‌دهیم. مثلا آن کس که زیاد شلوغ می‌کند را مسوول نظم می‌کنیم و به این وسیله ساکتش می‌نماییم؛ یا آن کس که دیر به جلسه می‌آید را مسوول تاخیر و حضور و غیاب می‌کنیم تا رفت و آمدش را کنترل نماییم. چه روش خوب و زودبازدهی! اما تا به حال فکر کرده‌ایم که چرا مسوولیت دادن این قدر جادو می‌کند و این چه اکسیری است که شلوغ‌ترین را به آرام‌ترین؛ و بی‌نظم‌ترین را به منظم‌ترین تبدیل می‌نماید؟

بچه‌تر که بودیم، وقتی مسوولیتی را به دوش‌مان می‌گذاشتند، همه تلاش‌مان را می‌کردیم که به بهترین نحو از عهده‌اش برآییم؛ طوری که مثلا اگر در مراسمی مسوولیت نداشتیم، ممکن بود اصلا در آن شرکت نکنیم اما وقتی که سمتی می‌یافتیم و وظیفه‌ای، از جان و دل مایه می‌گذاشتیم و خود را فدا می‌کردیم.
حالا که بزرگ‌تر شده‌ایم، از همین ترفند استفاده می‌کنیم و برای اداره بچه‌ها به آن‌ها مسوولیت می‌دهیم. مثلا آن کس که زیاد شلوغ می‌کند را مسوول نظم می‌کنیم و به این وسیله ساکتش می‌نماییم؛ یا آن کس که دیر به جلسه می‌آید را مسوول تاخیر و حضور و غیاب می‌کنیم تا رفت و آمدش را کنترل نماییم. چه روش خوب و زودبازدهی! اما تا به حال فکر کرده‌ایم که چرا مسوولیت دادن این قدر جادو می‌کند و این چه اکسیری است که شلوغ‌ترین را به آرام‌ترین؛ و بی‌نظم‌ترین را به منظم‌ترین تبدیل می‌نماید؟

۰ نظر ۲۲ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

شاخصه های مدیریت حلقه های صالحین(قسمت اول)


الف : تلاش همه جانبه
معیار ارزش گذاری در موفقیت افراد، میزان تلاش آنان است.

ب : نظارت بر کار حلقه های صالحین
سرگروهها و مربیان باید بر کارها و عملکرد اعضای گروه نظارت داشته باشند.     

      
ج : قاطعیت
سرگروه یا مربی شجره طیبه صالحین در عین نرمخویی و ملاطفت باید از قاطعیت و یقین برخوردار باشد .

۲ نظر ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

بزرگی و عظمت مربی ثمره تواضع و خلوص اوست، از این رو:

1 - هرگز کودکان و نوجوانان را خدمت کار خود ندانید .
2 - طوری سخت گیری نکنید که مجبور شوید آن را کاهش دهید .
3 - به شاگردان خود اجازه سخن گفتن و سؤال کردن بدهید .
4 - سخن شاگردان خود را بی مورد قطع نکنید .
5 - انتظار نداشته باشید که شاگردان از شما اطاعت کورکورانه داشته باشند .
6 - با کودکان و نوجوانان برخوردی متواضعانه و مناسب داشته باشید .
7 - تجربیات تدریسی خود را در اختیار دوستان خود قرار دهید .
8 - اوقات استراحت و زنگ تفریح دانش آموزان را نگیرید .
9 - تا آنجا که امکان دارد شاگردان را از کلاس محروم نکنید .
10 - کودکان و نوجوانان را طوری هدایت کنید که خودشان اعمال و کردارشان را کنترل نمایند .
11 - بیش از اندازه در کار شاگردان دخالت نکنید .
12 - به حرف شاگردان خود گوش دهید و حتی به تذکرات آنان توجه کنید .
13 - برای کودکان و نوجوانان کلمه «ساکت » ، «هیس » و مانند آن را زیاد بکار نبرید .
14 - از شاگردان خود نخواهید که همواره سکوت باشند و هیچ حرفی نزنند و هیچ حرکتی از خود نشان ندهند .

۱ نظر ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

چند نکته کوتاه ولی مهم برای مربی


عمل به وعده‌ها

به وعده‌های خود عمل کنید. در این صورت:

o   جاذبه ودافعه‌ای قوی از خود به نمایش می‌گذارید.

o   الگویی خوبی در عمل به تعهدات در موعد مقرر هستید.

o   برای متربیان جهت انجام وظایفشان ایجاد انگیزه کرد‌ه‌اید.


رعایت عدالت

بدترین مربّی از نظر فراگیران مربّیی است، که بین آنها تبعیض قایل می شود.

  عدالت را در برابر همه رعایت کنید .مثلاً در هنگام سپردن وظایف به متربیان در فعّالیّت ها و یا جمع آوری نظرات قطع نظر از پیشینه ای که دارند، با آنها رفتار نابرابرانه نداشته باشید و به صورت چرخشی عمل کنید .


توجه به قربانیان بی عدالتی

متربیانی را که ممکن است، قربانی بی عدالتی شده باشند، دریابید. در این موارد اگر خدا بخواهد، شما برای همیشه در قلبشان لانه خواهید کرد چرا که در لحظه ای حساس به عنوان فرشته ی نجاتشان از راه رسیده اید.

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

 


دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر می دهند...
اما دوتکه سنگ هیچ گاه با هم یکی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم، فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد...
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوج تر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد. اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.
در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
گاهی لازم است کوتاه بیایی...
گاهی نمی توان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی....
ولی با آگاهی و شناخت

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۳۱
م. انصاری

تربیت یعنی امر به معروف و نهی از منکر. امر به معروف ونهی از منکر آداب و احکام خاص خودشو داره که برای شناخت آنها حتما باید به رساله رجوع کرد.

اما نکاتی که در اینجا به اون اشاره میشه صرفا تجربیات شخصی بوده والبته  پشتوانه ی روایی و حدیثی هم دارند.


در  امر به معروف شخص باید حتما خوش اخلاق باشه - حوصله به خرج بده و عجله نکنه - و بیشتر با عملش نشون بده که کار درست چیه. باید توجه کنیم که قرار نیست که همه ی حقایق رو به زبون بیاریم بلکه بهترین راه بیان حقیقت از طریق عمل است یعنی مثلا با اصرار و مداومت در نماز اول وقت خوندن- درستی این کار رو متذکر بشیم. این نکته خیلی مهم را باید در نظر داشت که همه ی ما انسان ها داری یک فطرت مشترک هستیم.

برخی خیلی ناشیانه همه چیز را به زبان میارن و فکر می کنن که همیشه باید با سر و صدا کردن حقیقت رو بیان کرد یا اینکه با عصبانی شدن و داد و فریاد و ...میشه  امر به معروف کرد که انصافا خیلی وقتها اینجور کارها نتیجه ی عکس هم داره و باعث دلسردی و دلزدگی دیگران نسبت به دین و دیندار میشه در امر به معروف  آدم باید خیلی صبور باشه و همیشه لبخند به صورت داشته باشه

و اما نهی از منکر


۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

شجره طیبه صالحین

مربی در تربیت افراد مانند باغبان در پرورش گل است. همانطور که باغبان نمی تواند رنگ طبیعی، نوع و شاخ و برگ گل را تغییر دهد و تنها با ایجاد فضا، آب، خاک مناسب و ... در پرورش گل تأثیر خواهد داشت، مربی نیز با ایجاد زمینه ها و شرایط لازم، انگیزه حرکت در جهت رشد و تعالی را برای متربی ایجاد می کند.

۳ نظر ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

مربیان و سرگروههای صالحین اول باید به اصلاح نفس خویش و تحصیل علوم دینی به اندازه ضرورت و نیاز بپردازند. سپس شرایط لازم برای راه اندازی حلقه های تربیتی صالحین را فراهم کرده و موانع را حتی الامکان از پیش رو بردارند و در مرحله بعد، به بصیرت دهی و هدایت افراد و نیز رشد و ارتقاء سطح آنان بپردازند.

مربی صالحین، برای جذب باید حتما ناصحانه به سراغ مخاطب برود که نصح به معنای خیرخواهی مشفقانه است یعنی آنکه او از صمیم قلب دوست داشته باشد مردم سعادتمند شوند. قرآن کریم در این باره، خطاب به پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«لعلک باخعٌ نَفسَکَ الا یکونوا مومنین» (شعراء / آیه 3)
«گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند.»

۱ نظر ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

شاید این سوال ایجاد شود که چطور می شود برای همه مربی بود و همه اوقات را به تربیت گذراند در حالی که یک مربی نیز زندگی شخصی خود و گرفتاری های روزمره خویش را داراست!؟ پاسخ این سوال بسیار راحت است؛ فقط کمی درد دین داشتن و عشق به تعلیم و هدایت را نیاز دارد.

یقینا کسی توقع ندارد یک مربی، با افراد خانواده، دوستان قدیمی، کسبه محل و یا راننده تاکسی و اتوبوس همان برخوردی را داشته باشد که با افراد گروه یا شاگردان کلاس دارد.

در مرحله اول، باید نیازها و ظرفیت های افراد را تشخصی داد و بعد با توجه به ظرفیت خود، اولویت بندی نمود و نوع برخورد و شیوه تربیتی را مشخص کرد. به عنوان مثال، مربی هرگز نمی تواند مقدار زمانی که برای تربیت یک دانش آموز یا نوجوان عضو گروهش صرف می کند را برای مغازه دار نزدیک محل زندگیش نیز صرف کند و اصلا نیاز  این مغازه دار هم به اندازه نیاز آن نوجوان نخواهد بود. مثلا نمی شود برا ی مغازه دار هم اردویی برگزار کرد یا او را مجبور به شرکت در کلاس خاصی نمود یا یک سلسله مباحث را برای او مطرح کرد.

۳ نظر ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۰:۳۰
م. انصاری

هر سرگروه برای این که بتواند موفق باشید باید سه اصل دانش ، بینش و روش را رعایت کند .

دانش یعنی با اطلاعات زیاد وکامل وارد حلقه شود .

بینش یعنی شناخت درست ازاطلاعات و مسائل روز داشته باشد و بتواند مطالب را به درستی تحلیل کند.

روش یعنی اطلاعات خود رابا روشی مناسب به افراد گروه منتقل کند.

۱ نظر ۲۴ تیر ۹۲ ، ۱۵:۳۰
م. انصاری

معذرت خواهی و ابراز ناراحتی از اینکه شاید دیگران را ناراحت کرده باشیم؛ هنر و در واقع مهارتی است که کسب کردنی می باشد و با تمرین می توان آنرا تقویت کرد.

موقعیتی را در نظر بگیرید که به دلیل یک اشتباه که از جانب مربی سر زده است، یکی از اعضای حلقه  ناراحت شده است. در این حالت چند انتخاب وجود دارد :

۱ – ابتدا اینکه با خود بگویید “چرا غرورم را بشکنم و عذرخواهی کنم؟ انسان جایزالخطاست…، شده که شده…” و  امثال این نوع جملات که در سر می پرورانیم که کاملا غلط و مردود است و کاری دور از انسانیت است.

۲ – انتخاب دوم این است که در همان لحظه عذرخواهی نمی کنید این کار را به بعد و موقعیتی دیگر واگذار می کنید. مثلا با خود می گویید “تا شب از او عذرخواهی می کنم” و یا اینکه “در میهمانی بعدی از دلش در خواهم آورد…” که راه درستی نیست.

3 – انتخاب آخر، همانی است که حدس زده اید: عذرخواهی در همان لحظه. دقیقا چند ثانیه و یا حداکثر چند دقیقه پس از اینکه به اشتباه خود پی بردیم، عذرخواهیم می کنیم و موضوع را تمام می کنیم. این روش بسیار کار ساز است.

بزرگترها  معمولا تمایلی به عذر خواهی از کوچکترها ندارند؛ زیرا فکر می کنند که عذر خواهی نشانه ضعف است.

۰ نظر ۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۰:۲۹
م. انصاری

شجره طیبه صالحین

چرا جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته است» تاثیر بیشتری از جمله «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.» دارد؟ این سوالی است که جدیدا سر زبان‌ها افتاده و اگرچه حرف مهمی است ولی کمی موزیانه مطرح شده است. یکی نیست بپرسد در کجای جهان اینگونه نیست که شما روی ایران تاکید کرده‌اید؟

۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۶
م. انصاری


شجره طیبه صالحین

یکی از بهترین صفات و خصلت هایی که باید یک مربی لایق در حد وسیعی از آن برخوردار باشد ،مهر ومحبت به متربی است تا بدینوسیله متقابلاً محبت آن ها را به خود  و نیز به درس خویش جلب نماید. مربی سختگیر از نظر اخلاق ، حس گریز متربی را برمی انگیزد وموجب می گردد که او ازاصل تربیت و آموزش نیز گریزان گردند.

۰ نظر ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۲
م. انصاری

در کشور ما مسائل و موضوعات مختلفی وجود دارند که به نحوی در سرنوشت افراد تاثیر می‌گذارند.  به عنوان مثال انتخابات شوراهای شهری و محلی،‌انتخابات خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری هر کدام ویژگی و اهمیت و ارزش خاص خود را دارند. آنچه که در پیش روی داریم، انتخابات ریاست جمهوری است که یکی از مهمترین و اثرگذارترین انتخابات کشور است زیرا:

1- حداقل به مدت چهار سال سرنوشت کشور از ابعاد مختلف چون اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به رئیس‌جمهور و وزرا که تیم کاری او هستند واگذار می‌شود.

2- جهت‌گیری‌های دولت می‌تواند موجب وفاق ملی و همگرایی کلیه نظام‌های اثرگذار و در نهایت به وجود آمدن آرامش در کشور شود و یا برعکس اختلاف و تشدد درگیری‌های تضعیف‌کننده کشور را به وجود آورد.

۱ نظر ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۹
م. انصاری

مربی عزیز:

پرورش دهنده دل ها، باید دلش را با خدا گره بزند و برای جاودان شدن نتایج زحماتش در قلب جوان و نوجوان، موفقیت های خود را به مولف قلوب که همیشه جاوید و زنده است پیوند دهد و هر پیشرفتی را از ناحیه او بداند.

امام علی(ع) می فرماید:

«کسی که اهل توکل باشد، کمک خداوند را از دست نمی دهد.»

لازم به ذکر است که موجبات رحمت خداوند در صورتی که می خواهید سریعتر باستجابت برسد توسل بر ائمه اطهار(س) نیز لازم و ضروری است. در آینده در این رابطه بیشتر توضیح و صحبت می کنیم.

۰ نظر ۱۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۱۳
م. انصاری

مربی به عنوان پشتیبان و تکیه گاه قابل اعتماد و مورد اطمینان جوان و نوجوان، باید از علائم ظاهری این صفات که آراستگی، وقار، نظم و نظافت، ابهت و قدرت بدنی لازم است، برخوردار باشد.

امام صادق(ع) خطاب به عبید بن زیاد فرمود:

«آشکار ساختن نعمت نزد خدا، محبوبتر از اندوختن آن است. پس، خود را آراسته مکن، مگر در نیکوترین نوع لباس مردم خویش.»

* کافی: ۱۵/۴۴۰/۶٫

۰ نظر ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۸
م. انصاری

چه شعر منحرف‌کننده‌ای است این که می‌گویند «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد»! مگر رفیق بد چقدر می‌تواند موثر باشد که پیغمبرزاده‌ای را از راه به در کند؟ یا بهتر بگویم آغوش دوست ناباب مگر چقدر گرم و نرم است که انسان را از آغوش رسول‌الله بیرون بکشد و تا آخرین لحظه نگذارد که به آشیانه خود باز گردد. نه؛ این یک اتفاق ساده نیست. قضیه پیچیده‌تر و مرموزانه‌تر است. حتما پای یک آغوش دیگری در میان است!

پاسخ را از خود قرآن می‌توان جستجو کرد. لازم به شعر و قصه نیست. کافیست آیات آخر سوه تحریم را مرور کنیم. در خانه بهترین خلق خدا کسی هست که نمی‌گذارد مهربان‌ترین مربی، پاره‌ تن خود را در آغوش خویش بپروراند. کسی که لطیف‌ترین آغوش را ربوده است؛ مادر... خداوند برای کافرین مثال می‌زند همسر نوح و همسر لوط را؛ نزد دو بنده صالح ما بودند ولی به آن‌ها خیانت کردند...

این وجیزه حرف بزرگی را ادعا می‌کند و آن این که اگر پدر و مادر هر دو خوب باشند، فرزند هرگز فاجر نمی‌شود الا یک از هزاران که بحثش جای دیگری است. پس اگر خواستی راون‌شناس بزرگی شوی، فقط کافی است که پدر و مادر فرد را خوب بشناسی. حالا نگو که تاثیر محیط چه شد و اختیار آدمی کجا رفت که گفتم جای بحثش این جا نیست.

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۸
م. انصاری

منظور از تربیت اجتماعی همان ارتقای «سطح فرهنگ جامعه» است که همه‌ی عوامل فردی و اجتماعی در آن تأثیر دارد و همه‌ی ابزارهای مستقیم و غیر مستقیم آموزشی و تبلیغاتی باید جهت تحقق آن به کار گرفته شود و نمی‌توان میدان عملیات را به یک یا دو حوزه و روش را به چند گونه‌ی معین و راه‌کارهای آموزشی و تبلیغاتی را به چند ابزار (مانند: دولت، صدا و سیما، آموزش و پرورش و ...) محدود نمود. اما اصول و محورهایی وجود دارد که باید در فرهنگ‌سازی مورد توجه قرار گیرد که به چند محور اساسی ذیلاً اشاره می‌شود:

الف کدام فرهنگ؟

۲ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۴۹
م. انصاری
Susa Web Tools