مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

arrow
خبرنامه سایت
فیسبوک صالحین
پرتال صالحین خیبری
خاکریز ما

codes and tools for blog

مربی محور - مسجد مدار

گام نخست در تربیت، طهارت است، همچنانکه گام نخست در عبادت طهارت است.

«طهارت شریعت به آب است و طهارت طریقت به تخلیه هوا و هوس و طهارت حقیقت خالی کردن قلب است از غیر حق تعالی»

عضویت در خبرنامه ایمیلی
امکانات سایت
دیگر پایگاه های ما
آخرین نظرات
دوستان صالحین
دفاتر مراجع عظام تقلید

۱۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بسیج» ثبت شده است

برای نوجوانی که نسبت به نماز کاهلی دارد چه کنیم؟


به‌طور کلی میزان همّت و پایبندی انسان در هر کاری با میزان شناختی که از اهمیّت آن دارد، رابطه مستقیم دارد. نماز عامل مهمی در تزکیه روح و درون انسان است. اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی به حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، از عوامل ترک نماز و سستی در آن به‌شمار می‌آید. گاهی انسان به یک چیزی اعتقاد دارد، اما باور و ایمان ندارد. مثلاً می‌داند انسان مرده ترسی ندارد، اما باز هم می‏ترسد. وجود این ترس در انسان دلیل است که آن اعتقاد، تبدیل به باور دل و ایمان قلبی نشده است. چه بسا اعتقاد به اهمیت نماز اول وقت باشد اما باور و ایمان به آن نباشد.

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۲
م. انصاری

جزوه مدیریت تغییر یکی از کاربردی‌ترین جزوه‌هاست که به فرد می‌آموزد که هر تغییر چه مراحلی دارد و فرد باید چه اقداماتی را انجام دهد. این جزوه برای تمامی سطوح صالحین مخصوصا مسئول طرح کاراست و البته به گونه‌ای تنظیم گردیده است که برای زندگانی روزمره نیز کاربرد فراوانی دارد.

این جزوه فارغ از بحث سازمان و تشکیلات به چرخه و روند طبیعی تغییر پرداخته است و برای همین تمامی تغییرات در زندگی، سازمان، اجتماع را شامل می‌گردد.

                       جهت دریافت جزوه مدیریت تغییر به صورت pdf روی لینک زیر کلیک کنید.                

                                                         دریافت
                                               عنوان: جزوه مدیریت تغییر
                                                  حجم: 4.03 مگابایت

۱ نظر ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۵۰
م. انصاری

قمه زنی

نمونه طرح بحث در حلقه ها

دربارۀ قمه‌زنى هیچ دستورى از ناحیۀ شرع نرسیده است زیرا، در زمان امامان معصوم(علیهم السلام) چنین مراسمی‌وجود نداشته است و برخى از فقها نیز، دربارۀ آن چیزى نگفته‏اند ولی، کسانى که متعرض حکم آن شده‏اند، به طور کلی، در دو صورت آن را جایز نمی‌دانند: 1) در صورتى که مشتمل بر ضرر قابل توجه براى شخص باشد. 2) در صورتى که موجب وهن اسلام یا تشیع گردد.

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۶
م. انصاری

یک سرگروه با چه اعمالی می تواند یک سرگروه مورد اطمینان برای اعضای گروه بشود؟

اطمینان و اعتماد متقابل میان متربی و مربی و یا متربی و سرگروه، اساسی‌ترین و مهم‌ترین و در عین حال اولی‌ترین مسئله در تربیت است و بدون آن، ارتباطی که بخواهد در ضمن آن، هدایت رخ دهد، اتّفاق نمی‌افتد. برای این مهم، چند نکته می‌‌تواند به سرگروه کمک کند:

1. احترام و محبّت، همراه با دلسوزی دلسوزی و محبّت، کارسازترین روش در کسب اعتماد متربیان است. در کار تربیتیِ خردمندانه، بیشترین نقش، به محبّت اختصاص می‌یابد. امیرمؤمنان علیه‌السّلام، در حکمتی والا فرموده‌اند: «التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ؛ دوستی ورزیدن نیمی از خرد است.» محبّت جاذبه مى‌آفریند، انگیزه خلق مى‌کند، انسان‌هاى پرتلاطم و مضطرب را آرامش مى‌بخشد و از آنجایی که با فطرت و سرشت آدمى بسیار سازگار است، در جان متربی نفوذ کرده و اثر می‌گذارد. البته نباید در اثر افراط در محبّت، حد و حدودها کمرنگ شده و از مسیر اصلی (تربیت) غفلت شود. دلسوزی و محبّت بیش از حد به متربی، گاهی باعث می‌شود که سرگروه نتواند عیوب او را تذکر دهد و از او انتقاد کند، پس قادر نیست آن‌طور که باید، او را اصلاح کند. بنابراین محبّت صرفاً یک ابزار در راستای امر تربیت است، ابزاری مهم و اثرگذار که هم اطمینان‌بخش است و هم خود در مسیر تربیت به‌کار می‌آید.

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۰۵
م. انصاری

بسم الله الرحمن الرحیم
 

نامه ای غیر اداری از همکار و دوست شما

سلام علیکم

ایام عید و همه اعیاد بر شما مبارک باد

افرادی هستند که از همه فرصت ها استفاده می کنند و افرادی  که فرصت ها را از دست می دهند،ما از کدام هستیم؟
عید نوروز،هوای مطلوب،تعطیلات،مهمانی،صله رحم،لباس نو،سفر وسیاحت،فرصت های مهمی است.
شما همکار عزیز در طول سال به کارهای تربیتی رسمی و شناخته شده مشغولید،می توانید از این فرصت ها کارهای غیر رسمی ولی گاهی عمیق تر از رسمی در لابلای تفریح و دید و بازدید انجام دهیم،از جمله:
۱ نظر ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۲۳
م. انصاری

«بی‌تربیت» لفظی مصطلح، اما غلط است. اصلا نمی‌شود کسی بی‌تربیت باشد. چون انسان خواه ناخواه تربیت می‌شود. حالا یا تربیتش خوب است یا بد. یا موجب رشد است یا موجب سقوط. به هر حال راه دو تا بیشتر نیست؛ یکی انتهایش سعادت است و دیگری شقاوت. یکی از راه «دین» انسان را خوشبخت می‌‌کند و یکی از راه «غیر دینی» به بد‌بختی می‌رساند. یکی درختی است با میوه شیرین تربیت دینی، و یکی درختی است با میوه تلخ تربیت غیر دینی. انگار اینجا هدف و نتیجه نقش خیلی مهمی پیدا می‌کند.




۰ نظر ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۰۶
م. انصاری

در راستای افزایش سواد رسانه‌ای و آموزش رسانه‌ای شجره طیبه صالحین، کارگروه فضای مجازی گروه فرهنگ و ارتباطات مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی دانشگاه امام حسین علیه‌السلام با همکاری پایگاه اطلاع‌رسانی شجره طیبه صالحین، جزوه آموزشی مساله‌محور و کاربردی برای آموزش تولید نشریه متناسب با نیازهای بسیجیان پایگاه‌ها را تنظیم کرده و به طور اختصاصی در اختیار صالحین قرار داده است. مثال‌های ملموس، تمرین‌های کاربردی، اختصار و نگارش با نثر روان و قابل فهم برای عموم از ویژگی‌های این جزوه است


۴ نظر ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۲۳
م. انصاری

 دریافت فایل دوره تخصصی مهارت های سرگروه با فرمت pdf در یک فایل zip


دریافت
عنوان: دوره تخصص مهارت های سرگروه
حجم: 6.16 مگابایت

۳ نظر ۲۳ دی ۹۱ ، ۱۳:۲۳
م. انصاری

آیا میتوان یکی از اعضای حلقه را مامور به تجسس و خبر رساندن از اعضای گروه کرد؟


تقویت نظارت درونی بر حلقه، امری مفید و پسندیده است که حتی مقدار قابل توجهی از این نظارت درونی برای اداره حلقه، ضروری به نظر می‌رسد. مخصوصاً سن جوان و نوجوان برای تقویت این نظارت، راه‌های مختلفی وجود دارد، از جمله ارتباط با والدین متربی، ارتباط با دوستان نزدیک و صمیمی او، ارتباط با مدرسه فرد و... که مسئول گروه در هر کدام از این روابط می‌تواند اطلاعات مورد نیاز برای تربیت اعضای حلقه‌اش را به‌دست آورد. البته در هر کدام از این موارد، باید طوری رفتار کند که نه برای خود متربی حسّاسیت ایجاد شود و نه برای خانواده و مدرسه و دوستان او. امّا در مورد شیوه‌ای که در سؤال ذکر شده است

۰ نظر ۱۵ دی ۹۱ ، ۱۲:۲۴
م. انصاری

علل و عوامل عبادت گریزی نوجوانان و جوانان


برای لذّت بردن از عبادت و درک شیرینی آن ـ مانند هر پدیده دیگری ـ فراهم شدن زمینه‌ها و شرایط و نیز از بین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است. شما پرسشگر محترم یقین بدانید که با توکّل به خدا و دقّت بیشتر در بعضی امور، به لذّت عبادت خواهید رسید، إن‌شاءالله. اگر عبادت به معنای واقعیش به انجام رسد، لذّت و شیرینی زایدالوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن عبادت محقّق نشود یا مانعی در مسیر آن پدید آید، عبادت به معنای کاملش انجام نشده است، در نتیجه، عبادت کننده، به همان نسبت از چشیدن لذّت عبادت محروم می‌ماند. برای تبیین بهتر این موضوع توجه شما را به نکاتی پیرامون برخی عوامل تعیین‌کننده در افزایش بهره‌مندی از عبادت جلب می‌کنیم:

۰ نظر ۱۴ دی ۹۱ ، ۱۹:۳۷
م. انصاری

راههای جذب جوانان به مسجد و دین 


برای جذب جوانان به دین و مسجد که نماد دین و دینداری است، مهم ترین و کلیدی ترین راه، ایجاد ارتباط عاطفى بین مسجد و جوان است.

توضیح آنکه: جوان، موجودى است عاطفى، زودرنج و شکننده. اگر با جوانان با صداقت و احترام برخورد شود، به سهولت مى‏ توان در این دوره از حیات در عمق دل و صفاى قلب او نفوذ کرد. پیامبر اکرم (ص) توصیه فرموده‏ اند: «بر شما باد به جوانان که قلب آنان رقیق‏ تر و آماده پذیرش خیر است. وقتى خداوند مرا براى انذار و بشارت مردم مبعوث کرد، سالخورده‏ ها با من مخالفت کردند، امّا جوانان با من پیمان بستند».

توجه: لازم نیست شعائر دینى و تکالیف شرعى را بر جوانان تحمیل کرد که این کار عکس العمل منفى دارد؛ بلکه کافى است کانون مذهبى را به صورت جذاب، عرضه نمود و فضاى صمیمى و خوشایندى را فراهم کرد و در کنار هدایت، بر همدلى تأکید ورزید. براى توفیق در ارتباط بین مسجد و جوان باید به همدلى برسیم. وقتى جوان احساس کند تنها از او گوش انتظار داریم چیزى به نام پذیرش اتفاق نمی افتد.

همدلى نیازمند چند مسأله است:

1. درک جوان: واقعیت آن است که دوره جوانى اقتضائات خاص خود را دارد. جوانان به دلیل ناپختگى، کم تجربگى، احساسات شدید و مشکلات بلوغ به طور طبیعى، خطاپذیرند و از طرفى روحیه استقلال‏ طلبى و ستیزه جویى، زمینه چالش‏ها و تضادها را در میان این قشر و بزرگ‏ترها به وجود مى‏ آورد. نحوه برخورد با مسائل جوانان بسیار ظریف و حساس مى‏ باشد، بسیارى از دست اندرکاران کانون‏ هاى دینى و مساجد، بدون توجه کافى به واقعیات دوران نوجوانى و جوانى و مشکلات ویژه آنان، اقدام به واکنش‏ هاى تند و افراطى مى‏ کنند و چه بسا یک یا دو برخورد نسنجیده و ناصواب، براى همیشه جوانان را از مساجد و عرصه تربیت دینى دورگرداند.

۱ نظر ۱۴ دی ۹۱ ، ۱۸:۵۰
م. انصاری

مقدمه
اساساً آگاهی از فرایندهای شناختی اعضای گروه های تربیتی، از ضروری‌ترین وظایف سرگروه ها و مربیان است. چرا که فرایند رشد فراگیر، علایق، میزان انگیزش،‌بلوغ عاطفی، سوابق اجتماعی و تجارب گذشته او از عواملی هستند که همواره بر روش کار مربیان تربیتی اثر می‌گذارند. لذا هرگاه مربی تصور کند بدون آگاهی از فرایند رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی فراگیران می‌تواند در انجام وظایف تربیتی خویش موفق باشد دچار اشتباه شده است. یکی از شاخه‌های مهم علم روان‌شناسی، روان‌شناسی تربیتی است که رسالت اصلی آن به کار بستن قواعد و یافته‌های مختلف روان‌شناختی در فرایند تعلیم و تربیت بوده و از محورهای اساسی آن بحث از «ویژگی‌های تربیت شونده» یا «یادگیرنده» است. این محور که ما از آن به «مخاطب شناخت» یا «مخاطب شناسی» یاد می‌کنیم، ارتباط مؤثر با متربی و یادگیرنده را سهل و آسان می‌سازد و از دشواری‌های تربیت و آموزش می‌کاهد.و باعث کمتر شدن مخاطرات فعالیت های تربیتی و آموزشی حلقه های تربیتی می شود. چرا که حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) مى فرماید: «هر که بدون دانش وارد کارى شود بیشتر مایه فساد است تا اصلاح...»
این درس در پی تأکید بر شناخت مخاطبان از ابعاد مختلف قبل از تربیت و آموزش است به این امید که سرگروه ها و مربیان محترم بر اساس ظرفیت و ظرافت آنان تربیت و آموزش را پی ریزی نمایند.


۰ نظر ۰۹ دی ۹۱ ، ۱۹:۰۰
م. انصاری

چگونه به کسی که به شدت خشمگین است کمک کنم تا زودتر از این حالت در بیاید؟


یکی از هیجانات منفی که بیشتر در روابط بین فردی و برخورد ما با دیگران نمود پیدا می کند خشم می باشد این هیجان منفی ضمن اینکه روابط بین فردی را تحت تاثیر قرار می دهد روی سیستم عصبی و جسم انسان نیز تاثیرات مخربی به جای می گذارد لذا در رابطه با این حالت نفسانی ، انسان ها را می توان به سه گروه تقسیم کرد

دسته اول: انسان هایی که در هنگام غضب افراط می کنند و از حد و مرز ایمان بیرون می روند. این گونه اشخاص همواره گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و بسا که پشیمانی هم سودی به حالشان نخواهد داشت

دسته دوم: افرادی هستند که اساساً خشمگین نمی شوند و اصلا قوه غضبیه خود را به کار نمی گیرند و در جاهایی که حتی شرع و عقل هم برای آنان خشم را لازم دانسته است، به هیچ وجه حرکتی ندارند اینان نه تنها عملی ناپسند انجام می دهند، بلکه از افراد عصبانی بدترند و افرادی بی غیرت و بی هویت تلقی می شوند

دسته سوم: کسانی که براساس کمال وجودی خود هرگاه خشمگین شوند، از مرز اعتدال خارج نمی شوند. اینان با ایمان راسخ و اعتماد به نفسی که دارند، هنگام بروز حالت خشم بر وجودشان تسلط کامل دارند و تمام اعضا و جوارح آنان تحت فرمان عقل و ایمانشان قرار دارد

۰ نظر ۰۹ دی ۹۱ ، ۱۸:۵۸
م. انصاری

مقدمه:
واژه بسیج در جامعه‌ی مذهبی ایران واژه‌ای آشناست و کمتر کسی یافت می‌شود که این واژه را به مفهوم مثبت و یا منفی نشنیده باشد و از شنیدن آن مفهومی برایش تداعی نکند. نوع نگرش افراد و تفسیری که از این تعبیر دارند، گوناگون و گاه متضاد است و فاصله‌ی عمیقی بین برداشت‌های جاری از این واژه در ذهن جامعه وجود دارد.پس زمینه‌های ذهنی مردم که از چگونگی مواجهه‌ی آنان با این تعبیر ونیز نهادی که با همین نام وجود دارد، شکل گرفته در تفسیر آنان از واژه یاد شده نقش جدی دارد. گروهی از بسیج یک مفهوم والای عرفانی دارند و در آن خروج از رنگ تعلق و غرق شدن در بی رنگی مطلق و نوعی قلندری می‌بینند، عده‌ای از آن خاطره‌ی جنگ و دفاع و غیرت ملی را در ذهن می‌آورند.
برای جمعی بسیج نهادی نظامی- انتظامی است که حتی از دخالت در حوزه‌ی شخصی افراد و پایمال کردن حقوق فردی هم پروا ندارد، برای بعضی بسیج و بسیجی تداعی‌گر لباس و شکل ظاهری است و برای گروه‌هایی مفاهیمی دیگر را به ذهن می‌آورد، اما پرسش اصلی همچنان بی جواب است که بسیج چیست؟


۱ نظر ۰۹ دی ۹۱ ، ۱۸:۳۲
م. انصاری

گاهی متربیان از معلمان خود گزارشهایی می دهند که متوجه می شویم که آن معلم دچار انحراف اخلاقی و یا اعتقادی است چگونه متربیان را در این زمینه راهنمایی کنیم؟


اولاً: باید متربیان را از غیبت و سخن‌چینی بازداشت و نباید احساس کنند که کار خوبی انجام داده‌اند که از دیگری گزارش داده‌اند، مگر در موارد علنی و آشکار. ثانیاً: اگر به هر طریق مشخص شد که معلّمی دچار انحراف اخلاقی یا اعتقادی است، باید به هر نحو ممکن به آن معلّم گوشزد شود تا خود به جبران اشتباه در تدریس یا رفتار خود بپردازد و کرامت او حفظ شود. اگر دسترسی به خود معلم ممکن نبود و یا تذکر به او اثری نداشت، باید کسانی را که در معرض انحرافات او قرار گرفته‌اند آگاه کرد. البته در این مرحله باید تا آنجا که امکان دارد حرمت و شأنیت معلّم برای شاگردانش حفظ شود و از راه‌هایی استفاده شود که آن حریم شکسته شود. در ضمن باید توجه داشت که اگر هیچ‌کدام از این مراحل جواب ندارد، مطلع کردن مدیر مدرسه و یا در مراحل بعدی مسئولان بالاتر آموزش و پرورش می‌تواند مؤثّر باشد؛ زیرا اگر آن مشکل و انحراف معلّم باقی بماند، خسارت‌های سنگین‌تری به او و شاگردانش وارد می‌شود.

۰ نظر ۰۸ دی ۹۱ ، ۱۸:۲۶
م. انصاری

دانلود فایل مقدمات بصیرت افزایی با فرمتpdf در یک فایل zip

دریافت
عنوان: مقدمات بصیرت افزایی
حجم: 5.77 مگابایت

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۵
م. انصاری

تو ابراهیم همت امروزی و احمد متوسلیان دیروز چشم امیدش به توست


کم نبوده‌اند افرادی که پس از مدتی کار فرهنگی، وارد عرصه اقتصاد شده‌اند و از رستوران و مغازه و بازار سر در آورده‌اند. حالا یا با توجیه خسته‌شدن از گدایی در کار فرهنگی و کسب درآمد برای ادامه فرهنگ کاری، یا با اعلام رسمی بی‌فایده بودن تلاش‌های غیر اقتصادی. انصافا هم راست می‌گویند. تا کی باید برای فکر و بینش و گرایش آدم‌ها خودشان را به زحمت بیندازند و برای یک پاپاسی پول، پیش هر کس و ناکسی گردن کج کنند و آبروی خود را به تاراج بگذارند؟ آخر این چه قانونی است که هر کس برای آخرت خود و دیگران مایه می‌گذارد، آس‌وپاس می‌شود و آن کس که به خود و اهل و عیالش می‌رسد، بهترین دنیا را می‌سازد؟ انگار نه انگار که دنیا مزرعه آخرت است، شاید هم برعکس، دنیا مهم‌تر از آخرت است و آخرت طفیلی دنیاست!

حقیقت آن است که راه حل آرمانی مهم‌تر شدن فرهنگ نسبت به هر چیز دیگر است. طوری که انسان‌ها برای علم و معرفت و تربیت بیش از همه چیز ارزش قائل شوند و حاضر باشند بیشترین هزینه‌ها را صرف فرهنگ نمایند. تا آن جا که اگر یک شب نان نداشتند، نخورند ولی از کسب معرفت کوتاه نیایند؛ نه این که با ذره‌ای تغییر در قیمت دلار، بیشترین آسیب‌ها به فرهنگ وارد شود. البته این هم چیز عجیبی نیست، چنانکه الان هم برای علم‌ِ پول‌ساز و دنیاساز، مردم از نان شب می‌زنند ولی برای تربیت آخرت‌ساز هیچ تکانی نمی‌خورند؛ انگار نه انگار که دنیا مزرعه آخرت است؛ یکی نیست برای‌شان زمزمه کند که «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق1‏»!
از این آرمان دور که پایین بیاییم، به شرایط منحصر به فرد الان میرسم که پس از 1400 سال از صدر اسلام و صدها و هزاران سال از تلاش انبیا، یک حکومت شیعی روی کار آمده تا قدرت وثروت و معرفت را در هم جمع کند و خون‌دل‌ها‌ی چندین هزارساله را به ثمر برساند. حالا که به این حکومت فرهنگی رسیدیم و به آن آرزوی آرمانی نرسیدیم، پس باید سرمایه‌های ملی در خدمت فرهنگ قرار بگیرد و شیر نفت در جوی معرفت و تربیت باز شود. به علاوه باید دست پروژه‌های پول‌ساز عمرانی از این سرمایه‌ها کوتاه شود و اقتصاد غیر فرهنگی روی پای خودش بایستد و حتی سرریزش را به فرهنگ اهدا کند تا اقتصاد فرهنگی هم کم‌کم قوت بگیرد. آن وقت دیگر نهادهای فرهنگی را «شرکت‌های ضررده» یا «سازمان‌های کم‌بازده» نمی‌خوانند و نگاه خود را به این مراکز متعالی، متعادل می‌کنند... اما چه کنیم که سازندگی عمرانی هم‌چنان بر سرمایه‌های ملی چمبره زده و تا گردن در چاه نفت فرو رفته و بی‌رحمانه آن را سر می‌کشد و اگر مثقالی را به فرهنگ بدهد، با نگاه خیره‌خیره منت‌آلود، تباهش می‌سازد.
دو گزینه مهم و امیدوارکننده کنار رفتند و مردم و دولت تبرئه شدند. حالا من و تو می‌مانیم و خدای احد و واحد. یک راه این است که تو هم پشت بکنی و به مردم و دولت بپیوندی و گزاره‌های کوچه و بازار را تکرار کنی و فرهنگ را سرخورده‌تر از قبل نشان‌ دهی. آن وقت احتمالا تو هم به زودی از رستوران و مغازه و بازار سر در می‌آوری و برای تسکین وجدانت، سالی هزار تومان به سنگرسازان بی‌سنگر (بخوانید فرهنگ‌سازان بافرهنگ) می‌دهی و خیال خودت و خانواده‌ات را راحت می‌کنی. حالا دیگر می‌توانی دنیا و آخرت را با هم داشته باشی و «دغدغه‌های فرهنگی» خود را رام و آرام نمایی. راستی؛ تو که پیغمبر نیستی که شب و روز دردِ مردم داشته باشی و گریه‌های نماز شبت هم برای هدایت مردم باشد. تازه، تربیت بر پیامبر واجب بوده ولی بر تو که واجب نیست... تو باید به اهل و عیالت برسی!
اما یادت باشد، تو ابراهیم همت امروزی و احمد متوسلیان دیروز چشم امیدش به توست. راست می‌گویی؛ تو پیغمبر نیستی ولی یاور فرزند او که هستی. اگر تو هم پشت کنی و به درمانِ درد خود بروی، پس چه کسی فرزند زهرا راکمک کند؟ داستان تلخ طرمّاح را که به خاطر داری؟ شاید فقط ساعتی دیر رسیده بود؛ اما وقتی که رسید سر پسر فاطمه بالای نیزه بود و قلب دختر علی را شکسته بودند... شاید طرماح هم بین واجب و مستحب گیر کرده بود...
راستی یک چیز دیگر! در تاریخ سراغ داری زمانی را که یک مربی مشکل مالی نداشته باشد؟ از پیغمبر گرفته تا معلم و طلبه؟ همه‌شان درد مالی داشتند، اگر چه هیچ کدام نگران نبوده‌اند، چرا که به رازق ایمان داشتند و می‌دانستند که از در بسته، دروازه‌ها باز می‌کند و خود و خانواده‌شان را تامین می‌نماید: نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُم‏.2 نه این که دهان‌شان را زیر شیر نفت گرفته باشند، ولی معمولا دست خدا را زیباتر از بقیه در زندگی‌شان مشاهده می‌کردند... کافی است که تو هم دستت را به خدا بدهی و همه تلاشت را بکنی که دستان مردم را در دست او بگذاری.
تازه اگر این نبود، چگونه خدا ما را به اخلاص‌مان محک می‌زد؟ چه چیزی بهتر از این که خود و خانواده‌مان را وقف او کنیم و او خودش زندگی‌مان را بگرداند؟ ما که از پیغمبران بهتر نیستیم. خدا وکیلی دنیای آن‌ها لذت‌بخش‌تر بود یا دنیای کاسبان و بازاریان؟ اگر چه «الکاسب حبیب الله3» اما این کجا و آن کجا؟ تازه چه مشکلی دارد که هم در لباس کاسب حبیب خدا شویم و هم در لباس مربی بندگی او را بکنیم، مانند پیامبران؟ خدا که بخیل نیست، فقط باید به او توکل کرد؛ به نام او، به یاد او، برای او ...

م. انصاری
Susa Web Tools