مخاطب شناسی
مقدمه
اساساً آگاهی از فرایندهای شناختی اعضای گروه های تربیتی، از ضروریترین
وظایف سرگروه ها و مربیان است. چرا که فرایند رشد فراگیر، علایق، میزان
انگیزش،بلوغ عاطفی، سوابق اجتماعی و تجارب گذشته او از عواملی هستند که
همواره بر روش کار مربیان تربیتی اثر میگذارند. لذا هرگاه مربی تصور کند
بدون آگاهی از فرایند رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی فراگیران میتواند در
انجام وظایف تربیتی خویش موفق باشد دچار اشتباه شده است. یکی از شاخههای
مهم علم روانشناسی، روانشناسی تربیتی است که رسالت اصلی آن به کار بستن
قواعد و یافتههای مختلف روانشناختی در فرایند تعلیم و تربیت بوده و از
محورهای اساسی آن بحث از «ویژگیهای تربیت شونده» یا «یادگیرنده» است. این
محور که ما از آن به «مخاطب شناخت» یا «مخاطب شناسی» یاد میکنیم، ارتباط
مؤثر با متربی و یادگیرنده را سهل و آسان میسازد و از دشواریهای تربیت و
آموزش میکاهد.و باعث کمتر شدن مخاطرات فعالیت های تربیتی و آموزشی حلقه
های تربیتی می شود. چرا که حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) مى فرماید: «هر
که بدون دانش وارد کارى شود بیشتر مایه فساد است تا اصلاح...»
این درس در پی تأکید بر شناخت مخاطبان از ابعاد مختلف قبل از تربیت و
آموزش است به این امید که سرگروه ها و مربیان محترم بر اساس ظرفیت و ظرافت
آنان تربیت و آموزش را پی ریزی نمایند.
ضرورت و فواید شناخت مخاطب
شناخت مخاطب به ما کمک میکند تا بر اساس نیازها، نگرش ها ، علایق و
خواستهای متربیان به تربیت و آموزش همت گماریم. این شناخت، ضرورت و اهمیت
دارد؛ زیرا:
1- شناخت مخاطب، باعث میشود که انتقال مفاهیم از مربی به متربی، آسانتر شود.
2- مخاطبان، متنوع و متفاوتاند؛ سلیقههای متفاوت، گرایشهای مختلف،
تفاوتهای فردی، ذهنیتها و ظرفیتهای ویژه، هر کدام مربیان را ناگزیر
میسازد تا در اولین، گام، به شناخت مخاطب پرداخته و با آگاهی از مخاطب،
اهداف تربیتی و آموزشی را آماده نماید.
3- مخاطب،رکن فراموش نشدنی و پایه استوار تربیت و آموزش است. بهبود و
تحکیم این پایه، در صورتی میسر است که مربیان، نسبت به توانایی، میزان
دانایی، خصوصیات اخلاقی و عاطفی و خصلتهای اجتماعی مخاطبان آگاه باشند.
4- فواید بسیار بر شناخت مخاطب استوار است که برای دستیابی به نتایج
درخشان مخاطبشناسی، باید آن را جدی گرفت که به برخی از فواید اشاره
میشود.
الف) ایجاد نگرشهای مثبت و پویا در متربیان نسبت به برنامه های بسیج و برنامه های گروهی .
ب) تقویت انگیزة متربی در راستای رشد تربیتی و آموزشی خود.
ج) کاهش دغدغه، اضطراب، تردید و زدودن نگرانیهای متربیان.
د) برقراری ارتباط مؤثر با متربیان.
ه) انطباق مباحث با نیازها و تواناییهای متربیان.
قلمروهای مخاطب شناسی(1)
شناخت مخاطب، در حوزهها و قلمروهای متفاوت انجام میپذیرد. باید از
جنبههای مختلف نسبت به شناسایی مخاطب همت نمود و بر اساس نتایج شناخت و
متناسب با حوزهها و قلمروهای آن در رفع کاستیها کوشید، برخی از مهمترین
حوزههای آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
الف ) ویژگیهای زیستی، ذهنی، عاطفی و روانی متربیان
متربیان در سنین متفاوت، ویژگیهای زیستی، ذهنی و عاطفی متفاوتی دارند از
این رو مواجهة درست با آنان، بدون آگاهی از این ویژگیها، دشوار است. برای
نمونه نوجوانان دارای روحی لطیف و از نظر عاطفی، ظریف و شکننده هستند؛
بنابراین نوع برخورد با آنان، باید حساب شده و دقیق باشد.
گفتن سخنان تسخره آمیز، تنبیههای بدنی، تکالیف دشوار، برنامة فشرده
تربیتی یا آموزشی و اموری از این قبیل، نه تنها آنان را به مسجد ،پایگاه و
حلقه های تربیتی ترغیب نمیکند بلکه به ناامیدی و حتی ناکامی آنان
میانجامد.یا مثلاً، ذهن نوجوانان در مقایسه با جوانان و میانسالان ظرفیت
کمتری دارد، از این رو نمیتوان واژههای سنگین، ادبیات دشوار و مطالب عقلی
محض را برایشان در نظر گرفت. از نظر روانی، نوجوانان انزوا طلب، پریشان
حال، خیالباف و گاهی بداخلاق و پرخاشگرند. یا جوانان و دانشجویان، دارای
حالت تردید نگرانی نسبت به آینده، ثابت نبودن عواطف، استقلال طلبی، فشار
غریزه و پندناپذیری هستند و در همان حال، صاحب وجدان اخلاقی زنده و بیدار و
نیازمند همراهی و صمیمت و از سویی از دیگر خودخواه و مغرورند. مسلماً این
دو گروه سنی متفاوت برخوردهای جداگانه ای میطلبند. اگر زبان پند و نصیحت
برای نوجوانان کارساز باشد، برای جوانان و دانشجویان چنین نیست و نمیتوان
با حالتی آمرانه با آنان سخن گفت. میتوان نوجوانان را به کاری امر کرد؛
اما به کارگیری زبان امری، برای دانشجویان نتایج نامطلوبی به دنبال دارد.
با توجه به ویژگیهای عاطفی، روحی و روانی جوانان، چند نکته عملی (به عنوان
مثال )به مربیان و سرگروه ها توصیه میشود:
- با جوانان به زبان امری و تحکم آمیز صحبت نکنید.
- آنان را با ذکر موفقیتهای بزرگان، به آینده امیدوار سازید.
- با استفاده از داستانهای قابل استناد، فطرت و وجدان اخلاقی شان را بیدار نمایید.
- به گونه رفتار کنید که به دوستی و صمیمیت شما ایمان آورند.
- اگر جوان به سؤال سرگروه پاسخ نگفت او را در حضور جمع توبیخ نکنید.
- آنان را به تلاش، غنی سازی اوقات فراقت با برنامههای سازنده، شرکت در
نشستهای گروهی و علمی و رعایت اخلاق و پرهیزکاری توصیه نمایید تا از فشار
غریزه کاسته شود.
- در برابر غرور آنان، مغرورانه سخن نگویید، تواضع و فروتنی بجا، راحتتر آنان را به اشتباه آگاه میسازد.
- در برابر جوانان، از خود انعطاف نشان دهید. قاطعیت بی مورد و بی جا آنان را پرخاشگر و گستاخ میکند.
- خودستایی نکنید. جوانان به انسانهای از خود راضی، بدبین و بدگمان
هستند و در آن صورت، درس و توصیههای تربیتی شما تأثیرگذار نخواهد بود.
- با توجه به ویژگیهای ذهنی جوانان هر گروه، به ارایه مطالب معرفتی
بپردازید؛ اگر چه، استدلال و اقامه برهان لازم است؛ اما استفاده خشک از
فسلفه، برای تبیین مطلب، نوعی دل زدگی ایجاد میکند.
ب) مسایل و مشکلات اجتماعی متربیان:
متربیان از نظر اجتماعی، در دورههای مختلف، ویژگیهای متفاوتی دارند.
گوناگونی این ویژگیها، باعث میشود که سرگروه ها و مربیان، با آنان به
تناسب آن ویژگیها، رفتار متفاوت داشته باشند؛ حتی ممکن است از نظر
اجتماعی، در یک دورة مشترک، برخی از متربیان با برخی دیگر متفاوت باشند.
بعضی سازگار و برخی ناسازگارند، عدهای پایبند به ارزشهای عرفی و
هنجارگرا و برخی دیگر، بی اعتنا به هنجارها و ارزشهای اجتماعی هستند. ریشه
بسیاری از مشکلات اجتماعی نیز، در خانه و محیط زندگی قابل جستجو است.
مربیان باید با ریشهیابی مشکلات اجتماعی فراگیران، به حل آن کمک نمایند.
مثالهای زیر، نمایی از مشکلات اجتماعی و ریشههای آن را نشان میدهد:
مواردکامل نبوده و برای مثال چند مورد عنوان می گردد:
- افراد ناآرام، پرخاشگر، دروغ گو غالباً محصول خانوادههایی هستند که
نزاع و درگیری بر آن حاکم است؛ از این رو در برخورد با فراگیرانی که از این
مشکلات رنج میبرند، باید ریشه آن را جستجو و در حل آن کمک نمود.
- در محلههای فاسد، زمینه برای گستاخی و بی قیدی نسبت به هنجارهای
اجتماعی بیشتر وجود دارد. متربیانی که از نظر خلق اجتماعی ناسازگار نشان
میدهند ممکن است به دلیل مشکلات اجتماعی و محیط زندگی چنین شده باشند.
- فقر و یا غنای بیش از حد مادی و فرهنگی خانواده، یکی از ریشههای اساسی مشکل اجتماعی متربیان است.
- موقعیت اجتماعی و شغلی والدین، در بروز مشکلات اجتماعی متربیان، مؤثر است.
- خانوادههایی که با تک فرزندی یا فرزندسالاری مواجهاند، فرزندانی
متفاوت با خانوادههایی دارند که فرزندان در آن مدام تحقیر، سرزنش و تنبیه
میشوند. ممکن است فراگیری با گوشزد هشدار و حتی سرزنشهای مکرر، هیچ
تغییر حالتی احساس نکند و متربی دیگری با کمترین توبیخ، رنجیده خاطر شود.
زود رنجی میتواند مشکل اجتماعی فراگیران تلقی شود. (این مسأله در دختران
به روشنی دیده می شود) عدم تأثیر هشدارها و سرزنشها از مشکلات اجتماعی
متربیان حکایت می کند، چنین مشکلاتی، گاه ریشه در تربیت خانوادگی دارد، که
باید برای حل آن چاره اندیشید. راه کسب این آگاهی، مشاوره با متربی، مربیان
و سرگروه های تربیتی و در صورت لزوم، کسب اطلاعات از اولیای آنان است. از
دلایلی که بر انجام مشاوره های فردی توسط مربیان و سرگروه ها اصرار می شود،
کشف و حل مشکلات اجتماعی آنان است.
ج) وضعیت دینی و مذهبی
ممکن است فراگیران از نظر مذهبی متفاوت باشند. مربیان باید گرایش مذهبی
متربیان را بدانند و با اطلاع از این موضوع به رشد ایشان بپردازند. در حلقه
تربیتی که افراد ، همگی سطح دینی و مذهبی مشترک دارند سخن گفتن (البته سخن
مستدل و منطقی) راحتتر به نظر میرسد در صورتی که سخن گفتن برای متربیانی
با سطوح و گرایشهای متفاوت مذهبی، دشوارتر مینماید. لذا آشنایی با
حساسیتهای دینی و مذهبی باعث می شود که پارهای از مسایل اختلافی، اما با
اهمیت را مطرح کند، باید بدون هر گونه تعصب کورکورانه و با استدلال قوی و
شواهد تاریخی خدشه ناپذیر، این کار را انجام دهد.
د) فرهنگ، آداب و رسوم اجتماعی
اگر مربیان و فراگیران همگی از یک منطقه باشند، تربیت راحتتر است؛ اما
اگر مربیان و سرگروه ها، غیربومی یا متربیان از نواحی مختلف و با آداب،
فرهنگ و رسوم اجتماعی متفاوتی باشند، تربیت دشوارتر خواهد بود. میدانیم که
تفاوتهای فرهنگی و آداب و رسوم مختلف در مناطق کشور، کاملاً چشم گیر است.
گاه رفتاری در بعضی مناطق ناپسند و همان اعمال در مناطق دیگر بی اشکال
است. به عنوان مثال مجرد بودن مربی یا سرگروه، رفت آمد زنان در عرصه های
اجتماعی (البته با رعایت کامل مسائل شرعی) ، حضور روحانی بدون لباس کامل
روحانیت، پوشش ساده و بی آلایش در برخی مناطق ناپسند و در مناطق دیگر
متعارف است. مربیان باید آداب، رسوم و فرهنگ مخاطبان خویش را بشناسند تا
ناخواسته دچار تعارض با متربیان نگردند. در استفاده از قصهها و ضرب
المثلها، نهایت دقت را به کار گیرند تا به یک رسم و عرف اجتماعی، یا نژادی
خاصی توهین نشود، اگر سرگروه میخواهد با خرافات و رسوم نادرست اجتماعی
منطقهای مبارزه کند، بهتر است این کار، با مهارت تمام و گام به گام صورت
پذیرد تا به مشکلات جبران ناپذیر نینجامد.
م) سطح معلومات و میزان فهم فراگیران
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله) در حدیث شریفی میفرماید: «کلموا
الناس علی قدر عقولهم با مردم به اندازة دانایی و عقلشان سخن بگویید.» در
جای دیگر می فرماید:» ما پیامبران توصیه شدهایم که به اندازه خود مردم با
آنان سخن بگویید» و شاعر فارسی زبان می گوید: « هر سخن جایی و هر نکته
مکانی دارد» و لزوماً یکی از ارکان سخن، سخن گفتن به قدر منزلت و به میزان
آگاهی و دانایی مخاطب است. برخی از سرگروه ها بدون آگاهی از سطح فهم و
معلومات قبلی متربیان به تربیت و آموزش میپردازند؛ یعنی بدون شناسایی
مخاطب این کار را انجام می دهند. این سهل انگاری، باعث بروز یکی از دو مشکل
زیر میشود:
1– سطح تربیت فراتر از سطح درک، معلومات و تواناییهای متربیان انجام میپذیرد.
2- سطح تربیت فروتر از میزان بینش، سطح نگرش و اندیشه متربیان صورت میگیرد.
در هر صورت این تعلیم و تربیت ، ناکارامد است؛ زیرا سطح درک مخاطب را
نادیده انگاشته است. برای آگاهی از سطح درک مخاطبان و میزان معلومات آنان،
می توان یکی از دو شیوة زیر را به کار گرفت:
الف) مربیان می توانند سابقه تربیتی مخاطبان را از مسئولان تربیتی قبلی گرفته تا از چگونگی رشد تربیتی آنان مطلع شوند.
ب) مربیان میتوانند با طرح چند پرسش در آغاز هر دوره، به میزان رشد
تربیتی مخاطبین پی ببرند. یا با طرح پرسشنامههای مشترک، از سطح آگاهی آنان
مطلع شوند. طرح این گونه پرسشها که «ارزشیابی تعیینی» یا «رفتار ورودی»
نام دارد، مورد توصیه روان شناسان تربیتی است .
البته تنها در مسایل تربیتی نیست که آگاهی از میزان رشد مخاطب ضرورت
دارد. گاهی مربی یا سرگروه بدون توجه به عمق آگاهی متربیان، درباره مسایلی
سخن میگوید اما به دلیل ارائه سطحی آن با اعتراض متربیان مواجه میشود.
در هر صورت مسایل باید با میزان معلومات و سطح نگرش مخاطبین متناسب و همراه
باشد. (ص19)
ی) تفاوتهای فردی
متربیان در خانوادهها، شرایط و محیط متفاوت پرورش مییابند، تغذیه
امکانات رفاهی متفاوتی دارند و از نظر بهرة هوشی یکسان نیستندو همة این
امور تفاوتهای فردی را دامن میزند. متأسفانه بسیاری از سرگروه ها در
تعلیم و تربیت به تفاوتهای فردی توجهی نشان نمیدهند و دوست دارند همگی
یکسان رشد کنند و یک گونه، ثمر دهند.اگر این امر امکان پذیر بود، همه آنها
می بایست مشاغل مشابه، تحصیلات مشابه ، کارآیی مشابه و اخلاق مشابه
میداشتند. اساساً راز پویایی جامعه انسانی در تفاوتهای ذهنی، شغلی،
سلیقهای و در یک کلمه، در تفاوتهای فردی نهفته است. تفاوت های فردی یعنی
این که:
بعضی از متربیان از نظر هوشی متوسط و برخی قوی هستند. برخی روحیهای آرام و مطیع دارند و بعضی ناسازگارند.
بعضی اجتماعی و برخی گوشه گیر و منزوی هستند. بعضی با صرف وقت کمتر ثمرات
بیشتری می دهند و برخی با صرف وقت زیاد خیلی با بار نمی نشینند. بعضی از
تکرار درس خسته میشوند و بعضی نیاز به تکرار دارند.
از این رو لازم است مربیان و سرگروه های تربیتی به محورهای ذیل دقت بیشتری نمایند.
1- با دقت در رفتار متربیان ، مشاوره با آنان و بهره گیری از اطلاعات
تربیتی، حداقل به برخی از تفاوتهای فردی مخاطبین دست یابند.
2- با توجه به بهرة هوشی ، استعدادها و قابلیتهای مخاطبین، برنامه های آموزشی و مطالعاتی را برگزار نمایند.
3- با عنایت به سطح متعارف مخاطبان به ارایه مسائل تربیتی بپردازند.
4- بر اساس تفاوتهای فردی به تشویق و تنبیه مبادرت نمایند . و غیره