قمه زنی(نمونه طرح بحث در حلقه ها)
قمه زنی
نمونه طرح بحث در حلقه ها
دربارۀ قمهزنى هیچ دستورى از ناحیۀ شرع نرسیده است زیرا، در زمان امامان
معصوم(علیهم السلام) چنین مراسمیوجود نداشته است و برخى از فقها نیز،
دربارۀ آن چیزى نگفتهاند ولی، کسانى که متعرض حکم آن شدهاند، به طور کلی،
در دو صورت آن را جایز نمیدانند:
1) در صورتى که مشتمل بر ضرر قابل توجه براى شخص باشد.
2) در صورتى که موجب وهن اسلام یا تشیع گردد.
با توجه به اینکه، در حال حاضر این مسأله در سطح جهانى مورد تبلیغات سوء بر علیه اسلام و شیعه میشود ترک آن لازم است. شواهد تاریخی و ضعف استدلالات طرفداران قمهزنی همه و همه دلیل بر نامعتبر بودن آن از نظر شرع و عقل است. پاسخ تفصیلی اهمیت عزاداری: قیام امام حسین(علیه السلام) در هر عصر و زمان و برای هر ملت و مردمیپیامیدارد، پیامیکه هیچگاه کهنه نمیشود. اما، در شرایطی که همواره ستمپیشگان و استعمارگران خونآشام در تلاش بودهاند تا نقش عاشورا را کمرنگ نموده و بنیانش را براندازند، مؤثرترین عاملی که میتواند آن را برای نسلهای آینده حفظ نماید، مراسم سوگواری امام حسین(علیه السلام) میباشد. برپا داشتن مراسمیبه یاد سیدالشهداء(علیه السلام) در ایام مختلف به ویژه، دهۀ محرم و روز عاشورا میتواند روشی برای احیای خط امامان معصوم(علیه السلام) و تبیین مظلومیت آنان باشد. تاکیدهای فراوان پیامبر و امامان معصوم(علیه السلام) به برپایی مراسم سوگواری نیز،، هماهنگ با این اهداف عالیه بوده است. روایت است از امام صادق(علیه السلام) که فرمودند:«خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد، به خدا قسم شیعیان ما همان مومنیناند، آنان به خدا قسم با حزن و حسرت طولانی خویش[در عزای ما] شریک و همدرد مصیبتهای خاندان ما هستند.»( بحار الأنوار، ج 43، ص 222) با توجه به اینکه، در حال حاضر این مسأله در سطح جهانى مورد تبلیغات سوء بر علیه اسلام و شیعه میشود ترک آن لازم است. همچنین،، ایشان به فضیل میفرمایند:«آیا مجالس عزا برپا میکنید و از اهلبیت و آنچه بر آنان گذشته صحبت میکنید؟ فضیل گفت: آری قربانت گردم. امام فرمود: اینگونه مجالسی را دوست دارم پس، امر ما را زنده گردانید که هر کس امر جریان فکری و عملی ما را زنده کند، مورد لطف و مرحمت خدا قرار میگیرد. [ای فضیل]: هر کس از ما یاد کند، یا نزد او از ما یاد کنند و بهاندازۀ بال مگسیاشک بریزد، خدا گناهانش را بیامرزد اگرچه بیش از کف دریا باشد.»( همان، ص 282 و 289) امام رضا(علیه السلام) در این باره میفرماید:«کسی که متذکر مصائب ما شود و به جهت ستمهایی که بر ما وارد شده گریه کند، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسی که مصیبتهای ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند، در روزی که همۀ چشمها گریان است، چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن مجلس، امر ما را زنده میکنند، روزی که قلبها میمیرند، قلب او نخواهد مرد.»( همان، ص 278) اما، نکتهای که از تمام این روایات میتوان دریافت این است که امامان معصوم(علیهم السلام) به منظور حفظ واقعۀ کربلا و انتقال فرهنگ آن به نسلهای آینده، برگزاری مراسم سوگواری ساده و بیآلایشی را توصیه مینمودند اما متأسفانه، با گذشت زمان و گسترش مذهب تشیع، این مراسم به پارهای از آداب و رسوم قومیو ملی و سلایق فردی و جمعی ممزوج شد، که خود میتواند مانعی برای درک مناسب پیام عاشورا باشد. قمه چیست؟ قمهزن کیست؟ قمه نام سلاحی است شبیه شمشیر اما، کوتاهتر و پهنتر بدون انحنا و کجی، و به هر کسی که با این سلاح در روز عاشورا سر خویش یا دیگران را مجروح میسازد، «قمه زن» و به این عمل، «قمه زنی» میگویند. کسانی که میخواهند صبح روز عاشورا«قمه» بزنند، در شب عاشورا قمۀ خود را تیز کرده و در جلسۀ عزاداری به نام«مشق قمه» شرکت میکنند و در صبح عاشورا بعد از نماز صبح سر برهنه، پا برهنه و کفنپوش قمهها را در دست گرفته از پهنا به سر میزنند و با نوحه خوانی و گفتن« حیدر، حیدر» آمادۀ قمهزنی میشوند. استــــاد قمـــهزن با زدن دو ـ سه ضربه سر افراد را مجروح ساخته و سپس، آنها از پهنای قمه بر روی زخم زده و حسین ـ حسین میگویند. بعضی افراد نیز،، که خود توان قمه زدن را دارند به دلخواه خویش با ضرباتی سر خویش را مجروح ساخته و گاهی آنقدر قمه میزنند تا از هوش بروند. قمهزنی از منظر تاریخ از نظر تاریخی مسلم است که قمهزنی در قبل از صفویه هیچگونه سابقهای نداشته است و تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است؟ و یا اینکه،، بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است؟ بعضی از محققان بر این عقیدهاند که قمهزنی در زمان صفویه تأسیس گردیده و صفویه آغازگر آن بوده است به این صورت که، در روز عاشورا سلاطین صفویه به بخشهای خاصی از افواج ارتش قزلباش خود که به گروه فداییان قزلباش مشهور بودند دستور میدادند تا به طور منظم و دستهبندی شده، دستههای عزاداری راه بیاندازند. نصرالله فلسفی در کتاب تاریخ شاه عباس کبیر که یکی از دقیقترین تواریخ است، فوج فداییان را چنین تشریح میکند: فداییان قزلباش که همیشه سرشان به نشانۀ خدمت تراشیده بود در روز عاشورا شمشیر به دست بیرون میآمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی با اصحاب امام حسین(علیه السلام) داشته باشند. آنان میگفتند: در چنین روزی که امام حسین(علیه السلام) و اصحابش تیر میخورند پس، ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم. یعنی، نشان میدهیم که ما در راه امام حسین(علیه السلام) فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمهزنی شد. استاد یوسفی غروی در تاریخنگاری عاشورا و تحریفات آن چنین مینویسد: این احتمال نیز،، وجود دارد که نخست این عمل از سوی صوفیان و درویشان انجام میگرفته است. چنانکه«پیترو دلاواله» یکی از سیاحان عصـــر شاه عباس اول مینویسد:«بسیاری از دراویش در کوچههای پُررفت و آمد شهر، تمام بدن خود تا گلو و حتی قسمتی از سر خود را در خمرههایی از گل پخته که در داخل زمین پنهان شده فرو میکنند به طوریکه، انسان تصور میکند واقعاً مدفون شدهاند و از طلوع تا غروب خورشید و حتی تا پاسی از شب گذشته به همین نحو باقی میمانند.... جمعی دیگر در میدانها وکوچههای مختلف و جلوی خانههای مردم برهنه و عریان در حالیکه، فقط با پارچه سیاه ستر عورت کرده و تمام سر تا پای خود را با مادهای سیاه و براق رنگ زدهاند، حرکت میکنند. به همراه ایناشخاص عدهای برهنه راه میروند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آوردهاند تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به امام حسین(علیه السلام) انجام گرفته است، باشد. و تمام این برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم واندوه آنان در عزای امام حسین(علیه السلام) است....» اما، برخی دیگر از محققان و تاریخنگاران نیز،، بر این عقیده میباشند که قمهزنی مربوط به دورۀ قاجار بوده و در عصر صفویه وجود نداشته است. استاد رسول جعفریان در این باره مینویسد:«پرسیدهاند قمهزنی و سینهزنی از کجا شروع شده است؟ حقیقت این است که دو ـ سه احتمال وجود دارد: یک نظر جدی این است که بخشهایی از صورتهای عزاداری از هند آمده است. تشیع در زمان صفوی به هند رفت و در برگشتش از بندر بوشهر و شیراز وارد ایران شد. در مورد لبنان هم، همینطور است. در نبطیه یک عالم شیعه گفته یک عده ایرانی اینجا آمدند و یک رسم و رسوم خاصی در عزاداری دارند که جلوی اینها باید گرفته شود. این عبارت مربوط به اواخر زمان قاجار است.... عزاداری ریشهاش از خود امامان معصوم(علیهم السلام) است ولی، شکل عزاداری عربها به گونۀ دیگری است.[1] شکل عزاداری ایرانیها بعدها به وجود آمد. دربارۀ سینهزنی و قمهزنی، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمیرسد... یکی از دلایل این است که فتاوایی که از علما داریم همهاش مال اواخر قاجاریه است و مطلقاً در استفتائات قدیمیتر راجع به این نصی نداریم.[2] این سیستم سینهزنی یا زنجیرزنی یا قمهزنی مطلقاً در متون صفوی نیست. عزاداریها معمولاً در خانهها برپا میشد به این صورت که، کتاب روضة الشهداء را روبهروی خودشان میگذاشتند و از روی آن میخواندند.» اما، اگر بخواهیم به یک جمعبندی میان این دو نظریه دست یابیم باید گفت که ریشههای اینگونه عزاداریها از زمان صفویه نشأت میگیرد ولی، نه به صورت کنونی بلکه، به صورت فردی و بسیار محدود و بیضابطه انجام میگرفته است. و خواستگاه آن بیشتر در شهرهایی بوده است که در آن دراویش و صوفیان نفوذ بیشتری داشتهاند. گزارشی از اولیاء چلپی در عهد شاه صفی در مورد عزاداری مردم تبریز که مرکز اصلی تجمع دراویش و صوفیان بوده اظهارات فوق را تأیید میکند:«هنگامیکه خواننده به قسمتی میرسد که طرز کشته شدن امام حسین(علیه السلام) به دست شمر ملعون را توصیف میکند درست در همان لحظه تصاویر اجساد اطفال کشته شدۀ امام(علیه السلام) را از چادر شهیدان کربلا بیرون میآورند. از تماشای این منظره فریادها و ناله و شیونهای"وای حسین" گوش فلک را کر میکند و تمامیتماشاگران گریه و ناله سر میدهند، صدها تن از مخلصان با شمشیر و قمه به سر و صورت و پیکر خود زده مجروح میشوند.» (ایرانیان و عزاداری عاشورا، اصغر فروغی ابری، ص 61) با این حال در طول دورۀ صفویه و زندیه، عزاداری رسمیو سنتی شیعیان همواره به صورت روضهخوانی و برگزاری تعزیه انجام میگرفته است و همین امر منجر گردیده تا سیاحان خارجی عصر صفوی حرفی از قمهزنی یا زنجیرزنی به میان نیاورده و فقطاشارهای به اعمالی داشته باشند که میتواند سرآغازی برای این اعمال باشد. اما، این سبک عزاداریها در دورۀ قاجاریه صورت منظمتری به خود گرفت و با نفوذ در میان عوام، در مراسم رسمیایرانیان رسوخ کرد.«پیر لوتی» که در زمان مظفر الدین شاه به ایران سفر کرده در مورد قمهزنی مینویسد:«مردان، سر برهنه در میان گیسوان خود شکاف خونآلودی ایجاد کردهاند(قمه زدهاند) و عرق و قطرات خون روی شانههایشان جاری است.»(ایرانیان و عزاداری عاشورا، اصغر فروغی ابری، ص68) دلایل قمهزنی: مدعیان قمهزنی برای اثبات جواز قمهزنی خود به دلایلی استدلال میکنند که در اینجا به نقد بررسی این دلایل پرداخته میشود: 1ـ افسانۀ سر به محمل کوبیدن.(تقریر معصوم«علیه السلام») قمهزنان به این روایت دروغ استناد کرده و میگویند: اگر قمهزنی و سرشکافتن در عاشورا و عزای سید الشهداء جایز نیست پس، چرا حضرت زینب(سلام الله علیها) سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد؟ دو استدلال برای قمهزنان وجود دارد: اول اینکه،، چون حضرت زینب(سلام الله علیها) پرورش یافتۀ دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمیدهد اگر کاری از او سر زده میتوان مجاز بودنش را استنباط کرد. دوم اینکه،، مگر امام سجاد(علیه السلام) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب(سلام الله علیها) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم(علیه السلام) در اینجا نمیتواند در تأیید و تقریر این عمل باشد؟ و تقریر معصوم(علیه السلام) نیز،، حجت است. اما، اصل ماجرا چنین است که فردی بنام«مسلم جصاص(گچکار)» نقل میکند: به هنگامیکه در حال بازسازی دروازۀ اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی میشنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و میبیند که اسیران واقعۀ عاشورا در کجاوه بودند و در این هنگام سر بریدۀ امام حسین(علیه السلام) را بالای نیز،ه بردند که حضرت زینب(سلام الله علیها) با مشاهدۀ سر بریدۀ برادر، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل میکوبد چنانچه خون از زیر مقنعهاش جاری شد. و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.(ناسخ التواریخ، ج 6، ص 54 و 55) این مطلب برگرفته شده از کتابی به نام«نورالعین فی مشهد الحسین» میباشد که نویسندۀ آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده میشود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما بر بیاعتبار بودن آن صحه گذاشتهاند. چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمیصاحب مفــاتیح الجنان بیان میکند که: نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیلۀ بنیهاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است.(منتهی الآمال، ج 1، ص 75) وی سپس با استناد به کتابهای معتبر مینویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد.(چون اهلبیت«علیهم السلام» را بر محملهای برهنه سوار کردند.) همچنین،، عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب نیز،، در خصوص بی اعتبار بودن کتاب نورالعین و بیاساس بودن گفتههای مسلم جصاص تاکید دارد(الاربعین الحسینیه، میرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص 232). به دلایل زیر این خبر اساس و پایه ای ندارد: الف) تنها در کتاب نورالعین نوشته شده که طبق آنچه گفته شد بیاعتبار است. و در سایر کتابهای معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است. ب) سند ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است. ج) با توجه به شخصیت معرفی شدۀ حضرت زینب(سلام الله علیها) در متون اسلامی که ایشان را آدمی خویشتندار و اهل رضا و تسلیم معرفی کردهاند، آنچه در این کتاب گفته شده با آنچه در سایر متون معتبر اسلامیآمده متضاد است وچهرۀ دیگری از حضرت زینب(سلام الله علیها) معرفی شده است. علاوه بر آنچه گفته شد، اگر بر فرض محال چنین گفتهای صحت داشته باشد که ندارد، عمل قمهزنان با فعل حضرت زینب(سلام الله علیها) تفاوت آشکار دارد.(تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، محمد صحتی سردرودی، ص 209) 2ـ جزع برای امام حسین(علیه السلام) قمهزنان با استناد به این موضوع، قمهزنی را از مصادیق جزع و عزاداری میدانند چون جزع و عزاداری برای امام حسین از شعائر الهی است پس قمهزنی نیز،، به تبع آن جایز و حتی مستحب است. ولی، باید دانست که هر فعل و شیءای دارای تعریف و محدودۀ مشخصی میباشد که این تعریف یا از ناحیۀ شرع مقدس معین شده و یا عقل و عرف برای آن محدوه معین مینماید. در اینجا نیز،، باید محدودۀ عزاداری به وسیلۀ شرع یا عقل معین گردد. امام خمینی(قدس سره) در این باره چنین میگویند:«در اینجا هم باید در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین(علیه السلام) برپا میشود سخنی بگویم. ما و هیچیک از دینداران نمیگوییم که با این مراسم، هر کسی هر کاری میکند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کردهاند.(کشف الاسرار، ص 173) اما، در مورد قمهزنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمهزنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع بر شمارد موجود نمیباشد. از برخی روایات نیز،، میتوان این موضوع را درک کرد. چنانچه جابر بن عبداله انصاری میگوید از امام محمد باقر(علیه السلام) دربارۀ جزع سئوال نمودم حضرت فرمودند:«شدیدترین مرتبۀ جزع عبارت است از فریاد همراه وای گفتن، زدن به صورت و سینه و چیدن مو از جلوی سر، و هر کس نوحهگری برپا کند به طور حتم صبر را رها کرده و در غیر صبر قرار گرفته است.»(وسائل، ج 2، ص 915، باب کراهه الصراخ بالویل و العویل) با این بیان با قاطعیت میتوان گفت که از دیدگاه شرع، قمهزنی و اعمال شبیه آن را نمیتوان به عنوان گونهای عزاداری و جزع به حساب آورد. زیرا، لطم بنا بر تصریح کلیۀ اهل لغت به معنای زدن به صورت با کف دست است که معنای بسیار متفاوتی با قمهزنی دارد. اما مأسفانه، بعضی از طرفداران قمهزنی برای این که کار خود را توجیه نمایند و وجهه شرعی به آن بدهند دست به تحریفاتی در متون روایات نیز،، زدهاند. مثلاً؛ روایت«... لا شیء فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه... و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب.» «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست... و برای مثل حسین(علیه السلام) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است.»(تهذیب، ج 8، ص 325) سخن دربارۀ سند و دلالت روایت به این قرار است: الف) سند این روایت ضعیف است و بسیاری از فقهاء به این امر تصریح نمودهاند: شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره میگوید:«سند این روایت ضعیف میباشد، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق میباشد.»(مسالک الافهام، ج 10، ص 27 ) شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است. محقق بزرگوار آقا رضا همدانی در کتاب مصباح الفقیه مینویسد: این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.(مصباح الفقیه، ج 1، ص 430) ب) آیت الله العظمی گلپایگانی نیز،، مینویسد: بسیار بعید است که جواز لطم به صورت و گریبان چاک دادن را به عزاداری امام حسین(علیه السلام) اختصاص دهیم زیرا، وقتی که این دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمی نیز،، آن را انجام ندادهاند اگر چه این اعمال برای امام حسین(علیه السلام) جایز باشد زیرا، انجام این اعمال موجب تنفر و بیزاری نفوس مردم از آن عمل میشود(کتاب الطهاره الاول، ص 218). متن این روایت دارای تناقضاتی است که بعضی فقها به آناشاره نمودهاند: آیت الله سید احمد خوانساری در کتاب جامع المدارک مینویسد: استفادۀ وجوب کفاره از این روایت به خاطر تناقضاتی که در آن است مشکل است زیرا، در آن آمده است نماز کسی که گریبانش را در عزای زوج یا فرزندش چاک دهد صحیح نیست تا اینکه،، کفاره بدهد و همچنین،، آمده است که چیزی در لطمه زدن به صورت غیر از استغفار و توبه نیست، پس چگونه میتوان ملتزم شد که نماز شخص، بدون کفاره دادن و توبه صحیح نباشد و همچنین،، چگونه میتوان ملتزم به وجوب استغفار و توبه در لطم بر صورت شد با وجود آنچه که در ذیل این روایت آمده است که«و علی مثله تشق الجیوب.» زیرا، که استغفار و توبه فرع حرمت است.(جامع المدارک، ج 5، ص 14) ج) چنانچه گفته شد کلمه«لطم» به معنای زدن به صورت با کف دست میباشد نه وارد کردن خراش به صورت، تا بتوان با آن بر جواز قمهزنی احتجاج نمود. که این معنا را میتوان از خود روایت هم فهمید زیرا، در صدر روایت برای وارد کردن خراش به صورت کفاره قرار داده شده است ولی، در ادامه، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را برای آن کافی میداند که این عمل بیانگر آن است که لطمه چیزی غیر از خراش است. د) با وجود روایات متعددی که از پیامبر(صلی الله علیه و آله) اهلبیت(علیه السلام) در نهی از آسیب رساندن به بدن در عزاداری رسیده است، استدلال به این خبر ضعیف و غیرصحیح میباشد. بر همین اساس است که گفته شده فتاوی که غالباً از علما و در مورد جواز قمهزنی صادر میشود به خاطر محبت شدید ایشان نسبت به امام حسین(علیه السلام) و خوف آنها از آسیب وارد شدن به عزاداری آن حضرت است و مبنای محکم فقهی ندارد. ه) در صورت اثبات لطم توسط زنان فاطمی و همچنین، اثبات اینکه، امام سجاد(علیه السلام) بر این اعمال سکوت نمودند نیز، نمیتوان حکم آن را برای دیگران جاری نمود. چون ممکن است این حکم فقط اختصاص به زنان فاطمی داشته باشد که در آن شرایط حضور داشتند و دارای رابطه خویشاوندی با آن حضرت بودند. مرحوم آیت الله العظمیشیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام در این باره مینویسد:«استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است و در ذیل خبر خالد بن سدیر از امام صادق(علیه السلام) نیز، آمده متوقف بر آن است که عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد و همچنین، اینکه، حضرت علی بن حسین(علیه السلام) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز، سکوت نمودهاند که این سکوت هم، به گونهای باشد که نشانهای از رضایت آن حضرت از آن عمل داشته باشد، که چنگ زدن به خارهای بیابان برای کندن خارهای آن با دست از پذیرش این گفتهها آسانتر است.» در تعدادی از روایات امام حسین(علیه السلام) زنان فاطمی را از گریبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت، بعد از شهادتشان نهی فرمودند چنانچه در لهوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است که امام حسین(علیه السلام) در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند:«ای خواهرم ام کلثوم و تو زینب و هم، تو ای فاطمه و تو ای رباب توجه کنید! هر گاه کشته شدم، گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نکنید.»(اللهوف، ص 141ـ140) در کتاب کامل الزیارت نیز، از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت میکند که هنگامیکه امام حسین(علیه السلام) در صدد کوچیدن از مدینه برآمد، زنان بنی عبدالمطلب آمدند و به نوحهسرایی پرداختند تا آن که امام حسین(علیه السلام) میانشان رفت و گفت، شما را به خدا سوگند مبادا که نافرمانی خدا و رسول باشد که از شما سر بزند.(کامل الزیارات، ص 195، ح 275، باب 29) که مراد آن حضرت لااقل شق جیوب و خمش وجوه را شامل میشود. و) لطمه زدن همیشه عملی بوده که توسط زنان انجام میگرفته و روایاتی هم که در نهی آن وارد شده همگی خطاب به جمعیت نساء است. پس در صورتی نیز، که از روایت فوق جواز لطمه زنی در مصیبت امام حسین(علیه السلام) برداشت شود باید آن را اختصاص به همان قشر داد. پس همانگونه که بررسی شد استدلال به این روایت برای اثبات جواز قمهزنی هم از حیث دلالت و هم، از حیث سند آن بی مورد میباشد. از طرفی دیگر عقل هیچگاه حکم نمیکند که قمهزنی مصداق جزع و عزاداری باشد زیرا، عزاداری یعنی اظهار حزن و اندوه نسبت به امام حسین(علیه السلام) کسی که با کارد تیز به جان خودش میافتد و به سر خودش میکوبد حالت حزن و عزاداری است یا یک حالت وحشت و ترس خصوصاً برای بچهها و افرادی که تحمل دیدن این صحنه را ندارند. گذشته از این، عزاداری اگر به نحو متعارف خود باشد اثری که بر آن مترتب است بر جای خواهد گذاشت ولی، اگر به گونههای غیرمتعارف همچون قمهزنی انجام شود نه تنها اثر وضعی خود را ندارد بلکه، ممکن است نتایج بدی برجای گذارد. به همین جهت بوده که اسلام اجازه نداده است که انسان هر روشی را جهت تحقق عمل خود انتخاب کند. برای بیـان اندوه، روشهای متمدنتری وجود دارد که بهجاست به مدد انسانیت خود، آنها را بشناسیم. اندوه، کُنشی برای خودآزاری نیست بلکه، راهی برای کمال بخشیدن به انسانیت است. بر همین اساس است که روش هماهنگ با فکر و عقیده این است که اندوه از راه قداست قهرمانان آن، راهی برای هماهنگی با مصیبتی باشد که آنها داشتهاند، تا شهادت، قداست اسلامی خود را حفظ کند و مصیبت در گامهای رسالت، موثر واقع شود. بنابراین، باید غم و اندوه آنان را به گونهای مجسم کرد که رسالت را مجسم کنند و جنبههای انسانی آن را آشکار سازد تا مردم بدانند که این مصیبت، مصیبت انسانی تاریخی نبوده بلکه، مصیبت انسانیت در تمام مراحل زندگی بوده است. متأسفانه، این روشهای نادرست چنان اهمیتی پیدا کردهاند که این فکر را بوجود آوردهاند که میان اینها و بقاء و استمرار دین یا علاقه مردم به اهلبیت رابطه است. به طوریکه، اگر کسی از جنبههای منفی این روشها سخن گوید، گویا دعوت به کفر و خروج از دین کرده است. کار به جایی رسیده است که بعضی میترسند که آنهایی که این روشها را انکــار میکنند از جانب اهلبیت گرفتار بلایی شوند یا سنگی از آسمان بر سر آنها فرود آید. زیرا، در مقام دشمنی با امامان معصوم(علیهم السلام) قرار گرفتهاند. حتی برخی از علماء دینی تصریح میکنند که اگر دربارۀ برخی از مسائل سخنی بگویند از امام حسین(علیه السلام) بیمناکند گویا آن حضرت که در پیشگاه خداوند است همچون افراد معمولی در قید و بند مسائل شخصی خویش است و در صدد انتقام گرفتن از مخالفین میباشد. 3ـ مواسات و همدردی با امام حسین(علیه السلام) دلیل دیگر قمهزنان برای قمه زدن، این است که آنان عنوان میدارند که عمل ما نوعی مواسات و همدردی با امام حسین(علیه السلام) است. در جواب میتوان گفت: ابتدا باید تعریف و محدوده مشخصی برای مواسات مشخص کرد سپس، حکم کرد که قمهزنی مصداق مواسات است یا نه؟ مواسات در لغت به معنای آن است که از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی شویم. پس، اطلاق مواسات بر قمهزنی از نظر معنای لغوی غلط است. در اینجا چیزی به امام حسین(علیه السلام) داده نشده است زیرا، انجام این امور یا به خاطر دنیای ایشان است که آن حضرت در دنیا نیستند و یا به خاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت، به این کارها نیازی ندارند. پس، اگر سید الشهداء به خاطر نبرد در راه خدا رنج میبرد و یا زخمی میشد، همدردی ما این است که ما هم به خاطر نبرد در راه خدا متألم شویم زیرا، معنای مشارکت همین است که در جای او قرار گیریم. 4ـ احیای امر مذهب مدافعان قمهزنی ادعا میکنند که با قمهزنی پایههای دین را تقویت نموده و بدین وسیله تعداد علاقهمندان به مذهب تشیع را میتوان افزایش داد. استناد به این دلیل در منابع مختلف به صورتهای گوناگون دیده میشود. آقای سید حسن شیرازی با حمله به کسانی که در پی حذف این شعائر هستند اینگونه استدلال میکند:«اگر بحث مبارزه با محرمات و حفظ اسلام است، چرا با دیگر محرمات مبارزه نمیشود و اگر بحث مبارزه با این شعائر است چرا از روز اول با آنها مخالفت نشد و مجموع اینها از سالها قبل است که اجرا گردیده است و مهمترین دلایل موافقت با قمهزنی همین هاست.»(شعائر الحسینیه، ص 25-26 و 128) و پس از نقل آنها نتیجه میگیرد که قمهزنی ذاتاً مباح و پیروی از امام است. در جواب از این استدلال باید گفت: باطل بودن این استدلال بسیار مشخص میباشد زیرا، اصلیترین دلیل حرمت قمهزنی موضوع وهن و تضعیف مذهب بودن آن است به گونهای که انجام آن چهرهای زشت و وحشیانه از اسلام در نظر غیرمسلمانان و حتی بعضی از مسلمانان برجای میگذارد. دانشمند شیعی علامه سید محسن امین(رحمه الله) در این زمینه میگوید:«چه لزومی دارد در انجام دادن کاری مثل قمهزنی که اگر فرض شود آن عمل جزء قطعی دین اسلام است موجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دین و اهل آن میشود؟ و مردم را از دین متنفر میکند؟ آیا تقوا و احتیاط ایجاب نمیکند که باید از قمهزنی خودداری نمود؟ حتی اگر ما قمهزنی را مباح هم، بدانیم باید آن را ترک نمود چون از واجبات نمیباشد که با ترک آن ضرری به دین وارد کند.» همچنین، مرحوم آیت الله العظمیامام خمینی(رحمه الله) در این باره میگوید:«شما میخواهید برای خدا کاری انجام دهید. در شرایطی که کاری به ضرر اسلام تمام شود بهتر است که انجام نشود مثلاً؛ قمهزنی که موجب وهن اسلام میشود. شما تا میتوانید دستجات و سینهزنی را با شکوهتر انجام دهید.»(در سایه آفتاب، محمدحسن رحیمیان، ص 116) 5): استدلال به فرازی از زیارت ناحیه مقدسه در قسمتی از زیارت منسوب به زیارت ناحیۀ مقدسه آمده است:«من صبح و عصر بر تو ندبه میکنم و به جای اشکها بر تو خون میگریم.«بعضیها خواستهاند تا از این عبارت جواز قمهزنی و خونریزی را استفاده نموده و بگویند چون امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حاضر است برای جد بزرگوارش خون گریه کند پس ما نیز، میتوانیم قمهزنی و خونریزی کنیم. اولاً؛ باید گفت: اینگونه استدلالها یا از شدت تعصب آنهاست یا از روی قلت سواد. زیرا، هر شخص غیرمغرضی با شنیدن این جملات متوجه میشود که خون گریه کردن امری است که عرفاً محال بوده و عملی نیست. پس، اگر معنای کلام را آنگونه که قمهزنان معنا میکنند تصور کنیم لازم میآید که نعوذ بالله امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این کلمات دروغ گفته باشند. اینگونه استعمالات ادبی که برای بیان شدت احساسات فرد به کار میرود در کلام فصحاء به وفور یافت میشود و نباید آن را در غیر محل آن، معنا نمود. ثانیاً؛ بحث مربوط به این روایت فقط در عنوان اولی حکم قمهزنی وجود دارد و آن این است که آیا آسیب رساندن به بدن در عزاداری جایز است یا نه؟ اما، بحث از عنوان ثانوی قمهزنی، که وهن مذهب بودن آن است همچنان به جای خویش باقی است. به عبارت دیگر، قمهزنی همچنان به عنوان ثانوی حرام خواهد بود. ادعاهای نامشروع: بسیاری از افرادی که به اینگونه اعمال دست میزنند ادعا میکنند که مصیبت امام حسین(علیه السلام) چنان در آنها ایجاد حزن و اندوه میکند که عنان عقل خود را از کف داده و از خود بیخود میشوند و به قول خود آنها دیوانۀ امام میگردند. جای تعجب است که با این ادعاها باید گفت که جایگاه این افراد از امامان معصوم(علیهم السلام) هم، بالاتر است زیرا امامان معصوم(علیهم السلام) با آنکه با علم الهی خویش همیشه ناظر آن وقایع بودند هیچ خبری از آنها به دست نیامده که اینگونه حرکات و رفتار را حتی در سطح کوچکتری انجام داده باشند. حتی امام حسین(علیه السلام) در شب عاشورا از حضرت زینب خواست تا پس از وی گریبان پاره نکند و صورت نخراشد و فریاد نکشد.(اللهوف، ص 140ـ140) این افراد باید بدانند که قیام عاشورا قیامی نیست که هدف آن تحویل دادن آدم دیوانه به جامعه باشد بلکه، هدفی بسیار بزرگتر و با ارزشتر در آن نهفته است و آن آزادگی و عزت برای زیستن و زندگی کردن است. تبیین دلائل حرمت قمه زنی 1ـ بدعت بودن قمهزنی بدعت دارای دو معنای لغوی و اصطلاحی است که معنای لغوی آن ایجاد هر امر جدید و بیسابقه و در معنای اصطلاحی به معنای افزودن مسأله و حکمی جدید و بیسابقه به دین است مانند حلال کردن حرامی و یا حرام کردن حلالی. قمهزنی نیز، در هر دو معنای آن قرار گرفته و حکم به حرمت آن میگردد. از طریق معنای لغوی: هرگاه فعل و امر جدیدی که جزء دین بودن آن ثابت نشده سبب وهن و تضعیف دین شود، به یقین انجام آن فعل حرام بوده و باید از انجام آن پرهیز شود. قمهزنی نیز، از امور اختراعی میباشد که هیچگونه سابقهای در عصر امامان معصوم(علیه السلام) و حتی قرون نزدیک به آن نداشته است. شهید مطهری در این باره میگوید:«قمهزنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیۀ مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید.»(جاذبه و دافعۀ علی(علیه السلام)، ص 154) جالبتر آنکه طبق گفتۀ شهید مطهری تیغزنی، زنجیرزنی، حمل صلیب(= حمل عَلَم)، زدن طبل و شیپور و... حتی هم اکنون نیز، به همین شکل در لورد(lourdes) سالیانه در سالروز شهادت مسیح برگزار میشود. از طریق معنای اصطلاحی: به طور کلی اگر شخصی عملی را که دلیلی بر وجوب یا استحباب آن ندارد به اعتقاد اینکه، آن عمل واجب یا مستحب است انجام دهد به یقین، انجام آن فعل با این نیت حرام میباشد. امام خمینی(رحمه الله) در این مورد مینویسد:«تشریع، یعنی به دین وارد کردن چیزی که از دین نیست. این مساوی با بدعت است.»(انوار الهدایه، امام خمینی ج 1، ص 225) افراد قمهزن نیز، قمهزنی را به نیت اینکه، از اعمال عبادی و مطلوب است انجام میدهند در حالیکه، قمهزنی هیچ میانهای با دین ندارد. علامه سید محسن امین(رحمه الله) در این باره مینویسد:«بزرگترین گناهان این است که انسان بدعتها را به جای مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند. امور نهی شده، که در عزاداریها فراوان اتفاق میافتد از قرار زیر است: 1ـ کذب و دروغ گفتن. 2ـ آزار نفس و اذیت کردن بدن، که همان قمه زدن و... حرام بودن این امور، عملاً و فعلاً ثابت است. 3ـ جیغ زدن و فریادهای بلند زنان، که علاوه بر زشت بودن آن، اصلاً گناه و معصیت است. 4ـ داد و فریاد و نعرههای وحشیانه با صداهای نکره. 5ـ غیر از اینها آنچه به نام دین در اینگونه مجالس، موجب آبروریزی و هتک حرمت فوق العاده دین میشود و حد مرزی نیز، نمیتوان بر آن شمرد.»(التنزیه، ص 13) بدعت در دین امر نکوهیدهای است که به هر نام و هدفی که باشد جز خسران و ضربه بر اصل دین حاصل دیگری ندارد. غالباً آنهایی که اقدام به بدعتگذاری در دین میکنند، کسانی هستند که از راههای معقول نتوانستهاند جایگاه مناسبی در بین دینداران برای خود پیدا کنند و یا افراد جاهل و غافلی هستند که به گمان خود از این راه میتوانند خدمتی به دین کنند. این دسته مصداق بارز افرادی هستند که امام صادق(علیه السلام) در حدیثی آنها را چنین معرفی میکنند:«دو نفر کمر مرا شکستند؛ عالم پردهدر نابهکار و جاهل نادانی که فقط به ظاهر دستورات دینی توجه میکند.»(میزان الحکمه، ج 8، ص 4003) پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند:«بدترین کارها آن است که نوپدید و بیسابقه باشد. بدانید هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی فرجامش آتش است.»(امالی شیخ مفید، ص 188، اصول کافی ج 1، ص 57) حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز، در نکوهش بدعت چنین میفرمایند:«هیچ بدعتی نهاده نشده مگر آنکه بدان سبب سنتی ترک شد. از بدعتها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید. بهترین کارها آن است که پیشینه داشته باشد و بدترین آنها آن است که نوپدید و بیسابقه باشد.»(میزان الحکمه، ج 1، ص 453) 2ـ وهن وتضعیف مذهب وهن در لغت به معنای تضعیف و سست نمودن کسی یا چیزی است و منظور از آن در اینجا این است که اگر دیگران این عمل را در عزاداری امام حسین(علیه السلام) ببینند مذهب شیعه را متهم به خشونت، توحش و خرافهگری میکنند، که در نتیجه منجر به تضعیف و وهن تشیع میگردد. مهمترین دلیلی که برای حرمت قمهزنی ذکر شده وهن نسبت به مذهب است. تا کنون در شبکههای تلویزیونی و رسانههای ضد اسلامی در جهان، با استناد به صحنههای قمهزنی که در برخی دیگر از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق هم معمول است تولیدات زیادی را بر علیه اسلام و مسلمین تهیه کردهاند که در آنها چهرهای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است. نظیر فیلم«شمشیر اسلام» که توسط شبکۀ تلویزیونی بی بی سی تهیه شده و یا فیلم«ترور شیعی» که از تلویزیون آمریکا پخش شد که در آن شیعیان به گونهای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمیکنند و در پایان نیز، صحنههایی از قمهزنی در روز عاشورا پخش گردید.(کیهان عربی 6/1/1415، شماره 3113). اینکه، استعمار از تمامی ابزارهای ممکن در جهت ضربه زدن به اسلام و مسلمین استفاده میکند، در طول تاریخ به اثبات رسیده است، قمهزنی نیز، یکی از همین ابزارهاست که مقام معظم رهبری در این باره مطلبی نقل کردهاند:«... وقتی کمونیستها بر منطقۀ آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند همۀ آثار اسلامی را از آنجا محو کردند مثلاً؛ مساجد را به انبار تبدیل کردند و... و هیچ نشانهای از اسلام و تشیع باقی نگذاشتند فقط یک چیز را اجازه دادند و آن قمه زدن بود. دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیر دستانشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز جماعت برگزار کنند و یا قرآن بخوانند اما، اجازه دارند که قمه بزنند، چون خود قمهزنی برای آنها یک وسیلۀ تبلیغاتی بر ضد دین و تشیع بود... .»(نقل شده در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین 1376) در سایت http://www.rahpouyan.com/ مقالهای تحت عنوان«دفاع از حریم شیعه، قسمت نهم» آمده است که در آن ذکر شده در اسناد سفارت انگلیس در تهران، مدرکی پیدا شده با این مضمون: در سال 1324 شمسی سفارت انگلیس در ایران تعداد 15000 قمه خرید و به هیئآت مذهبی اهدا کرد که خودتان را بزنید و کاری به کار ما نداشته باشید. 3ـ تبعات بهداشتی و روانی قمهزنی الف) عوارض بهداشتی پیامدهای این عمل( قمهزنی ) به اعتقاد کارشناسان و متخصصان امور بهداشت عبارتند از: ـ خونریزی، عفونتهای موضعی، قطع شدن عروق و اعصاب، احتمال شیوع بیماریهای عفونی همچون هپاتیت b و مننژیت، ایجاد جوشگاه ناهنجار(محل ترمیم زخم بد شکل)، احتمال بروز شوک ناشی از کم شدن حجم خون به دلیل خونریزی، احتمال بروز آنمی(کم خونی)، احتمال بروز کزاز و در موارد نادر بیماری هاری، خطر احتمال ابتلا به عفونتهای پوست و استخوان، تشکیل کانونهای چرکی داخل نسج مغز و ایجاد آبسه در اثر قمه زدنهای عمقی، شکستگی استخوانهای جمجمه و فرو رفتگی آن و مرگ سلولی. ب) اثرات زیانبار اصابت قمه بر مغز از دیدگاه دکتر علیرضا زالی جراح مغز و اعصاب و استادیار دانشکده پزشــکی دانشـــگاه عــلوم پزشکی شهید بهشتی، اثرات وارده به مغز عبارتند از: ـ آسیبدیدگی پوست و مو، استخوان و نسج مغزی زیر استخوان در اثر اصابت قمه، ـ لختگی، پارگی، و جراحت وریدی و خونریزی شدید در اثر اصابت قمه به سیستم وریدی مغز مــوسوم به سینوس«بلیاژیتال»، ـ ایجاد شکستگی فرو رفته در اثر شکسته شدن قطعات استخوانی زیرین، ـ تشکیل کانونهای عفونت در شکستگی فرو رفته، ـ کوفتگی، خونریزی و دچار دمه شدن نسج مغز، ـ وارد شدن مو و اجسام خارجی به داخل و تشدید خطر عفونت، نظر فقها در مورد قمه زنی دربارۀ قمهزنى هیچ دستورى از ناحیۀ شرع نرسیده است زیرا، در زمان امامان معصوم(علیهم السلام) وجود نداشته است. و برخى از فقها نیز، دربارۀ آن چیزى نگفتهاند ولی، کسانى که متعرض حکم آن شدهاند عموماً در دو صورت آن را جایز نمیدانند: 1) در صورتى که مشتمل بر ضرر قابل توجه براى شخص باشد. 2) در صورتى که موجب وهن اسلام یا تشیع گردد. با توجه به این که در حال حاضر این مسأله در سطح جهانى مورد تبلیغات سوء بر علیه اسلام و شیعه مىشود ترک آن لازم است. بنابر نظر بعضى از مراجع مانند آیات عظام فاضل لنکرانى، مکارم شیرازى و تبریزى، عزادارى و سینهزنى و امثال اینها براى سید مظلومان از کارهایى است که موجبات تقرب به خداوند عالم است و اما، از اعمالى که موجب سوء استفاده دشمنان اسلام و وهن دین مىشود باید اجتناب شود.(آیت ا... مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج1، ص158، قم، نسل جوان، 1381، چاپ سوم ) به نظر مقام معظم رهبری: قمهزنى علاوه بر اینکه، از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمىشود و سابقهاى در عصر امامان معصوم(علیهم السلام) و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصوم(علیه السلام) دربارۀ آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مىشود بنابراین، در هیچ حالتى جایز نیست. بنابراین، قمهزنی، زنجیر تیغی زدن و... که به مرور زمان و در اثر سهل انگاریها، در عزاداری سالار شهیدان وارد شده است بیتردید از مصادیق عزا و سوگواری به شمار نمیآید بلکه، از آفتها و منکرات آن است و اینگونه مراسم(قمهزنی) از نظر شرعی هیچگونه پایه و مبنای دینی ندارد و صرفاً از روی علاقه به اباعبدالله الحسین(علیه السلام) انجام میگیرد. بدون شک اگر به وسیلۀ آن ضرری بر بدن وارد شود ـ که حتما ضرر وارد میشود ـ حرام است و مؤمنان باید از آن اجتناب کنند و اگر ضرری هم، وارد نسازد ـ در عرف امروز ـ موجب بدبینی و وهن مذهب است و باید از آن جلوگیری شود و به همین خاطر، مقام معظم رهبری فرموده است:«مخفی نیست که بیشترین این امور(قمه زنی و...) باعث بدنامی و وهن مذهب اهلبیت(علیهم السلام) میشود و این از بزرگترین ضررها و خسارتها است.»(آیت الله العظمی سید علی خامنهای، اجوبة الاستفتائات، جلد 2، ص 133) بهترین شیوۀ عزاداری، تشکیل مجالس با شکوه و ذکر اهداف مقدس امام حسین(علیه السلام) و تاریخچۀ کربلا و تحلیل فرازهای آن و مراسم سوگواری و همچنین، تشکیل دستهجات عزاداری با شکوه، توأم با برنامههای بیدار کننده و پرمحتوا است که روشن کنندۀ اهداف عزاداری امام حسین(علیه السلام) باشد. و اما، مسألۀ زود خوب شدن و یا چه بسا صدمه نخوردن. دلیل بر پسندیده بودن آن نیست چنانکه، برخی فرقهها حتی شیشه میخورند و یا اشیای نوک تیز در دست، شکم و... خود فرو میبرند و حتی احساس درد هم، نمیکنند.