خاطره نویسی از اردوها و برنامه های حلقه یکی از فعالیت های خوبی است که علاوه بر کارکرد معمول خود می تواند چند حسن برای مربی و سرگروه داشته باشد.
از جمله بیان واقعی احساسات متربیان ؛ پی بردن به کمبود ها و کاستی ها ؛ شناسایی علایق و سلیقه متربی و آگاهی از مشکلات و موانعی که معمولا مربی و سرگروه به واسطه مشغله زیاد در اردو از آنها بی اطلاع می ماند و ..
سرگروه می تواند در جلسات حلقه روش های صحیح خاطره نویسی را آموزش دهد و یکی از برنامه های جنبی اردو برگزاری مسابقه خاطره نویسی باشد.
سایت http://www.rahianenoor.ir مطلبی را با عنوان آموزش خاطره نویسی منتشر کرده که می تواند کارگشای مربیان در این زمینه باشد.
شاد کردن پدر و مادر و یا همان نیکی به پدر و مادر که از موارد بسیار
توصیه شده در آموزههای دینی است و نشانه احترام و ارزش قائل شدن برای
زحماتی است که پدر و مادر برای ما متحمل شدهاند. خداوند در قرآن بیش از
23 بار صراحتاً و یا ضمناً انسان ها را به احسان و نیکى به پدر و مادر امر
فرموده است. ائمه معصومین و نیز در سخنان و گفتار خود را به این فضیلت مهم
سفارش و تأکید فرموده اند. حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - فرمودند که:
«نیکویی با پدر و مادر، افضل است از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه
خدا» و نیز حضرت على(ع) فرمودند: «برّ الوالدین من اکرم الطباع; نیکى به
پدر و مادر, ارزشمندترین خُلق هاست.» امروز میخواهیم چند روش شاد کردن پدر
و مادر و یا همان نیکی به پدر و مادر را معرفی کنیم.
شجره طیبه صالحین، به عنوان یک سازمان
آموزشی تربیتی، سرفصل های مدوّن و مبوّبی در این زمینه دارد که اگر به حوزه
های بسیج یا معاونت فرهنگی سپاه/ بخش شجره طیبه صالحین مراجعه کنید، این
جزوات و کتابچه ها را در اختیار شما قرار می دهند که موضوعات متنوع و مورد
نیاز جوانان که به روز هم می باشد، را تهیه و تدارک دیده اند از جمله
توضیحات مبسوط در طرح سه مرحله ای جذب و تثبیت و رشد در مساجد و پایگاه های
بسیج که برنامه اصلی مربیان و سرگروه های صالحین میباشد، به صورت کتاب و
جزوه قابل استفاده است.
اما
مباحث ضروری مطابق با نیازهای روز جوانان که به بعضی از آنها اشاره می توان اشاره نمود:
خداوندی که انسان را خلق نموده و
راههای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان
چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونهای که هم رفع نیازش
را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است.
نه
تنها خود بهتر از هر کس دیگری میداند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به
جنس مخالف نیاز دارد، بلکه میفرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر
اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما دادهام. هم چنان که نیاز و
محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار دادهام.
اما اگر انسان برای رفع
هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایدهی او شود عمل کند، از تعقل و
ارادهی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهرهای نمیبرد و لذا
چون حیوانات و بلکه پستتر میگردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی
قانونی وضع نمود و در این قانون بهترینها را حلال و مضرات را حرام نمود.
یا به تعبیری دیگر، اصلها را حلال و بدلهای تقلبی را حرام نمود.
برای انتقال ارزشهای دفاع مقدس نباید کودکان و نوجوانان را فراموش کرد.
زنده نگه داشتن یاد و خاطره ایثارگران و سلحشوران هشت سال دفاع مقدس
وظیفهای مهم و همگانی است که در راستای آشنا کردن نسلهای آینده با فرهنگ دفاع مقدس و انتقال روحیه پایداری در برابر تجاوز و حماسهآفرینی
در تقابل نابرابر با دشمنان دین مبین اسلام و در نتیجه سرافرازی میهن
اسلامی به نوجوانان این مرز و بوم نقش موثری را ایفا میکند.
قطعا یکی از وظایف اصلی حلقه های صالحین انتقال ارزشهای دفاع مقدس به جوانان و به خصوص نوجوانانی است که در بعد زمانی فاصله زیادی با این موضوع دارند و متاسفانه در حوزه ادبیات دفاع مقدس نیز چندان جدی گرفته نشده اند.
مصداق سازی یکی از راه های آشنایی و توجه نوجوانان به مقوله دفاع مقدس است.شرح زندگی و مجاهدت نوجوانانی که در طول هشت سال دفاع مقدس کم هم نبوده اند از حسین فهمیده تا حکایت آن 23 نفر
شهید مهرداد عزیزاللهی شهیدی که امام خمینی(ره) بر بازویش بوسه زد از آن دست نوجوانان غیوری بود که در سن 14 سالگی در جبهه حضور یافت و همزمان با حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا
قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه
داد. شهید «مهرداد عزیز اللهی» در سال 1364و در سن بیست سالگی درعملیات کربلای 4 در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد.
اوایل جنگ که مهرداد تازه به جبهه رفته بود مصاحبه ای با وی انجام و از تلویزیون پخش می شود. امام خمینی(ره) هم آن فیلم را
دیده بود و خواسته بودند تا مهرداد را ببرند پیش ایشان. امام مهرداد را
میبینند و بازوی او را بوسه میزنند و او هم دست امام را میبوسد.
سه نمونه (موردکاوی) عجیب در
کربلا (الهامبخش در بحث نقشها و نیز جایگاه تشکیلاتی حضور فرد):
نمونه اول: چرا بر سیاهى لشکرشان
افزودى؟
(داستانی از عطاء بن ابى رباح [مفتى اهل مکّه، وفات یافته سال 114 ه. ق] مىگوید:
مردی را دیدم کور شده بود، او در سپاه عمر سعد در کربلا حضور داشت، از او پرسیدم:
«چرا چشمانت کور شده است؟» گفت: من در کربلا در روز عاشورا (در میان لشکر عمر سعد)
حاضر بودم، ولى نه نیزهاى انداختم، و نه شمشیر زدم و نه تیرى افکندم...)
نمونه
دوم و سوم:
تماشا ممنوع! (داستان هرثمةبن سلیم و عبیداللهبنحر)
فایل ورد شامل سرفصلهای مورد نیاز برای حلقه های صالحین (سطح:نوجوانان2) پیشنهاد شده توسط معاونت تربیت و آموزش سازمان بسیج مستضعفین برای حلقههای صالحین بسیج
غریزه جنسی یکی از غرایز
نیرومند، حساس و زندگی ساز انسان است، که در حیات روانی و جسمانی او
تأثیرات بسزایی دارد. این امانت الهی در وجود انسان، همچون لبه تیز چاقو
دارای وظایف دو بعدی است، که هم می تواند وسیله ارتقاء و تعالی انسان باشد؛
و هم می تواند تنزل و فرومایگی او را فراهم سازد. لذا اگر پرورش صحیح و
عاقلانه داشته باشد، و ارضاء آن بر مبنای اعتدال و تعالیم الهی و در مجرای
فطرت باشد، زندگی را قرین خوشی و آسایش می گرداند. از همین رو، دین مقدس
اسلام دستور به کنترل و تعدیل امیال غریزی انسان داده است؛ امروزه نیز
دانشمندان و روانشناسان سرتاسر جهان آن را اساس کار خود قرار داده و می
گویند: مراتب شدت و ضعف این امیال منجر به اختلال در اعمال حیاتی و مانع
سلامت جسمی و روانی می شود.
رمز غلبه بر فشارهای جنسی
غریزه جنسی با بلوغ بیدار می شود و تقریباً همه جوان ها تحت فشار این
غریزه هستند و بسیاری از آنها شرایط ازدواج را ندارند. اساساً جوان با
طوفان و بحران و شکوفا شدن خواسته ها و غرایز خویش تعریف می شود. و این از
حکمت های الهی است که جوان با نیروی اراده و اختیار خویش بر امیال نفسانی و
شهواتی خویش غلبه کرده و به رشد و بالندگی دست یابد.
امام زین العابدین
علیه السلام میفرماید: حق مادرت آن است که بدانی، او به گونهای تو را حمل
کرد که هیچ کس کسی را چنین حمل نکرده است و چنان ثمرهای از قلبش را به تو
داده است که هیچ کس به کسی نمیدهد. او با جوارحش تو را حفظ کرده و هراسی
از آن نداشته است که با وجود گرسنگی، تو را سیر و با وجود تشنگی، تو را
سیراب کند و تو را بپوشاند، در حالی که خود برهنه است، خویشتن را در آفتاب،
سایه بان تو سازد و از برای تو از خواب دست کشد و تو را از گرما و سرما
حفظ کند تا برای او باقی بمانی و تو نمیتوانی سپاسش را به جای آری، مگر به
یاری و توفیق الهی. اگر شخصی کوچکترین نیکی و احسانی در حق انسان به
جای آورد، عقل تشکر و قدردانی از او را لازم میداند، حال با توجه به اینکه
پدر و مادر سمبل نیکی و احسان به فرزند هستند و از جان خود برای پرورش او
مایه میگذارند، سزاوارترین انسانها برای احترام و قدردانیاند.
خوش زبانی و خوش رفتاری با والدین بهترین
راه برای ابراز محبت به پدر و مادر، نرم گویی و خوش زبانی با آنهاست.
پیشوایان معصوم علیهم السلام که بزرگترین مربیان بشری هستند، تندی به پدر و
مادر را نهی کردهاند و حتی صدای ما نباید از صدای آنان بلندتر باشد چه
رسد به این که خدای ناکرده با آنان به زشتی سخن بگوییم که سخن زشت و ناسزا
گفتن به والدین، از گناهان کبیره است.
هر
کس در هر مرحله ای از ایمان و در هر سن و سال گاه گرفتار وسوسه های شیطانی
می گردد . گاه در خود احساس می کند که نیروی محرک شدیدی در درون جانش
آشکار شده و او را به سوی گناه دعوت می کند . وسوسه ها و تحریک ها مسلماً
در سنین جوانی بیش تر است .تنها راه نجات از آلودکی ها در چنین شرایط سختی
،فراهم ساختن سرمایه تقوا است.(1) خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ
الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا
فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون؛(2) پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوس های شیطان
می شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند و در پر تو یاد او حق را
می بینند و بینا می گردند.
وسوسه
های نفس و شیطان همانند میکروب های بیماری زا هستند که در همه وجود دارند،
ولی در بُنیه ها و جسم های ضعیف می توانند فعالیت کنند. اما آن هایی که
جسم سالم و نیرومند و قوی دارند ،بر میکروب ها غلبه می کنند و این در حالی
است که گنهکاران برادران شیطان و در دام او گرفتارند. (3) برای رویارویی با
وسوسههای شیطانی، ابتدا باید دشمن و راههای نفوذ او را شناخت . وی را
مهار کرد و سپس او را به عقب راند و در گامهای نهایی به اسارت کشید.
همچنین باید از محیط آلوده و همنشین بد دوری جست ،زیرا این دو، جز ءعوامل و
راه نفوذ شیطان ،به درون انسان هستند،و برای گمراهی انسان نقش بسزایی
دارند.
در زمان پیامبر (ع) و امامان ، مردم
مسائل دینی و احکام شرعی خود را از معصومین(ع) ، یا افرادی که آنها مشخص
می کردند، فرا می گرفتند، ولی با شروع عصر غیبت امام زمان (ع) مردم نمی
توانستند به صورت مستقیم احکام الهی را از معصوم(ع) دریافت کرده و به آن
عمل کنند، در نتیجه برای فهم دین و فراگرفتن احکام دینی به سراغ عالمان
«دین شناس» می روند.
مجتهد و فقیه
شخصی که با بهره گیری از علوم و دانشهای لازم به حدَی رسیده که می تواند
وظایف و تکالیف دینی را از منابع آن استخراج نماید، «مجتهد» و «ففیه»
نامیده می شود.
منابع و مدارک فقه بخشی از برنامه های اسلام که وظیفۀ انسان را در میدان عمل مشخص می کند و شیوۀ درستکاری را می آموزد، احکام یا «فقه» نام دارد. دو منبع اصلی و اساسی احکام و مسائل فقهی عبارت است از: 1-کتاب خدا (قرآن) 2-سنّت معصومین (ع)؛ یعنی، گفتار و کردار و امضا و تأیید آن.
وقتی
باور غالب جامعه، «زن» را مایه عار میدانست و از «دختر» نفرت داشت و حتى
آن را زنده به گور می ساخت؛ در چنین محیطی، «اسلام» جایگاه انسانى زن را
احیاء کرده و او را ریحانه؛ یعنی شاخه گلى ظریف نامید. یکى از ارمغانهاى
زیبای پیامبر، شخصیت دادن به دختر و زن می باشد. بدان حد که پیامبر(ص) می
فرمود :
بهترین فرزندان شما، دخترانتان میباشند.
از خوش قدمى زن، این است که نخستین فرزندش دختر باشد.
و چون به نبى خاتم بشارت دختر می دادند، میفرمود:
گلی است که خدا، روزیش میدهد و تامین او با خداست.
بر خود ببالید و از آن دسته دخترانى باشید که پیامبر درباره ی ایشان فرمود:
در کتاب روش تدریس کلاسهای پرورشی، یک نمونه موفق از طرح موضوع در گروه، توسط یک دبیر پرورشی در پنج بخش، به تفکیک مطرح شده است که طرح آن در این مجال بیمناسب نیست.
عنوان بحث: دعا
1. مقدمه بر انگیزاننده
می توان جلسه را با طرح یکی از موارد زیر آغاز کرد مثل اینکه گفته شود: منت
خدای راعزوجل که طاعتش موجب قرب است و شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که
فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت
موجود و بر هر نعمتی شکری واجب. از دست و زبان که برآید کز عهدهی شکرش بدرآید بنده همان به که تقصیر خویش عذر بدرگاه خدا آورد ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجای آورد “گلستان سعدی” و یا بیان داستان دعای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در حق همسایهشان که بطور کامل در کتاب ارزشمند “داستان راستان” آمده است.
گناهان چشم چیست؟ و ما
باید نگاه و چشم خود را از چه چیزهایی پوشیده بداریم؟ به عبارت دیگر:
خداوند متعال، چه چیزهایی را برای چشم، حرام کرده است؟
وقتی انسان به دنیا میآید دارای فطرت پاک و خداجویی
میباشد، اگر آن را در مسیر صحیح قرار بدهد و محیط پیرامون هم سالم باشد
باعث میشود در مسیر خوش بختی و سعادت گام بردارد اما اگر نه محیط و نه
تربیت سالم نباشد باعث تیره روزی و شقاوت او خواهد شد.
خداوند برای اینکه انسان مسیر خود را
شناخته و در آخرت بهانهای نداشته باشد دین اسلام را فرستاد و در آن تمام
دستوراتی که برای هدایت بشر لازم است را قرار داد. اسلام آیینی است که
برنامه صحیح تربیتی خود را حول محور تعدیل غرایز و خواهشهای نفسانی انسان
پایه گذاری کرده است و او را از دنبال کردن راه شیطان بر حذر داشته است تا
با عمل به این فرامین بتوانند جامعه خود را به آن جامعه ایده آل نزدیک کنند
که اگر عقل و دین زن و مرد بازیچه هوسبازی قرار گیرد آن جامعه، جامعهی
گندیدهای میشود که دیگر بوی انسانیت از آن به مشام نمیرسد
یکی از این دامهای شیطان که باعث سقوط انسان میشود چشم چرانی است. چشم چرانی مانند اسلحههای آتشین است اما با این تفاوت که اسلحههای باروتی فقط به زندگی دنیایی انسان خاتمه میدهد اما چشم چرانی سلاحی است که پرتاب گلو لههای آن بی صدا است و دو سرای انسان را نابود میکند.
حال در این مقاله بر آن شدیم که به توضیحی پیرامون چشم و نگاههای انسان و به بررسی اثرات سوء عادت زشت چشم چرانی و خاستگاههایش و زیانهای بنیان بر افکنش بپردازیم.
در سال 1361 در عملیات بیتالمقدس گروهی از رزمندگان به اسارت درمیآیند
رژیم عراق 23 نفر از اسیران کم سن و سال را جدا میکند تا مورد بهرهبرداری
تبلیغاتی قرار میدهد. اما این گروه که نوجوانانی 13 تا18 ساله بودند خالق حماسه هایی جاوید در تاریخ دوران دفاع مقدس میشوند.
بیان شجاعت و رشادت
این گروه،که هشت سال و نیم در اسارت بودند ؛ می تواند در حلقه های نوجوانان بسیار موثر باشد.
انسان
یک بُعد جسمانی و ظاهری دارد و یک بُعد ملکوتی و آسمانی. تنها کسانی
میتوانند انسان را تعلیم و تربیت کنند که او را بشناسند. این طور که از
آیات شریفهی قرآن و مکتب انبیاء برمیآید، شناخت انسان با توجه به این
بُعد غیبی و ملکوتیاش، در انحصار انبیاء و ائمه علیهمالسلام است. ایشان
از ناحیهی خدای متعال انسان را کاملاً میشناسند و لذا مأموریت دارند که
انسان را تربیت کنند. وظیفهی اصلی انبیاء تربیت آدمی است و لاغیر. البته
کارها و خدمات دیگری هم دارند، اما وظیفهی اصلی انبیاء همانا تربیت
انسانها بوده تا آنها را به مقام والای خودشان برسانند.
قرآن
میفرماید مقام انسان از همهی موجودات بالاتر است. لذا مربی او هم باید
خیلی بالا و والا باشد. قرآن انسان را مسجود فرشتگان معرفی میکند و در این
باره تعبیر «کلّهُم أجمعون» (سوره ص، آیه 73) را به کار میبرد. یعنی
همه فرشتگان و حتی فرشتگانی چون جبرئیل و میکائیل که مقام عالی دارند، در
مقابل انسان و در برابر حضرت آدم تعظیم کردند. همین انسان همواره بین دو
دعوت قرار دارد؛ یکی دعوت شیاطینِ جن و إنس و دیگری دعوت فرشتگان و انبیاء.
انسان دائماً بین این دو بالا و پایین میرود تا این که جذب مکتب انبیاء
یا جذب راه و روش شیاطین شود. از اول خلقت تا الان نیز أکثرهم لایعقلون
بودهاند. یعنی بیشتر افرادِ بشر جذب شیاطین شدهاند. قرآن اما یک دسته را
استثناء میکند که خود شیطان نیز قبول کرده و آن، بندگان مُخلَص (به فتح
لام) خداوند است ..
گاهی در میان جوانان کسانی هستند که به هر دلیل با جنس مخالف ارتباط دارند و وقتی وجه شرعی این ارتباط برایشان بیان می شود توجیهاتی می آورند از قبیل اینکه ارتباط ما فقط کلامی (با تلفن ) یا از طریق پیامک است و ترس به گناه افتادن نداریم یا اینکه فقط با هم درد و دل م کنیم و ...
پاسخ قرآن و وظیفه مربی
در قرآن کریم، در مورد پیروی نکردن از شیطان، چندین مرتبه هشدار داده شده
است و انسان را از پیروی شیطان بر حذر داشته است؛ ولی در چندین مورد،
اصطلاح «خطوات» بهکار رفته و تأکید کرده است که از «گامهای» شیطان پیروی
نکنید؛ به عنوان مثال در آیه 21 سوره نور میفرماید: «یا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ
خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛ ای
مؤمنان! از گامهای شیطان پیروی نکنید و هر که از گامهای شیطان پیروی کند،
(بداند) که او به زشتی و ناپسندی وامیدارد».
«خُطُوات» جمع «خُطوه» به معنی گامهای کوتاه و آرامی است که انسان را
رفتهرفته به مقصود میکشاند و شیطان نیز به این شیوه عمل میکند؛ مثلاً
بلای خانهبرانداز اعتیاد یا سرقتهای مسلّحانه و غیره، هرگز به صورت
ناگهانی هیچکس را آلوده و گرفتار نمیکند و یک انسان با ایمان و پاکدامن
را هرگز نمیشود یکباره به مرکز فساد پرتاب کرد؛ بلکه از گامهای بسیار
کوچک شروع میشود که در ظاهر، بیاهمیت هستند. این گامهای کوچک، همین که
در وجود انسان راه یافت، همچون غدّه سرطانی ریشه میکند و انسانی که خود را
رها کرده و در دام شیطان انداخته است، وقتی چشم باز میکند، خود را در
مهلکهای عظیم میبیند که راه فرار ندارد؛ اگر به اوّلین وسوسه تسلیم شویم،
شیطان، خطای بزرگتر را به سادگی خطای کوچک، به انسان تحمیل میکند.
اگر شیطان را به معنی وسیع کلمه، یعنی «هر موجود تبهکار و ویرانگر» تفسیر
کنیم. گستردگی این هشدار در همه ابعاد زندگی روشن میشود. همه انسانها به
موجب خلقت و فطرت، در معرض لغزش و اشتباه هستند و استعداد پذیرش وسوسهها
را دارند؛ امّا چگونه میشود در مقابل آن وساوس ایستاد؟
تکنوکرات چیست و به چه کسانی تکنوکراتهای فرهنگی یا سیاسی میگویند؟
نمونه طرح بحث در حلقه جوانان
بهتر است سوال این گونه طرح شود که تکنوکراسی چیست و تکنوکرات به چه کسی یا
چه کسانی میگویند؟ در ابتدا لازم است تعریفی اجمالی از کلمه تکنوکراسی و
عامل آن یعنی تکنوکرات داشته باشیم، سپس در بخش دیگر به طور اجمال مراحل
سیر آن در جوامع فرهنگی و سیاسی و تأثیرات آن در این جوامع یاد شده را مورد
بررسی قرار دهیم و در پایان یک نتیجهگیری کلی در این مورد انجام بدهیم.
دربارۀ قمهزنى هیچ دستورى از ناحیۀ شرع نرسیده است زیرا، در زمان امامان
معصوم(علیهم السلام) چنین مراسمیوجود نداشته است و برخى از فقها نیز،
دربارۀ آن چیزى نگفتهاند ولی، کسانى که متعرض حکم آن شدهاند، به طور کلی،
در دو صورت آن را جایز نمیدانند:
1) در صورتى که مشتمل بر ضرر قابل توجه براى شخص باشد.
2) در صورتى که موجب وهن اسلام یا تشیع گردد.
مبحث تخصصی ولای فقیه از مبحاث مهمی است که غالبا در حلقه ها و جلسات صالحین مطرح می گردد. اما طرح این مبحث در حلقه ها باید به گونه ای باشد که قابل فهم برای همه اعضاء بوده و شبهات و سوالات آنان را پاسخ دهد. در اینجا به بیان این بحث به زبانی ساده برای طرح در حلقه ها می پردازیم.
الف)فقیه کیست؟
مقصود از فقیه در بحث ولایت فقیه، مجتهد جامعالشرایط است نه هر کس که فقه خوانده باشد. فقیه جامعالشرایط باید سه ویژگى داشته باشد;«اجتهاد مطلق»، «عدالت مطلق»، و «قدرت مدیریت و استعداد رهبرى».
این
اصل که مهدى (عج) رهبر موعود و منجى عالم بشریت است به صورت عام در احادیث
نبوى، و به صورت خاص در روایات ائمه اهل بیت (ع) آمده است.
در این روایات، مسأله به گونه ای مورد تأکید قرارگرفته که جاى هیچگونه شکى باقى نمی گذارد و چهارصد حدیث فقط از طریق اهل سنت شمارش شده که به ضمیمه روایات شیعه به بیش از شش هزار روایت مى رسد و چنین آمارى بسیار بالاست.