اسلام به ما میفهماند که هر کاری، دو بعد دارد و تنها ظاهر و قالب آن، مهم نیست و علاوه بر آن، نیت نیز اهمیت دارد. بالاتر از اینها، آن چیزی که ماندنی است، ظاهر و شکل حرکات نیست، بلکه باطن و نیتهاست. از این رو اصل، نیت اصل است نه ظاهر. البته این دو، متمم و مکمل یکدیگرند و کار درست، بدون وجود ظاهر و باطن درست، محقق نمیشود. ولی به هر صورت، اصل و فرع را باید در نظر داشت. چیزی که از یک کار میماند، نیت و هدف انجام آن است، وگرنه ظاهر و شکل آن، فقط مخصوص همان لحظهای است که در آن اتفاق افتاده است. چون حرکت و زمان از یک جنس اند، هر دو رفتنیاند. چیزی میماند که از جنس رفتنیها نباشد؛ چیزی میماند که بالاتر و فوق زمان باشد. نیتها، فوق زمان است و میماند.
نکتهای که شهید مطهری را در میان همهی متفکران دوران برجسته کرده است، چیست؟ چرا از میان این همه افراد تاثیرگذار و نظریهپرداز دوران حاضر، که قبل و پس از انقلاب جریانسازی کردهاند، تاکیدی خاص بر روی شهید مطهری وجود دارد؟