فاجعه تربیت دوربینی
چرا جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته است» تاثیر بیشتری از جمله «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.» دارد؟ این سوالی است که جدیدا سر زبانها افتاده و اگرچه حرف مهمی است ولی کمی موزیانه مطرح شده است. یکی نیست بپرسد در کجای جهان اینگونه نیست که شما روی ایران تاکید کردهاید؟
جواب سوال معلوم است. پذیرفتن وجود دوربین نیازی به «ایمان» ندارد و همین که طرف چشمانش را باز کند و دوربین را ببیند، مطمئن میشود که یکی مواظب اوست. اما پذیرفتن وجود خداوند نیازمند ایمانی است که از هر کسی بر نمیآید. خدایی که نه دیده میشود و نه با پاداشها و تنبیههای فوری کسی را مومن میکند، به این راحتی پذیرفته نمیشود. راستی تا به حال به این روش تربیتی خدا فکر کرده بودید؟
اگر خدا هم با ما کاری میکرد که مثلا وقتی دروغ میگفتیم، مثل پینوکیو دماغمان دراز میشد، یا وقتی غیبت میکردیم، گوشت مردار برادرمان از دهانمان بیرون میزد، یا وقتی مال حرام میخوردیم، میدیدیم که داریم آتش در دل خود فرو میکنیم، آیا واقعا به گناه ادامه میدادیم؟ مسلما نه. اما انگار برنامه خدا چیز دیگری است. انگار فقط دروغ نگفتن و غیبت نکردن و مال حرام نخوردن برای خدا مهم نیست. انگار خدا هدف مهمتری دارد و آن «ایمان به او» است. این جاست که دیگر نمیتوان از روشهای کودکانه بشری استفاده کرد و نیاز به امری خارق العاده است. امری از جنس «غیب» و «ایمان به غیب». برای همین باید نتیجه بسیاری از اعمال را در آخرت دید و حتی آنهایی که عکسالعمل دنیایی دارد، باید در لایهای از غیب پنهان شود. مثل این که اگر به کسی ظلم کنی، سالها بعد دیگری به تو ظلم میکند و اگر احترام پدر و مادر خود را نگه نداری، سالها بعد فرزندت به تو جسارت خواهد کرد.
برای خدا کاری نداشت که مثلا در نماز، ظاهر تو را طوری نورانی کند که همه آدمها جذب نماز شوند یا هنگام دروغ، زبان تو را از حلق در آورد تا دیگری کسی جرأت دروغگویی نداشته باشد. اما خدا تو را «انسان» دانست و احترامت کرد و اجازه داد که با «اختیار» خود به او «ایمان» بیاوری... و شاید بتوان مهمترین اصل تربیت دینی را در همین دانست که تو آزاد باشی و در استقلال کامل خدا را انتخاب کنی.
حالا تو به آن نادانی نگاه کن که این اصل را نفهمید و برای این که جلوی کوچکترین اشتباه را از انسان بگیرد، او را مانند گوسفندی به اسارت خود درآورده است. شک نکن که این اسارت گوسفندی- چه با پلیس و چه با دوربین- یک تربیت حیوانی است که اصل انسانیت انسان را لگدمال میکند. اما چه کسی عمق این فاجعه را میفهمد، جز آن که با خدا تربیت شده باشد؟
برای همین تو هم باید شاگردت را آزاد بگذاری و با خدا او را تربیت کنی، نه این که لحظه به لحظه مراقب او باشی و نگذاری که به اختیارش عمل کند. اگر او را این گونه تربیت کردی، کافی است برایش بخوانی: «إتَّقُوا مَعَاصِیَ اللّهِ فِی الْخَلَواتِ فَإنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاکِم؛»1، آن وقت میتوانی کاملا از او مطمئن باشی...
برای همین کشوری مثل انگلیس که به ازای هر چهار نفر یک دوربین دارد و حتی دستشوییهایش را هم به این تکنولوژی تربیتی کثیف مجهز کرده، نمیتواند در مقابل ایران اسلامی حرفی برای گفتن داشته باشد...
برای همین تاثیر جمله «عالم محضر خداست»، در ایران اسلامی از هر جای دیگری بیشتر است و به هر میزان که ایمان جامعه رشد کند، تاثیر آن جمله هم بیشتر میشود. البته اگر تربیتهای پلیسی و دوربینی اجازه بدهند!