تفریحات سالم و سازنده از نظر اسلام(نمونه طرح بحث در حلقه های صالحین)
انسان، موجودی است که از دو بعد، جسم و روح، پدید آمده است و
هر کدام نیازها و آسیب های خاص خودش را دارد. همان گونه که بدن انسان به
انواع غذاها احتیاج دارد، روح آدمی نیز به شادابی و تفریحات سالم نیازمند
است. بنابراین، غذای روحی و روانى، همواره در کنار غذای جسم، مطرح بوده است
امروزه درجامعه دیده میشود که بسیاری از افرادگناه رابه عنوان تفریح انجام
میدهند واین خود باعث گرفتاری های دنیوی واخروی میشود.
حال ماکه شیعه هستیم باید توجه نماییم که امیرمؤمنان، حضرت
علیعلیهالسلام می فرماید: مؤمن را سه وقت است؛ «وقتی که در آن با
پروردگار خود به راز و نیاز می پردازد و وقتی که به حساب نفس خود می رسد و
وقتی که به لذت های حلال و خوش می گذراند»1. همچنین حضرت در نامة خود به
مالک اشتر می فرماید: «اگر در همة اوقات نیت، پاک و درست باشد و مردم در
امنیت و آسایش باشند، اوقات همه از آن خداست»2. امروزه به تجربه نیز ثابت
شده، اوقاتی که انسان به تفریح می پردازد، سبب انبساط خاطر اوست و آمادگی
برای سایر فعالیت های زندگى، از طریق همین تفریحات سالم به دست می آید و
اگر زندگى، سراسر فعالیت، کار، درس و نظایر اینها باشد، طولی نخواهد کشید
که تعادل روحی و جسمی انسان به هم خواهد خورد و شالودة وجود، به سستی خواهد
گرایید.
در زمان ائمه معصوم علیهمالسلام، تفریح هایی مانند گردش، شنا، سوارکارى، کشتی و مواردی از این دست وجود داشته، ولی این را باید در نظر گرفت که تفریح های سالم در هر زمان، متناسب با شرایط آن زمان بوده است و حتی مردم هر کشور و هر منطقه اى، برای خود تفریح خاصی دارند که ممکن است برای مردم مناطق دیگر، عجیب به نظر رسد. اگر ایران خودمان را بررسی کنیم، در ایران باستان، مردم از اوقات فراغت خود برای تفریح، بهره ها می بردند؛ کتاب های شعر را سینه به سینه انتقال می دادند؛ با خط خوش، چند بیتی بر پوست و بعدها بر کاغذ می نوشتند؛ به دل کوهسارها پناه می بردند؛ در منازل و معابر، گرد هم می نشستند و از هر دری سخن می گفتند و در خلوت خود، با سنگ و خاک و چوب، نقشهای هنری می زدند.
با ورود اسلام و پذیرش دین از سوی ایرانیان، تحولی در نگرش مردم صورت گرفت؛ به این ترتیب که هر قدر شناخت فرد نسبت به جهان، انسان و زندگى، گسترده تر و عمیق تر شد، او به اهمیت وقت و عمر، بیشتر پی برد و برای استفاده از آن، برنامه ریزی میکرد و از آن جایی که انسان مؤمن، عمر را نعمتی الهی می داند که فقط یک بار توفیق بهره وری از آن دارد، از این رو، در همة لحظات عمر، اعمال و رفتار خود را در مسیر قرب الهی قرار می دهد. قرآن شریف می فرماید: «قسم به عصر! که واقعاً انسان در معرض زیان است؛ مگر آنان که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده، به حق و صبر، یکدیگر را توصیه کرده اند»3. ایرانیان با تمدنی کهن، مسلمان شدند و اسلام، آنان را با امری بسیار مهمّ آشنا کرد و آن امر مهم، این بود که برای وقت و زمان، ارزش زیادی قائل شوند و در عین حال، میانه روی و اعتدال را سرلوحه زندگی خود سازند. پیامبرصلیاللهعلیهوآله به اصحاب خود فرمود: «به تفریح و بازی بپردازید؛ زیرا من دوست ندارم در دین شما سخت گیری دیده شود»4. برای بهره وری و از اوقات فراغت و پرداختن به تفریحات سالم، توجه به موارد زیر می تواند مفید باشد:
1. طبیعت
تفریح و سپری کردن اوقات فراغت، باید در محیط طبیعى، نشاط آور و سرورانگیز باشد. وجود کوهستان ها، جنگل ها، گل ها، گیاهان، رودها و آبشارها، روح و روان آدمی را آرام کرده، به فرد شادی و نشاط می بخشد. وجود درختان سرسبز و پرشاخ و برگ و باغ هایی که درختانش به هم پیچیده است، تداعی کننده بهشت است و روح انسان را صفا می بخشد. آب جارى، یکی دیگر از پدیده های شادی آفرین و بهجت آور است. هر چه محیط فرد، به محیط طبیعی نزدیک تر و شبیه تر باشد، آرامش و آسایش خاطر بیشتری را برای او به همراه می آورد و بر عکس، هر چه تضادها بیشتر باشد، ناآرامی روانى، بیشتر رخ می نماید. اولین ثمرة استفاده از طبیعت، کاستن از صدمات جسمی و روانی است.
2. سیر و سفر
یکی از لذت بخش ترین تفریحات سالم، مسافرت است. قرآن مردم را به گردش در زمین فرمان داده تا از طریق آن، با وضع گذشتگان آشنا شوند و علل انحراف و انحطاط جوامع را به خوبی دریابند و به هدف زندگی پی ببرند5. گردش، چون جاری شدن آب است که از آلودگی و فساد آن مانع می شود؛ ولی سکون و در جاماندن، موجب آلودگی است؛ البته همان طور که ذکر شد، سیر و سفر و مطالعه در طبیعت یا دفتر تکوین، علاوه بر جنبة تفریحى، آثار تربیتی و معرفتی کم نظیری نیز دارد؛ تا جایی که خلقت آسمان ها و زمین، شب و روز، ماه و خورشید و...، نشانه هایی از علم و قدرت و حکمت خداوند میباشند.
3. ادبیات و شعر
مردم ایران از دیرباز، مردمی ادب دوست بوده اند. «بوستان»، «گلستان»، «شاهنامه» و «دیوان حافظ»، از پرطرفدارترین کتابهای ادبی به حساب می آمدند و اکنون نیز همتایی برای آنها نیست. سخن از مقوله های ادبى، اجتماعى، سیاسى، فلسفى، اعتقادى، اخلاقی و گاهی طنز، در ترکیب های نظم و نثر وجود دارد که اهل ادب را جذب می کند و مجالسی خوش و خاطره انگیز فراهم می نماید و همة اینها از دیرباز از مظاهر تفریحات سالم بودهاند.
4. ورزش و بازى
ورزش و بازی از تفریحات سالم، سودمند و نشاط انگیزی است که در تأمین سلامت و بهداشت جان و تن، تأثیرات زیادی دارد. اسلام حفظ بدن و سلامتی آن را وظیفة اولیّه هر مسلمانی می داند و مانند روح برای آن ارزش قائل است؛ به طوری که علم «ابدان» را هم ردیف علم «ادیان» برمی شمرد. پیامبرصلیاللهعلیهوآله می فرماید: «علم بر دو نوع است؛ دین شناسی و بدن شناسی»6.
در سیرة معصومین علیهمالسلام هم پیاده روى، نمود بارزی دارد؛ مثلاً نقل شده که امامان ما در بیشتر مواقع حج، برای انجام این عمل عبادى، پیاده مشرّف می شدند.
در فقه اسلامى، به برخی از تفریحات و سرگرمی های سالم، توجه بیشتری شده است و به نظر می رسد که تأکید بر آنها برای اهداف و جهت های خاصی است؛ مثلاً تأکید شده که به فرزندانتان شناگرى، تیراندازی و اسب سواری بیاموزید و این ورزش ها، علاوه بر این که می توانند به عنوان تفریح سالم مطرح باشند، در شرایط اضطراری و حتی جنگى، میتوان از آنها به عنوان یک وسیله استفاده کرد؛ البته اسبسواری در روایات، استعداد انطباق با تغییرات تکنولوژیک در عصر حاضر را دارد؛ یعنی امروزه می تواند انواع رانندگی ها و حتی خلبانی را دربربگیرد. به هر حال، اگر یک کشور در همین سه زمینه، به خوبی سرمایه گذاری کند، به طوری که مردم و جوانان بتوانند در این سه زمینه فعالیت داشته باشند، هم سرگرمی و تفریحات سالم جامعه به خوبی تأمین خواهد شد و هم مهارت های نظامی و امنیتی جامعه تأمین میشود؛ مهارتهایی که در شرایط اضطراری به عنوان یک عنصر بازدارنده در برابر تهدیدات دشمنان، از آنها به خوبی میتوان استفاده کرد. اسلام به عنوان یک دین معتدل و متوسّط، همان گونه که در خوردنیها و نوشیدنی ها مجاز و غیرمجاز دارد، در تفریحات و شادی ها هم نوع مجاز (تفریحات سالم) و غیرمجاز (تفریحات غیرسالم) دارد.
.البته در پایان این راهم بگویم که قبول دارم که برای تفریحات سالم امکانات موجود درحد بسیارخوب نیست ولی باز به نظر بنده بهتر ازاین است که به بهانه تفریح دنیا آخرتمان راهم ضایع کنیم
پینوشت:
1. ریشهرى، میزان الحکمه، ج 5، ص 2122.
2. همان، ص 2125.
3. سورة عصر.
4. میزان الحکمه، ج 4، 2804.
5. حج، آیة 46؛ نهج البلاغه، نامه 31.
6. مجلسى، بحارالانوار، ج 1، ص220.