مهارت گروه داری(3)
عناصر صحبتهای گروهی
در صحبتهای گروهی، دو مورد مهم باید مورد توجّه قرار گیرد:
الف- شکل و فرم ظاهری بحث .
ب- محتوا و درونمایهی بحث .
در هر یک از دو محور فوق نیز، عواملی باید به کار گرفته شود تا صحبت را
مؤثر سازد.آنچه در یک صحبت گروهی مورد نظر است، عبارت است از:
1- اقناع و باوراندن مسأله به مخاطب (با برهان و دلیل).
2- جلب توجّه شنوندگان به سخن (با آداب و احوال گوینده) .
3- تأثیر گذاری کلام (با تحریک عواطف و برانگیختن نفوس) .
امّا اسکلت و مجموعهی صحبت گروهی تشکیل میشود از:
1- مقدّمه و بیان موضوع.
2- پرداختن به موضوع اصلی.
3- آوردن حکایات و تمثیلهای مناسب.
4- تنظیم شایسته و ترتیب مناسب مباحث .
5- نتیجهگیری و پایان سخن .
« مقدّمه »:
بجز برای برخی صحبتها که نیازی به «مقدّمه» نیست، اغلب باید سرگروه،
مطالبی را به عنوان مدخل کلام بیاورد تا شنوندگان هم به موضوع، هم به
گوینده و هم به اهمّیّت بحث، توجّه پیدا کنند. مقدمه، از نظر تناسب با
گوینده، موضوع، جلسه، و مخاطبان باید تنظیم شود.
آنچه خوب است در مقدمه رعایت شود:
1 ـ متناسب با مقتضای حال و موقعیّت جلسه باشد.
2 ـ طبیعی و دور از تصنّع باشد.
3 ـ طولانی نباشد که ملال آور شود.
4 ـ مرتبط به بحث باشد.
5 ـ وعدههای غیر عملی و لافهای گزاف نباشد.
6 ـ آرام، سنگین و با وقار شروع شود.
7 ـ در مقدّمه، از خودستایی یا اظهار ناتوانی و عجز، پرهیز شود.
تنظیم مقدمّه که پنجرهای به روی مباحث اصلی است، خوب است پس از تکمیل
مواد اصلی سخن باشد تا بهتر بتوان مطالب مرتبط به اصل موضوع را در مقدّمه
بیان کرد.
تنظیم محتوا:
آفت و اشکال برخی جلسات گروهی، «کم محتوایی» است، و برخی «نامرتّب بودن».
پس، سرگروه باید هم به محتوای غنی، سودمند، نکات جالب، سازنده و نو توجّه
کند، وهم شیوهی عرضه و قالب بیان و تدوین مطالب را به صورت به هم پیوسته و
مرتبط و منسجم رعایت کند.
1- بحث ، باید دارای نکات برجسته باشد.
2- شروع خوب و خاتمهی مناسب داشته باشد.
3- مطالب تکراری یا تکرار مطالب پرهیز شود.
4- هر مطلب در جای خود باشد و نظم منطقی بر مجموعهی سخن حاکم باشد.
5- با یک تشبیه، میتوان خطابهی خوب و بد را این گونه مثل ترتیب اعداد، بیان کرد:
صحبت خوب: مثل ترتیبِ 1، 2، 3، 4، 5و 6، (مرتّب) میباشد
صحبت بد: مثل ترتیبِ 2، 1، 4، 3، 5و 6، (بی ترتیب) میباشد
صحبت بدتر: مثل 2،1، 3، 2، 1و 6، (بی ترتیب و با تکرار) میباشد
آگاهی از روحیّات اعضای گروه و کششها و گرایشها و زمینههای «اثرپذیری»
و شیوههای «اثر گذاری»، از عوامل موفقیّت یک سرگروه است. روانشناسی
آگاهیهای مفیدی در این زمینه میدهد.
نیازهای موجود در هر عصر و شرایط و منطقه جغرافیایی، نوعی سخن میطلبد.
سرگروه موفّق کسی است که با درک بهتر نیازهای جامعه و مردم، سخنانی مفید و
جهت دهنده و مرتبط با زمینههای موجود، ایراد کند و پا به پای زمان حرکت
داشته باشد.
جلسات گروهی هم مثل بنایی و خیاطی نیازمند به طرح و محتواست؛ همان طور
که در بنایی، نقشه و هدف ساختمان، مصالح ساختمانی و معمار لازم است، در
خیاطی، نیاز به مشخص بودن نوع لباس، مدل و الگو، پارچه و خیاط است، در یک
جلسه گروهی نیز هدف از صحبت، نقشه کلی و طرح سخن، مواد اولیه و مطالب،
ظریفکاریها و هنرنماییها لازم است معین شود. هم چنان که در مدیریت یک
مؤسسه، یا هدایت یک عملیات، یا هماهنگی یک مراسم، لازم است که طرح و
نقشهای تنظیم شود و مرحله به مرحله، طبق آن نقشه عمل گردد، مجموعه یک صحبت
هم نیازمند چنین طرح ریزی و اجرای نقشه است، تا هدف صحبت در نهایت، تأمین
گردد. ابتدا باید موضوع را مشخص کرد، سپس درباره جزئیات و شاخه های آن
اندیشید و تفکیک کرد، سپس مواد و مطالب لازم برای هر کدام تهیه نمود، آن
گاه صورت نهایی مطالب را منظم ساخت و آماده القاء نمود. در این که« چه باید
گفت؟» و پیرامون فلان موضوع و مناسبت، چه مطالبی شایسته است، از راه
«مشورت» نیز می توان استفاده کرد. وقتی با کسی درباره موضوع سخن تان به
تبادل نظر می پردازید هم نظر او در غنای بحث شما مفید است، هم ذهن شما از
آن چه او می گوید، به مطالب دیگری منتقل می شود. این«تداعی معانی» شاید
از شیرین ترین ثمرات مشورت با دیگران باشد.
حکایت و تمثیل:
در مباحث گروهی، استفاده از حکایت و تمثیل، بسیار مناسب و ضروری و این فواید را دارد:
ـ به تفهیم مطلب کمک میکند.
ـ مانع خستگی شنوندگان میگردد.
ـ سخن را در ذهن، ماندگار میکند.
ـ صحبت را برای گوینده آسانتر میکند.
ـ الگوهای داستانی، در دلها بیشتر تأثیر میگذارد.
در بیان حکایت در مباحث گروهی، چند نکته باید رعایت شود:
1 ـ حکایت، تبدیل به اصل نشود که مطالب عمده نادیده گرفته شود.
2 ـ داستان، روشن و گویا و جذّاب باشد.
3 ـ موجز و مختصر و دور از زواید و صحنههای غیرلازم و جزئیات بی فایده باشد.
4 ـ درست و مستند باشد؛ نه دروغ، یا بی سند و ضعیف.
5 ـ بدآموزی نداشته باشد.
6 ـ حسّ کنجکاوی را تحریک کند.
هر سرگروهی که بیشتر حکایت بداند و از داستان استفادهی بجا و مناسب کند،
سخنش گیراتر خواهد بود. برای این کار، باید اهل مطالعه بود و قصّههای
سازنده را به صورت موضوعی و متناسب با هر مسأله، شناسایی کرد. دامنهی
حکایت بسیار وسیع است و در کتب مختلفی (چه خاصّ داستان یا بطور ضمنی) آمده
است.
حکایات دارای محورهای زیر هستند .
ـ حکایات مربوط به انبیا و ائمه و صحابه .
ـ داستانهای مربوط به اقوام پیشین و حکومتها و تمدّنها .
ـ شرح حال بزرگان علم و اخلاق و حکایتهای عرفانی .
ـ حکایات قدیم و حوادث جدید و معاصر .
ـ داستانهای تخیّلی و افسانههای قدیمی و حکایات تمثیلی .
تمثیل نیز برای محسوس ساختن معقول و عینی کردن موضوعات عقلی و ذهنی بسیار
خوب است. تمثیل هم میتواند در قالب حکایت مطرح شود (نظیر آنچه در
داستانهای تمثیلی مثنوی یا شعرهای پروین اعتصامی یا بوستان سعدی آمده است)
هم به صورت بیان تشریحی و عادی و غیر داستانی.
البته مناسب است که برای هر قشری از بسیجیان، به تناسب سطح فکر، نوع کار و
شغل، زمینههای روحی و شرایط سنّی، تمثیلهای خاصّ خودشان و برگرفته از
محیط زندگی و مسایل محسوس و ابزار مأنوس با آنان به کار رود.
نتیجه گیری
اغلب اگر شنوندگان دریابند که گوینده در صدد القای مطلبی به آنان است،
تأثیر پذیری کمتر میشود. در این گونه موارد، بهتر است ناطق به نحوی
گفتههای خود را آرایش دهد. که به طور غیر مستقیم، مطلب را انتقال دهد و
گفتار، خود به خود به «نتیجه گیری» منتهی شود، بی آن که گوینده تصریح کند
«پس نتیجه میگیریم که... .»
گاهی شنوندگان یا خود بحث، به گونهای است که نیازمندبه نتیجهگیری و
جمعبندی مطالب توسّط گوینده است. در این گونه موارد، سرگروه باید مجموعهی
مباحث خود را، به نحوی به پایان برساند که اعضای گروه، نتیجهی روشن و
جمعبندی کاملی داشته باشند و بدانند که مطلب چه بود و چه شد.
کیفیّت به پایان رساندن سخن نیز مهمّ است. «دیل کارنگی» توصیه میکند که صحبت خود را با یکی از راههای زیر تمام کنید:
الف ـ خلاصهی مطالبی که گفته اید، را بگویید.
ب ـ شنوندگان را به فعالیّت وادارید.
ج ـ شنوندگان را تعریف و تمجید کنید.
د ـ با مطلب شیرین و خنده داری، نطق خود را خاتمه دهید.
ه ـ نکتهی شاعرانهای بگویید.
و ـ سخن خود را با ذکر جملهای از یک کتاب مقدّس خاتمه دهید.
ز ـ در خاتمه صحبت اوج بگیرید و مطالب و نکات مؤثّر را تبیین کنید.
اعتماد به نفس
از مهمترین عوامل توفیق در جلسات گروهی، داشتن«اعتماد به نفس» است. هم
به معنای شناختِ توان و استعداد خود برای صحبت، هم به کارگیری این استعداد.
اینها زمینه خجالت نکشیدن می شود. به نکاتی در این زمینه دقت کنید:
1- اعضای گروه را، باید چنان فرض کرد که نسبت به موضوع، چیزی نمی دانند
و مشتاق شنیدن هستند و جمع شدهاند تا از زبان شما بشنوند.
2- اگر درباره موضوعی مطالعه کرده و مطالب کافی داشته باشیم، هنگام سخن به ما قوت قلب می دهد.
3- اگر رو به روی آینه به تمرین سخنوری بپردازید، برای پیدایش اعتماد به نفس، مؤثر است.
4- به خودمان تلقین کنیم که توانایی سخنوری را داریم و دشواری های کار را جزئی و قابل حل و غلبه بشماریم.
5- به خود بقبولانیم که سخنوران معروف هم ابتدا بی تجربه بودهاند و مهارت را با تمرین و ممارست به دست آوردهاند.
6- جلسات گروهی را هم چون یک میدان نبرد تصور کنیم، که هر چه با روحیهتر باشیم، موفقتر خواهیم بود. با نداشتن
روحیه، کار خراب می شود.
7- گاهی شروع به سخن، مطالب بعدی را به یاد می آورد و نکاتی هم که فکر
نکرده بودیم، هنگام خطابه بر ذهن و زبان جاری می شود. این نیز مایه قوت
روح و اعتماد به نفس سرگروه است. اندوخته های ذهنی و محفوظات، گاهی با
شروع به سخن، به یاد می آید و ناطق را امداد می رساند.
8- کسی که خود را کاملاً برای ایراد سخن آماده کرده باشد، اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت. پس باید برای کسب این آمادگی کوشید
ارتباط گوینده و شنونده
در یک جلسه گروهی، میان سرگروه و اعضای گروه، نوعی ارتباط متقابل و
تأثیرگذاری و تأثیرپذیری وجود دارد و این بستگی به شرایط جلسه، نوع سخن و
محتوا، کیفیت صحبت، شرایط ظاهری دارد. هر چه سرگروه، قدرت تفهیم بیشتری
داشته باشد، در جذب موفقتر است. هر چه وی، با نگاه به مستمعان جلسه را در
تسخیر خود داشته باشد و توجهها و نگاهها را به خود جلب کند، این رابطه
بهتر برقرار می شود. بعضی از افراد که هنگام سخن به خاطر شرم یا هر عامل
دیگر به سقف و دیوار و بیرون از پنجره و ... نگاه می کنند نه به چهره
افراد، توجه مخاطبان را از دست می دهند. هر چه مستمع، شیفته کلام گوینده و
شخصیت او باشد، بهتر گوش می دهد. هر چه بهتر گوش دهد و شیفتگی و علاقه
نشان دهد، ناطق، بیشتر سر حال و شور می آید. گفتهاند: «نشاطُ القائل عَلی
قَدْرِ فَهمِ السّامِع» نشاط و شور گوینده به اندازه فهم شنونده است. به
نحوی میان آن دو تأثیر متقابل است.
هر چه سرگروه، شور و حال بیشتری داشته باشد، هنرمندانهتر سخن می گوید و
شور می آفریند و شنوندگان را جذب می کند. بر عکس ... سستی و بی حالی
ناطق، به مستمعین هم سرایت می کند و گوش نکردن یا کم بودن یا کم فهم بودنِ
شنوندگان، خطیب را هم بی حوصله می کند و از شور می اندازد. از این رو،
گوینده باید موقعیت و زمینه را بسنجد و با وجود اقتضا سخن بگوید. به فرموده
علی(ع): «لا تَتَکَلَّمَنَّ اِذا لَم تَجِدْ لِلْکَلامِ مَوقِعاً» اگر
زمینه و جایگاه برای سخن نیافتی سخن مگوی.
با توجه به نکات یاد شده، رعایت چند اصل، برای صحبتهای گروهی مفید است:
1- توجه و نگاه به همه شنوندگان، نه به سمت خاصّی یا گروه خاصّی.
2- چرخش نگاه، ملایم و نرم باشد، نه سریع و ناگهانی.
3- نگاه گوینده، دقیق و هوشیارانه باشد.
4- گاهی روی بعضی چهرهها دقیق شدن، جهت جلب توجه.
5- صدا، یکنواخت نباشد، بلکه فراز و نشیب داشته باشد.
6- کلمات گوینده، تحقیرآمیز و توهین آمیز نباشد.
7- ادب داشتن و احترام قائل شدن برای شنوندگان.
8- پرهیز از خودستایی و غرور.
9- پرهیز از بیان عجز و ناتوانی خویش.
10- مراعات سطح فکر حضّار و تنظیم مطلب با آن.
روش های عملی
در این قسمت، به برخی از تمرین های عملی اشاره می شود که به کار بستن
آن ها، توانایی نطق و خطابه و مهارت بر سخنوری را افزایش می دهد. یا برای
آغازگران و مبتدیان، می تواند به صورت شیوه های عملی مفید باشد:
1- یک متن ، مقاله یا بخشی از یک کتاب را مطالعه کنید، سپس آن را کنار گذاشته به بازگو کردن آنها بپردازید.
2- درسی را که آموختهاید، مثل یک معلم برای دیگری(یا برای خودتان) بازگو کنید.
3- در تنهایی به تمرین بپردازید و سخنرانی کنید و جلوی آینه ایستاده، نحوه حرکات ، چهره و بیان خود را به دقت کنترل کنید.
4- صحبت های تمرینی یا اصلی خود را در نوار ضبط کنید، بعداً گوش کنید تا ضعفها و نارسایی های آن را شناخته، اصلاح کنید.
5- نسبت به رسایی صدای خود و خوش آهنگی آن و فراز و فرود لحن و آهنگ صدا، تمرین کنید.
6- کلمات را فصیح، محکم، واضح و روشن ادا کنید؛ نه جویده جویده، یا ناقص.
7-از حرکات دست و اندام و تغییر در چهره و شیوه نگاه، بهره گیری کنید.
8- متن صحبتهای های مهم خطبای نام دار را به دقت گوش کنید، یا اگر نوشته
است، بخوانید و از جهات مختلف دقت کنید، تا عوامل جاذبه و گیرایی آنها را
شناخته، شما هم به کار ببندید.
9- برای رسایی صدا، گاهی در صحرا و جنگل و فضای آزاد، با صدای بلند سخن
بگویید یا متنی و شعری بخوانید تا صدای تان صاف و شفاف گردد.
10- گاهی پیش نویس نطق خود را روی کاغذ بیاورید و تدوین کنید، سپس طبق آن
به تمرین بپردازید، البته مانعی ندارد که سر فصل مطالب را یادداشت کنید تا
هنگام جلسات گروهی یادتان نرود.
11-خود را برای نطق های کوتاه و صحبتهای پنج دقیقهای هم آماده سازید
تا دور از حواشی و مطالب غیر لازم، در حداقل زمان، حداکثر مطالب را بتوانید
به اطلاع شنوندگان برسانید. این در پیام رسانی یا ارائه گزارش بسیار مهم
است.
12- برای تقویت نطق و بیان، گاهی موضوعات معمولی را (مثلاً: باغچه، کوه،
قلم، آب، معلم، اسراف، شهید و ...) در نظر بگیرید و بدون مقدمه شروع کنید
به سخنوری پیرامون آن و هر چه به فکرتان رسید در همان لحظه بگوید. این
تمرین ذهن را خلاق و بیان را گویا می سازد.