بحران هویت جوانان از کجا ناشی می شود؟
سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰ ق.ظ
این روزها بسیاری از متولیان نظام آموزشی یا دست اندر کاران امور جوانان از بحرانی نام می برند که جوانان در مواجهه با اجتماع با آن دست به گریبانند بحران هویت که برخی آنرا ریشه مهمترین انحرافات جوانان می دانند.
روانشناسی اجتماعی بر این نکته تاکید دارد که هنگامی که
جامعه و جوان در توقعاتی که از هم دارند دچار عدم اطمینان و تزلزلند فرد
دچار رفتارهایی دور از ذات و تربیت اجتماعی اش می شود که در حالت کلی تر به
بحران هویت می انجامد.
" تعریف هویت"
در میان تعاریف متنوعی که در باب هویت فرد ذکر شده اظهار
نظر " جان گاردنر" از صراحت وجامعیت بیشتری برخوردار است . او می نویسد:"
یک فرد جوان باید بیاموزد که بیش از هر چیز خودش باشد ، در جایی که بیشترین
ارزش را برای دیگران دارد - دیگرانی که مطمئنا برای او نیز عزیزتر از هر
چیز دیگر هستند مراد از اصطلاح " هویت " چنین رابطه متقابلی است که متضمن
یکی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران
است."
" مفهوم بحران هویت"
مطابق تعریف مذکورحفظ تعادل میان " وحدت با خود" و " حضور
در تجربه باطنی دیگران" از نشانه های احراز هویت محسوب می شود بر این اساس
هر گاه تعادل مذکور بر هم خورده و حالت عدم توازن میا ن آنها به وجود آید
نوعی اختلال یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریک فروم با
زیبایی خاصی چنین توصیف می کند :" لزوم همرنگ شدن {با دیگران} با از دست
رفتن هویت بیشتر می شود."
ازعبارت " فروم" چنین برداشت می شود که فرد تأمین انتظارات
دیگران ومانندآنها شدن را بر " خود واقعی بودن" ترجیح دهد ناگریز است بهای
سنگینی بپردازد و آن دست کشیدن ازخود انگیختگی و فردیت است." اریکسون" نیز
بحران هویت را در عدم توانایی نوجوان برای قبول نقشی که جامعه از او انتظار
دارد ، معنا می کند. شایدمشکلات متعددی باشد که فرد در سالهای بعد زندگی
به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد.
" زمینه های پیدای بحران هویت"
از چالش های مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدپده بحران هویت در
فرهنگ تفکر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست . برخی از زمینه های تاریخی
ظهور بحران به شیوه بر خورد ما با تمدن غرب در حدود دویست سال پیش بر می
گردد .
آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفتهای علمی
قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتاً بر دو رویکرد در قبال تحولات اروپا
متکی بود:
الف) طرد ، نفی و انکار
ب) مرعوب شدن، خودباختگی وتسلیم.
الف) طرد ، نفی و انکار
ب) مرعوب شدن، خودباختگی وتسلیم.
و رویکرد سومی که مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از
پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزشها، اصالتهاو فرهنگ و تمدن
خودی باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت و لذا فاصله موجود میان ما و غرب از
لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفکر گردید که برای جبران گذشته
ها وپر کردن فاصله طولانی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی ، غرب باوری و
غرب پرستی نیست .
برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به بحران هویت دامن زده
است مسایلی نظیر گسست فرهنگی ، فرد گرائی افراطی تضاد نسلها، تغییرات پر
شتاب زندگی ، خلأ آرمانی ، فقدان عامل دین و مذهب ، پدیده کلان شهرهای بزرگ
و نظام نا کار آمد آموزش و پرورش هر یک در جای خود ، اثرات تعیین کننده ای
بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است که فرصت پرداختن به همه
آنها نیست ولیکن از باب اشاره ،به گفته برخی از متفکران " در جوامعی که
مذهب وجود ندارد ، نوجوانان بحران {هویت} شدیدتری را تجربه می کنند چرا که
مذهب به مهمترین سؤالات نوجوانان یعنی : از کجا آمده ام ؟ چه کسی هستم ؟ به
کجا خواهم رفت و چه باید بکنم ؟ پاسخ می دهد."
البته گاهی اوقات برخی جوانان نیز در مواجهه با برخی قرائت
های عجیب از مذاهب مختلف دچار بحران هویت می شود و دست به اعمالی همچون
خودکشی یا انتحار می زنند که آن هم از اثرات بحران هویت است
منبع : سایت خبر آنلاین