نکات ناب از تجربیات یک مربی(قسمت اول)
متربی با اعتنا به جزئیات شکل میگیرد و شناخته میشود و نه با اتکا بر کلیات؛ در رفتارهای جزئی، پنهان و به ظاهر بیاهمیت او باید دقت بیشتری کرد.
oف فرق است بین عادت و ملکه؛ در تربیت، عادت مانع آگاهی و رشد است و ملکه عامل پایداری و ثبات و تداوم خصائص اخلاقی است. در ملکه شدن استمرار نیت وجود دارد ولی در عادت صرف، تکرار افعال و اعمال مکانیکی و قالبی وجود دارد.
o در هنگام
طرح مسائل دینی با نوجوانان، تعصبات شخصی خود را کنترل کنید و در مباحث متقابل، وقار
و آرامش خود را حفظ نمایید.
o تجارب مثبت و رفتارهای درستی که در موقعیتهای طبیعی و واقعی از متربی سر میزند، بهترین منابع مهم تربیتیای است که باید در معرض او قرار گیرد. یکی از منابع مهم تغییر رفتار، گروه همسالان و دوستان صمیمی نوجوان است.
o برای پرورش نیروی خلاقیت متربی، او را در موقعیتهای مبهم قرار دهید تا با قوهی عقل و اندیشه ورزی خویش آن را کشف کند.
o حُسنُ السّؤالِ نِصفُ العلم : «سؤال نیکو نیمی از علم است». ذهن متربی را «مسئله مدار» بار آورید، زیرا خوراک عقل و خرد، در قدرت پرسش گری و سؤال انگیز بودن است.
o کیفیت ارائهی مفاهیم تربیتی مهمتر از کمیت آن است. پیامهای تربیتی هر چند اندک و قلیل اما با کیفیت مؤثر، بهتر از پیامهای طولانی و پیدرپی است.
o پایههای تربیت و اعتقاد به ارزشها و باورهای فرهنگی و دینی با یقین پس از شک تحکیم مییابد، لذا مربی باید با طرح معماها، تردیدها، تعارضهای سازنده و ابهامات تحریک آمیز، انگیزهی کنجکاوی افراد را تحریک نماید.
o آموزش، زمانی تحکیم مییابد که از مرحلهی عمل عبور کند.
o علمی که ایمان را با خود نیاورد حجاب اکبر است. پیامی که زمینهی پذیرش ندارد، حجاب و مانع تربیت است.
o مطیع شدن متربی نباید هدف باشد، بلکه هدف تربیت یاری رساندن به اوست تا خود را در خود بیابد
o گاهی متربی احتیاج به محرومیت مصلحتی دارد تا نیازها او را بیدار کنند و استعدادهای نهفتهی او را به کار اندازند (آدمی در رنج بجوشد و در گنج بپوسد).
o مربیان باید به شاگردان خود جرأت اظهارنظر بدهند، حتّی اگر به مخالفت با نظر ما برانگیخته شوند.
o در فرآیند آموزش خلّاق، مطالبی میتواند تفکر خلاق را موجب شود که ناقص، ناتمام و سؤال برانگیز باشد، زیرا موضوعاتی که جریان خود را طی کرده و نقص و ابهامی ندارند، موجد تفکر پویا و عمیق نیستند.
o در فرایند پدیدایی ناهنجارهای رفتاری متربی، بیش از آن که متربی را درمان کنیم باید عوامل و شرایطی که ناهنجاریها را پدید آورده است تغییر دهیم.
o تنها جایی که نابرابری عین عدالت است این است که با کودکانی که استعدادهای متفاوت دارند برخوردی متفاوت داشته باشیم.
o متربی نباید صرفاً برای زمان حال، بلکه باید برای زمان خود فراتر از «این جا» و «اکنون» تربیت شوند.
o ناکامی متربی به اندازه و به تناسب ظرفیت تحمل او، نه تنها از رشد و تعالی او نمیکاهد بلکه موجب پرورش و تقویت اراده و پشتکار او نیز میشود.
o تربیت نوجوان، باید حول دو محور متفاوت و در عین حال متجانس شکل گیرد: یکی سهلگیری و واگذاری و دیگری سختگیری و کنترل ضمن رعایت حدّ اعتدال در این دو شیوهی متضاد.
o میان قدرت و اقتدار مربی تفاوتی باریک و نامرئی وجود دارد. اقتدار، قدرتی است که منشأ آن امنیت و احترام متقابل است حال آنکه قدرت پدیدهای است که منشأ آن تحّکم و تهدید و تحمیل است.
o خطر دستکاری و درمانگری ناقص و نابه جا بسیار زیان بارتر از واگذاری و رها کردن مشکل به حال خود میباشد.
o سؤالات متربیان را جدی بگیرید و قبل از پاسخ دادن سریع بدانید که آنها در چه سنی هستند، چگونه میفهمند، و چرا این سؤالها را میکنند و با چه تجربه و قرینهی ذهنیای میتوان پاسخ متناسب با سن و شرایط و ظرفیت آنها ارائه داد.
o هدایت بیش از آنکه آگاهی به راه درست باشد، آگاه شدن از راههای نادرست است، و یادگیری، بیش از آنکه آگاهی بر «درستی»ها باشد، آگاهی بر «خطاها» و «اشتباهات» است.
o خوبی، عدالت، صداقت، زیبایی، محبت، شجاعت، مدارا، صلح و ... مفاهیمی انتزاعی هستند که متربی باید در موقعیتهای تجربی زندگی خود در مواجهه با رفتارهای عینی آنها را درک کند.