ریا در تربیت
شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ق.ظ
تأثیر باور دینی در تربیت
پیش شرط
تأثیر امر و نهی مربی این است که خود آنها عامل به مسائل و احکام دینی
باشد و پیش شرط عامل بودن مربی، باور قلبی آنها به آموزههای الهی است.
در تعالیم دینی آمده است که در یک مورد اجازهی ریا داریم، آن هم هنگام آموزش اخلاق به فرزندانمان است؛ یعنی انجام اعمال دینی در معرض دید متربی باشد تا او نیز به آن سمت و سو تشویق شود؛ مانند خواندن نماز در کنار متربیان.
از همین رو به دیگران نیز توصیه شده است که در طول زندگی، دیگران را با رفتار خود به دین دعوت کنند. امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند:
پس چنانچه متربی بر خلاف آموزههای دینی رفتار میکند، باید علت را در خودمان جستجو کنیم و ببینیم کجا اشتباه کردهایم؟
اگر مربی معتقد نباشد که نماز، کلید رستگاری و خوشبختی آدمی است، در نتیجه برای آموزش نماز به سایرین نیز وقت نمیگذارند.
نوجوان باید دین را که در روانشناسی، یک اصل مهم تربیتی به شمار میآید. هنگام نماز، اگر یک مربی به نماز بایستد، ولی مربی دیگر مشغول کار دیگری باشد، متربی با خود میگوید: گویا نماز خیلی مهم نیست،
نقل میکنند که فردی در مراجعه به منزل یکی از آشنایان خود، از فرزندش سراغ او را میگیرد. او در جواب میگوید: پدرم کار دارد. آن فرد میپرسد: مشغول نماز خواندن است؟ کودک پاسخ میدهد: نه، پدرم اصلاً نماز نمیخواند! چند لحظه بعد، پدرش میآید. آن شخص با تعجب میگوید: پسرت فکر میکند تو نماز نمیخوانی! او با خنده میگوید: درست است، چون نماز خواندن مرا ندیده است. صبح زود که همه خواب هستند، من به مسجد میروم و نماز میخوانم. ظهر هم سرکار هستم و همان جا نماز میخوانم. غروب هم برای نماز به مسجد میروم.
از این داستان میتوان دریافت که اگر فرزندان، نماز خواندن بزرگترها را نبینند به نماز تشویق نمیشوند.
یک نمونه از این بی توجهی، این است که وقتی دانشجوی ما کتاب قرآن را باز میکند، یاسین را «یِس» میخواند! بنابراین باور قلبی مربی به مفاهیم دینی، بسیار مهم است.
در تعالیم دینی آمده است که در یک مورد اجازهی ریا داریم، آن هم هنگام آموزش اخلاق به فرزندانمان است؛ یعنی انجام اعمال دینی در معرض دید متربی باشد تا او نیز به آن سمت و سو تشویق شود؛ مانند خواندن نماز در کنار متربیان.
از همین رو به دیگران نیز توصیه شده است که در طول زندگی، دیگران را با رفتار خود به دین دعوت کنند. امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند:
پس چنانچه متربی بر خلاف آموزههای دینی رفتار میکند، باید علت را در خودمان جستجو کنیم و ببینیم کجا اشتباه کردهایم؟
اگر مربی معتقد نباشد که نماز، کلید رستگاری و خوشبختی آدمی است، در نتیجه برای آموزش نماز به سایرین نیز وقت نمیگذارند.
نوجوان باید دین را که در روانشناسی، یک اصل مهم تربیتی به شمار میآید. هنگام نماز، اگر یک مربی به نماز بایستد، ولی مربی دیگر مشغول کار دیگری باشد، متربی با خود میگوید: گویا نماز خیلی مهم نیست،
نقل میکنند که فردی در مراجعه به منزل یکی از آشنایان خود، از فرزندش سراغ او را میگیرد. او در جواب میگوید: پدرم کار دارد. آن فرد میپرسد: مشغول نماز خواندن است؟ کودک پاسخ میدهد: نه، پدرم اصلاً نماز نمیخواند! چند لحظه بعد، پدرش میآید. آن شخص با تعجب میگوید: پسرت فکر میکند تو نماز نمیخوانی! او با خنده میگوید: درست است، چون نماز خواندن مرا ندیده است. صبح زود که همه خواب هستند، من به مسجد میروم و نماز میخوانم. ظهر هم سرکار هستم و همان جا نماز میخوانم. غروب هم برای نماز به مسجد میروم.
از این داستان میتوان دریافت که اگر فرزندان، نماز خواندن بزرگترها را نبینند به نماز تشویق نمیشوند.
در واقع آنچه که به
کوچکترها درس میدهد، «رفتار» بزرگترهاست، نه «گفتار» آنها.
اما به
راستی آیا تا به حال از خود پرسیدهایم که تا چه اندازه به ارزشهای اسلامی
و اعتقادات باور داریم که بخواهیم آنها را به سایرین منتقل کنیم!؟یک نمونه از این بی توجهی، این است که وقتی دانشجوی ما کتاب قرآن را باز میکند، یاسین را «یِس» میخواند! بنابراین باور قلبی مربی به مفاهیم دینی، بسیار مهم است.
۹۳/۰۲/۲۰