«بار آوردن، مانع پروراندن است.» در «بار آوردن»، طبیعت درونی یا اساساً در نظر گرفته نمیشود و یا فرع بر خواستهها و اهداف بیرونی (دیگران) است. اما در «پروراندن»، اصل و بنیاد مایههای تربیت و جهتگیریهای آن از درون متربی نشأت میگیرد. در مفهوم اخیر مربی همچون پرورش دهنده گل، گیاهانی را مراقبت میکند تا از گزند آسیبهای احتمالی برحذر بماند و به طبیعت خویش رشد کند. از اینجاست که چه بسا میان طبیعت از یکسو و هدفهای از پیش تعیین شده بزرگسال (فرهنگ و محیط) از سوی دیگر، ناسازگاریهایی نمایان میشود و کار آموزش و پرورش به صورت ستیز دائمی با طبیعت متربی در میآید.
پروراندن یعنی فراهم آوردن زمینه برای نمایاندن تواناییهایی که بر اساس فعالیت آزاد پرورشیابنده شکل میگیرد. اما بارآوردن شکلدادن طبیعت متربی بر اساس قالبها و هدفهای بیرونی و ساختگی است. در بارآوردن هدف از تربیت «رام کردن»، «اهلی ساختن» و «دستپروردهسازی» متربی است ولی در «پروراندن»، آزاد ساختن است.