الگویی برای مربی(بخش دوم)
اولین و شاید مهمترین شرط برای احراز مقام امامت و هدایت مردم، اعتقاد قلبی و ایمان شخصی مربی به چیزی است که مردم را به سوی آن دعوت میکند. قرآن شرط امامت در میان بنیاسرائیل را ایمان و یقین شخصی میداند.
6. خشیت الاهی
مربی دینی نمیتواند به غیر از مصالح الاهی بیندیشد؛ فشارهای بیرونی و عافیتطلبیهای معمول از وی دور است. چنانکه قرآن در این آیه، مبلغان دینی را توصیف میکند: «کسانی که رسالتهای الاهی را به مردم میرسانند و از خدا میترسند و از احدی غیرخدا هراس ندارند و خدا برای حسابرسی کافی است.»(احزاب: 39)
7. دعوت خالص به خدا
قرآن برای آنکه نسبت به سلامت وحی و عصمت رسول اکرم(ص) تضمین دهد، چنان سختگیرانه در مورد شخص ایشان سخن میگوید که اعجابآور است: «و اگر وی برخی سخنان را بر ما برمیبافت، هر آینه او را به دست راست ـ کنایه از قوت و توانایی یا سختی و شدت ـ میگرفتیم، سپس رگ جان ـ دل ـ او را میبریدیم.»(حاقه: 44ـ46)
8. سادهزیستی
انبیا(ص) سعی وافر داشتند مانند مردم و بلکه سادهتر از عموم مردم زندگی کنند. این به این دلیل بود که بشر با همرتبة خود بهتر و راحتتر تماس میگیرد. اگر پیامبران به بهانههایی مانند شاهان بودند، هرگز قادر نبودند چنین محبوبیت عمومی را فراهم کنند.
رسول گرامی اسلام(ص) در مناظره با عبدالله بن ابی امیة مخزومی به همین امر اشاره میکنند:ای عبدالله! خداوند پیامبرش را فرستاد تا به مردم دینشان را بیاموزد و به سوی خدایشان بخواند. در شب و روزش از جان در این راه مایه بگذارد. حال اگر او را قصرهایی بود که در پردة آنها مینشست و بردگان و خادمانی داشت که او را از چشم مردم میپوشاندند، آیا در این صورت رسالت ضایع نمیگشت و کارها به کندی نمیگرایید؟ آیا ندیدهای که چگونه وقتی شاهان در حجاب مینشینند، بدون آنکه بدانند و متوجه شوند، فساد و زشتیها رواج مییابد؟5
9. تواضع و فروتنی
یکی از ویژگیهای مهم انبیا(ص) تواضع و افتادگی است. این خصلت که از قضا رمز و راز موفقیت معجزهآسای آنان را نیز رقم زده، در سراسر زندگی آنان نمود دارد. قرآن بر این امر صحه گذاشته که پیامبر مانند مردم در جامعه ظاهر میشود و زندگی معمولی دارد: «و گفتند: این پیامبر را چیست که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟! چرا فرشتهای بر او فرو نیامده تا با وی بیمکننده باشد؟»(فرقان: 7)
این آیه، گرچه مستقیمآً در مورد تواضع نیست و مسئلة از جنس بشر بودن حضرت را متذکر میشود، اما مؤید محتوای روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. مثلاً امیرمؤمنان(ع) در بیانی رسول خدا را این گونه توصیف میکنند: «رسول خدا(ص) همیشه بر روی زمین میخورد و مانند بردگان مینشست و با دست خود، بر کفش پینه میدوخت و بر لباس وصله میزد و بر الاغ برهنه سوار میشد و کسی را بر پشت خود سوار میکرد.»6
10. خیرخواهی و دلسوزی
انبیا(ص) که واقعاً خیرخواه مردم بودند، وقتی فاصلة آنان را با کمالات انسانی میدیدند، به شدت دل میسوزاندند (دلسوزی)، برای هدایت آنان هر کاری میتوانستند انجام میدادند (رأفت). آیات قرآن نیز از هر سه وصف مذکور یعنی شدت خیرخواهی، عمق دلسوزی و اوج خدمت سخن گفته است:
الف. خیرخواهی. تعبیر قرآنی «نُصح»، که در آیات متعددی آمده، در مقابل «غِش» به معنای خلوص نیّت و بیغل و غش بودن است. بعدها این تعبیر بر سخنانی اطلاق شد، که از روی نهایت خلوص نیّت و خیرخواهی و بدون فریب گفته شده است:7 «پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و شما را نصیحت میکنم و چیزهایی از خداوند میدانم که شما نمیدانید.»(اعراف: 62)
ب. دلسوزی. کسی که خیرخواه دیگران باشد، وقتی موانع و آسیبهای موجود را در وضع افراد میبیند، ممکن است ناراحت و غمگین شود: «پیامبری از خودتان به سوی شما آمده که رنجبردن شما برایش سخت است.»(توبه: 128) انبیا(ص) که از ظرفیتها و قابلیتهای انسان خبر داشتند، و در عین حال، شاهد هدر رفتن این استعدادها بودند، به شدت مغموم و متأسف میشدند: «نوح را برای مردم زمان خود فرستادیم. آنگاه گفت: ای مردم! خدا را بندگی کنید که جز او برایتان خدایی نیست. من از عذاب روز بزرگ برای شما نگرانم.»(اعراف: 59) «گویی از رفتار آنها که چرا به قرآن ایمان نمیآورند، خود را از غم و اندوه هلاک میسازی.»(کهف: 6)
ج. هرچند خیرخواهی و دلسوزی امری درونی است، اما لوازمی آشکار دارد که میتوان از آنها به این امر درونی پی برد. مظهر بیرونی و رفتاری این دو ویژگی، تلاشهای بیوقفه و بیشائبهای است که انبیا(ص) در راه هدایت مردم انجام میدادند. ایشان به تعبیر قرآن حرص میزدند و رأفت داشتند: «پیامبری از خودتان به سوی شما آمده که رنج بردن شما برایش سخت است و به شما علاقهمند است و به اهل ایمان رئوف و مهربان است.»(توبه: 128) «رأفت» عبارت است از سعی در برطرف کردن ضرر، و «رحمت» یعنی کوشش در ایصال منفعت.8