دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی «قسمت دوم»
سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ب.ظ
متن سخنرانی:
عنوان بحث دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی است .
ما خیلی کلان بحث می کنیم ، طبیعتاً وقتی از مشکلات نظامهای فرهنگی جهانی و کشوری می گیم ، حتماً کانون هم یکی از اون نظامهاست که باید در حاشیه بهش توجه بشه .
1- قدرت همراه با فساد بدلیل عدم نظارت
2- دیکتاتوری و خودرأیی
3- عدم توجه به نقد بیرونی و غفلت از نقد درونی
4- غفلت از قدرت الهی
5- در مقدمه قسمت پنجم : اگه شما به حسینیه دقت بفرمائید ، یه راه خراب کردن این حسینیه اینه که کلنگ بردارن و از یه گوشه ای شروع کنن به زدن .
یا با یه جرثقیلی ، بولدزری ، لودری از یه کنار شروع کنن به خراب کردن .
طبیعتاً 2 تا 4 روز کار می بره .
اما اگه با یه متخصص صحبت کنن ، بگن : می خوایم این ساختمان رو خراب کنیم ، شما چه جوری خراب می کنید که کمترین هزینه و بیشترین زمان رو داشته باشه ؟ می گه : به من نقشه رو نشون بدید ، بر طبق نقشه 1 ساعت محاسبه می کنم ، به یه ثانیه میارمش پایین . یعنی با انفجار !
بعد نقشه رو که می بینه می گه باید یه جاهایی از حسینیه رو بزنم . بررسی می کنه می گه : باید ستونها رو بزنم . نه این ستونهایی که شما می بینید ، ستون یعنی چیزهایی که حسینیه برش استواره .
خیلی از ستونها توی دیواره ، توی پایه ، فنداسیون و نقشه مشخص می شه .
مواد رو میذاره ، جاسازی می کنه ، محاسبه می کنه ، به همدیگه سری می کنه ، به یه ثانیه کل ساختمان رو میاره پایین .
دیدید دیگه ، توی فیلمها نشون میدن که توی یه ثانیه 20 طبقه آپارتمان رو خیلی شیک میاره پایین .
یکی از راههای خراب شدن نظامها ، زدن ستونهای نظامه .
دشمن اصلی ـ شیطان ـ و دشمن فرعی ـ انسانهایی که از شیطان خط می گیرن ـ برای اینکه بتونن به نظام ضربه بزنن ، ستونهای نظام رو پیدا می کنن و شروع
می کنن به تضعیف کردن و خراب کردن این ستونها .
توی اصطلاح سیاسی بهش استوانه های نظام می گن .
هر نظام فرهنگی یه ستونی برای خودش داره . مثلاً از ستونهای خیلی خیلی مهم کانون در سیستم فرهنگی مسئله ولایت فقیه است .
اگه این ستون رو بزنن کانون خود به خود فرو می ریزه . چون با این ادعا که ما در راستای پیروی از ولایت فقیه هستیم ، شروع کرده .
ستونهای مسائل فرهنگی همینه .
مثلاً یه ستون صاف بودن عقایده . " اهدنا الصراط المستقیم " . با یه کلمه اگه این صاف بودن زیر سؤال بره ستون خورده زمین و مجموعه می ریزه پایین .
اینها حجتیه اند ، تموم شد ! ستون رو خراب کردن ، یعنی علم خیمه رو برداشتن ، علم خیمه صراط المستقیم هست .
می گن : حرمت امامزاده به متولیشه . کادر یه مجموعه فرهنگی باید نسبت به ستونها حرمت قائل بشه و از ستونها حراست و مراقبت کنه .
اگه توی یه گوشة مجموعه یه انحراف فکری ایجاد بشه و بپیچه ، چون انحراف خودش رو نشون میده ، همون یه گوشه یه ستونه ، علم رو از زیر خیمه برداشتن ، خیمه قشنگ اومده پایین .
حراست از ستونها !
یه ستون ، ستون اعتقادیه ، مراقبت کنید .
بچه های کادر و مسئولین واحدها در اینکه کسی بخواد در خط و صراط مستقیم کانون یه انحرافی وارد کنه حساس باشن .
نشده توی این چند سال اعتکاف بگیریم ، مگر اینکه یه گروهی توی اعتکاف شرکت کنن و شروع کنن به منحرف کردن خط اعتقادی . یعنی برنامه ریزی می کنن .
توی این چند سالی که ما اعتکاف گرفتیم ، هر سال یه گروهی رو گرفتیم که اینها مشکل اعتقادی ایجاد می کنن . یه آدمی یا یه نفراتی میان و کار می کنن . با اینکه ما این همه برنامه میذاریم .
یکی از دلایلی که نمی تونن زیاد کار کنن ، مال اینه که برنامه هامون خیلی زیاده ، ملت زیاد وقت خالی ندارن .
اگه اعتکافی بود که ملت از صبح تا شب بیکار بدون ، کن فیکون می کردن ، مجموعه رو می پوکوندن .
مراقبت و صیانت از اینکه ستون اعتقادیمون نلرزه .
یکی دیگه از ستونهایی که در مجموعه داریم ، ستونهای حقیقی است ، نه حقوقی .
مثل افراد مجموعه . بخوان مجموعه رو خراب کنن ، شروع می کنن به خراب کردن افراد .
اگه زورشون برسه رأس مجموعه رو خراب می کنن ، زورشون نرسه کادر مجموعه رو خراب می کنن ، زورشون نرسه دور و بریهای کادر رو خراب می کنن .
می گن : این بابا ارتباطاتش مشکل داره ، برو ببین توی خانواده اش چه خبره !!! کلی ادعا داره که میاد توی کانون کار می کنن ، معلوم نیست خانواده اش چه خبرن !؟
یعنی یه جاهایی این اتفاق میفته که یه جوری این ستون رو بلرزونند .
پس اگر بخواد یه مجموعه ای فرو بپاشه ، ستونهای مجموعه خیلی مهمه .
ستونها : 1- اعتقادات 2- افراد
سؤال اول : آیا در اعتقادات مجموعه ، مجموعه ما معصومِ و هیچ مشکل اعتقادی نداره ؟! نه . حتماً نیاز به حراست و صیانت داره .
همه افراد مجموعه معصومند و هیچکس اشتباه نمی کنه ؟ نه ، این هم نیاز به حفاظت داره .
موضوع اینه که ما بتونیم اینو جا بندازیم که مجموعه ، مجموعة معصومی نیست ، ممکنه اعتقاداتش مشکلاتی داشته باشه ، انتقاد رو قبول و تصحیح کنیم .
ممکنه توی شخصیت افرادش مشکلاتی باشه ، با اون شخص برخورد امر به معروفی و نهی از منکری می کنیم ، یه بار ، دو بار ، سه بار جواب نداد ، خود به خود از مجموعه حذف می شه .
نمی شه مجموعه خودش رو فدای افراد کنه .
حضرت امام (ره) فرمودند : ما موظفیم به اینکه افراد را فدای اسلام و جامعه بکنیم ، نه اینکه جامعه و اسلام رو فدای افراد بکنیم .
بعضی وقتها ما احساس می کنیم توی نظامهای فرهنگی کلان مملکتی ، بخاطر حفظ موقعیت افراد ، کل نظام رو فدای اون فرد می کنیم .
ما اینو قبول نداریم .
امام (ره) فرمودند : دلیل اینکه انبیاء موفق بودند این بود که خود را فدای جامعه
می کردند ، نه جامعه را فدای خود .
آبیاری اسلام قربانی می خواد . تا می گه قربانی ، همه فکر شهادت میفتن .
قربونت برم ما که خودمون می دونیم چرا دنبال شهادتیم !! برای اینکه توی زندگیمون گند زدیم ، می گیم اگه شهید نشیم اوضاع خیطه .
منظورش این قربانی نبود . اسلام قربانی می خواد یعنی بنده بتونم از خودم ، موقعیتم ، آبروم ، حیثیتم برای حفظ نظام و اسلام بگذرم . ما برای این کار آمدیم .
توی مجموعه های فرهنگی اینطوریه که این آدمِ یا داره قربانی میشه ، اسلام همینه . یا مشکل داره ، خودش رو صاف نمی کنه .
بهش می گیم شما [خودت رو] صاف نمی کنی ، باید بری کنار .
آقای فلانی نباید باشه . چرا ؟ چون توی جامعه پشت سرش جوه . تموم شد !
ایشون یا مشکل داره یا نداره . اگه مشکل داره که حتماً باید بره کنار . اگه مشکل نداره ، [بهش] می گیم فعلاً صلاح جامعه نیست که این کار رو انجام بدی .
خیلی وقتها معصومین و پیامبران ما ، خیلی از نزدیکاشون رو رد می کردن .
می گفتن : آقا ! شما با من راه نرو . می گفت : مگه من چه جرمی کردم ؟! می گفتن : شما جرمی نکردی، شما یه شخصیتی در جامعه داری که برای مردم روشن نیستی، مردم ابهام دارن . وقتی کنار من قرار می گیری ، منم مبهم می شم .
مردم چه می دونن چه خبره ؟!
توی شیراز توی راهپیمایی ، یه بنده خدایی اومد کنار ما شروع کرد به راه رفتن . احوالپرسی کرد ، [گفت] ما سؤال داریم . تا این اومد ، دیدم دو سه تا از این هیکلها اومدن بین ما و خودشون رو یهوری کردن ، این بابا یواش یواش 6 تا فاصله گرفت.
بعداً فهمیدم که این بنده خدا مشکل داشته و من اصلاً نمی شناختم که این بابا کیه ؟!
بعد وقتی کنار من راه می ره برای من مشکل ایجاد می کنه .
اصلاً ایشون مشکل نداره ، امامزاده است ، اما راجع به این امامزاده توی جامعه بد پیچیده . باید باهاش فاصله بگیری .
حالا اگه این امامزاده اومد توی کار فرهنگی . [گفت] می خوام توی کانون برای خدا کار کنم .
[اگه بگی] گناه داره ، بذار کار کنه ، اگه تو ردش کنی کجا می ره ؟!
می گیم : اصلاً ما وظیفه نداریم که از آدم دفاع کنیم ، ما وظیفه داریم از موجودیت و نظام دفاع کنیم .
کاملاً حق با توست ، خیلی دلت می سوزه ، برو دم خونه شون ، خصوصی باهاش صحبت کن ، برو توی پارک ، خصوصی با هم کار کنید .
این روش ، روش جذب نیست .
یه وقتی هست یه جوونیه ، هر کی هم این جوون رو ببینه ، هر قیافه ای باشه ،
می گه آفرین ! کانون این آدمِ رو با این قیافه اش جذب کرده ، الحمدلله .
یه وقت هست یه بابایی توی جامعه به یه سری مشکلات مشهوره ، ولو این مشکلات رو انجام نداده باشه .
ما نمی تونیم کانون و موجودیت نظام رو هزینه کنیم که این آقا از دین خدا و پیغمبر زده نشه .
دلت می سوزه ، برو جداگانه باهاش کار کن . نمی تونی از موجودیت نظام برای هدایت فرد مایه بذاری .
فرض می کنیم بنده بیانم بد نیست ، ولی توی اعتقاداتم یه سری مشکل دارم . من دارم این مشکلات رو به جامعه تزریق می کنم .
بیان بگن : اگه جلوی ایشون رو بگیری و منبر رو ازش بگیری ، ول ول می شه ، میره جهنم . میگیم : بره جهنم ، ایشون اجازه نداره اعتقادات جامعه رو منحرف کنه.
بنابراین یکی از دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی ، اینه که انسان بخواد از نظام برای فرد سرمایه گذاری کنه .
بیمه ای که برخی ازمردم دارن . " ایشون باید همیشه مطرح بشه . "
من و شما باید یه جوری این بیمه ای که برخی از مردم دارن رو نقض کنیم .
برخی هر جا خراب کردن ، یه جایگاه دیگه دارن .
توی بوشهر خراب کنه ، می ره لرستان . توی لرستان خراب کنه ، منتقل می شه کرج . کرج خراب کنه میاد تربت حیدریه . تربت خراب می کنه می ره بندرعباس .
که چی ؟ که ایشون بهره اش رو از همه جای نظام برای بهتر زندگی کردن و خراب کردن دین بگیره .
همه کشور به ایشون سرویس میدن که باید ایشون سر این کار باشه .
بعضی ها مادام العمر شدن .
یه بار ، دو بار ، سه بار ، بعضی وقتها نمی شه جمعش کرد .
یه وقتی هست می گن وظیفه رهبری مملکته . می گیم : وظیفه رهبری مملکت این نیست که بگن حسن آقا اینجا نباش ، حسین آقا اونجا نباش .
این ما هستیم که باید عادت کنیم که نباید مردم و جامعه رو فدای افراد کرد .
این هم یکی از دلایل ضربه خوردن [نظامهای فرهنگی]
6- عدم توجه به همراهی قول و عمل در رأس مجموعه ها و کادر
ما در روایت داریم که اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، تأثیر حرفها کم می شه .
در روایت دیگه داریم که اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، اما دوست داشته باشه عمل کنه ، باز هم تأثیر حرفها کم می شه . باید عمل کنه !
در جای دیگه داریم اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، چون اعتقاد به عمل کردن نداره ، منافقه . می ره جهنم !
حرف نزنه خیلی بهتره . آدم منافق نمی تونه هدایت کنه .
در جای دیگه داریم اگه کسی به حرفهایی که می زنه خوب عمل نمی کنه ، اما دوست داره عمل کنه ، بهتر نیست حرف نزنه تا عمل کنه ؟! می گیم : نه ، حرفش رو بزنه ، چون امر به معروف و نهی از منکر واجبه ، عمل هم واجبه .
این عملِ رو انجام نمیده ، دوست داره ، داره پیشرفت می کنه . حداقل اون تیکه واجبه رو انجام بده .
لازم نیست حتماً اینطوری باشه .
اما اگر یه کسی به حرفهایی که می زنه قبل از اینکه حرف بزنه عمل کنه تأثیر شگرف میذاره . این خیلی تأثیر داره .
گفتیم عدم همراهی قول و عمل .
عمل دو مدله : یه عمل ؛ عمل مخفی است .
مثلاً بنده به شما می گم : نمازشب خوبه . نمازشب بخونید ، اما عمل نمی کنم . هیچکس نمی فهمه من عمل نمی کنم .
عمل بکنم ، تأثیر داره . نکنم ، تأثیرش کمه . کسی هم نمی فهمه من عمل می کنم یا نمی کنم . توی جامعه تبعات نداره .
اما یه وقتی به شما می گم : خوش اخلاق باشید ، با مردم خوب برخورد کنید . بعد توی عمل با مردم بد برخورد می کنم . اونی که زمین می زنه نوع دومه .
من اعتقاد دارم که باید خوب عمل کنم ، منافق نیستم ، اما هنوز به اعصابم مسلط نشدم .
مردم اینجورین ، قاعده اش اینه که نباید اینطوری باشن . یعنی شما صحبتت رو بگیر و برو .
یه وقتی توی جلسه یه صحبتی راجع به مسائل سیاسی کردم ، بعضی ها توی جلسه ما رو قبول ندارن ، میان می شینن ببینن چه خبره .
من گفتم برادر من ، خواهر من ! تو چیکار داری من در خلوتهام چیکار می کنم ، تو حرفم رو گوش کن اگه درسته انجام بده ، درست هم نیست انجام نده .
منظورم تو نبودی که به تو بگم چیکار داری !!؟ به اون معاند بودم که اینقدر توی ذهنش بدبینه که این بابا اینقدر خورده و برده و توی خلوتهاش هزار تا کثافت کاری کرده ، حالا یه پولی گرفته ، اینجا بشینه برای ما حرف بزنه .
من با اون بودم ! گفتم : ولو که فرض تو درسته ، تو چیکار داری که من توی خلوتهام چیکار می کنم . تو کارت رو بکن !
بعد بچه های کادر خودمون گفته بودن یعنی چی ما چیکار داریم که شما توی خلوتهات چیکار می کنی ؟ شما باید خلوتهات قابل دفاع باشه .
بابا به تو نبودم که ! ببینید مردم چقدر زود با یه حرف خیلی ساده عکس العمل نشون میدن .
اصلاً من منظورم این بود که تو اگه بدبین هستی ، ولو اینکه بنده خیلی آدم کثیفی هستم ، تو حرف منو گوش بده .
بعد می بینی خود بچه ها عکس العمل منفی نشون میدن .
بنابراین مردم به بحث قول و عمل خیلی جدی در ظاهر نگاه می کنن . ولو اینکه بعضی هاشون بیسوادی برخورد می کنن .
این صحبتی که این بنده خدا می کرد ، انگار به امام سجاد بگی : شما که خودت توی مناجاتت می گی من کسی هستم که در خلوتهام از تو حیا نکردم ، برای ما درس عرفان میدی برای چی ؟!
این بحث ماست . ولی مردم اینطورین .
یعنی درک اینکه احیاناً بیاد استفاده اش رو بکنه و بره [نداره] .
تو که از آقای انجوی که اون بالا نشسته داره صحبت می کنه بدی ندیدی ، چیکار داری انتظامات با تو بد برخورد کرده ، بشین حرفش رو گوش بده برو .
می گه : نه ! اگه این آدم بود ، انتظاماتش اینطوری برخورد نمی کرد . مردم اینطورین .
[بنابراین] اختلاف بین قول و عمل زندگی آدم رو تعطیل و کنسل می کنه ، نظام رو هم زمین می ریزه .
آقا ! بنده توی کانون که میام خیلی خوبم .
میان به ما می گن : بعضی از خواهرها و برادرهاتون توی دانشگاه یه جور دیگه لباس می پوشه .
فامیلها حساسند ، همرده و همسنند ، بعد می بینه تو کادر کانونی ، این خودش جلسه هم حال نمی کنه ، بعد می خواد یه جوری این فشاری که فامیل روش میارن رو برداره ، اینطوری می گه : این بابا وقتی می ره کانون ببینید چه حجابی ، چه تشکیلاتی داره ، برو دانشگاهش رو ببین . می گن دیگه .
این یعنی چی ؟! یعنی یه دونه کادر از هزار و خورده ای کادر رو می گیره ، کل جمعیت و جلسه رو زیر سؤال می بره . چرا ؟! چون مردم اینند .
آدم باید مراقبت کنه . از زندگی خصوصی خودت هم مراقبت کنی .
اینها یعنی چی ؟ یعنی بعضی وقتها نباید انتظار انصاف از مردم داشته باشی ، برای اینکه خصوصیت شیطان اینه که نمیذاره مردم منصف باشن .
چندین هزار جمعیت تو [مجلس] می شینن ، گریه می کنن ، بعد این مردم می رن 4 تا کوچه اونورتر ، یه دختر و پسری رو می بینن که دارن با همدیگه حرف می زنن ، می رن چو میندازن که کانون شده محل ارتباط دخترها و پسرها .
مردم اینند !
این یعنی اینکه ما باید مراقبت کنیم . بنده بیشتر از شما ، شما بیشتر از من .
ماها داریم به همدیگه سرویس میدیم .
یکی دیگه از دلایل فروپاشی همینه . یه آدمی یه کاری می کنه که خیلی ها مرتکب این کار می شن ، شاید توی شهر خودت صد هزار نفر ، کار خیلی بدتر از کار تو هم مرتکب بشن ، اما هیچکس کاری به کارشون نداره . اما تو ....
این خصوصیت نظام فرهنگیه ، نظام مسئولیتی همینه ، مملکت همینه .
وقتی منتسب به یه نظام فرهنگی شدی ، باید میزان مراقبتت بیشتر باشه . چرا ؟ چون مردم بی انصافند و نمی شه باانصافشون کرد .
خصوصیت مردم اینه .
بابا ما سیصد هزار تا آخوند داریم ، یه آخوند یه مشکل پیدا کنه ، می گن : آخوندها هیزند . چقدر این جمله بده !!
حالا چی شده ؟! ایشون یه آخوندی رو دیده . آخوندها هیزند یعنی آقای بهجت ، آقای فاضل لنکرانی ، آقای ..... آخوندها یعنی اینها دیگه . پس یعنی کی ؟! یعنی رفتی دیدی 60 هزار نفر طلبه توی حوزه علمیه قم همه هیزند ؟!
45 هزار تا توی مشهد ، 15 هزار تا توی تهران ، 15 هزار تا توی اصفهان ، 4 هزار تا توی شیراز ، همه رو دیدی که هیزند ؟!
این یه آخوند رو دیده . مردم اینند !
باید چیکار کرد ؟! باید به آخوندها گفت : تو یه دونه هم غلط کردی که همچین کاری کردی .
وقتی اومدی توی کسوت فرهنگی همینه .
روز قیامت جهنم نمی ری ، برای اینکه خدا می بینه که این بدبخت برای هیچی اینقدر اذیت شده .
می گه : نسبت به بقیه کاری نکردم ! راست هم می گه . صد برابر بقیه هم فحش خوردم . راست هم می گه ، می ری بهشت .
اما این بحث هست که شما داری نظام فرهنگی رو می ریزی پایین .
من چند بار به برادرها و خواهرها گفتم که زندگی حقیقی و شخصی شما با کانون ارتباط داره ، به نظام فرهنگی ارتباط داره .
برادر من ، تو وقتی توی سی دی دیده می شی دیگه می شناسنت ، نمی تونی بگی مغازه ام مال خودمه . تموم شد دیگه !
وقتی چند هزار جمعیت توی انتظامات می بیننت ، دیگه می شناسنت . تو فکر می کنی هیچکس نمی بینتت . قیافه تو توی ذهنشون می مونه ، بعد توی هر شهری دیگه ببیننت می گن این همونه .
چه جوری می خوای زندگی حقیقیت رو از زندگی حقوقیت جدا کنی ؟!
خواهری که توی جلسه می ایستی ، خواهری که تابلو می شی ، چه جوری
می خوای زندگی حقیقیت رو از زندگی حقوقیت جدا کنی ؟!
ما به این تشکیلات بسته شدیم .
پس اختلاف در قول و عمل که می گیم اینه .
می گیم : بر برادرها و خواهر واجبه که با تظاهر کامل برن توی محل کار و دانشگاهشون نمازجماعت . همه ببینند که این شائبه رو از ذهن مردم خارج کنید .
اینجا جزء جاهایی است که مراجع فتوا دادن تظاهر کنید . سرت رو بنداز پایین ، برو نماز جماعت . همه ببینند !
بر برادرها و خواهرها واجب است تظاهر به اعمال ممدوح بکنن . ریا چیه ؟!
تو داری به پرچمی که برای کار فرهنگی و امام حسین بلند شده آبرو میدی . واجب است که شما توی فامیل به بهترین آدم مشهور باشی .
واجب است حجاب خواهرهای ما در غیر کانون بهتر از کانون باشه .
نه شلوار و مانتو مخصوص کانون داشته باشن . سادة بسیجی حزب اللهی !
که مردم بد برداشت نکنن . تو تابلوی تشکیلاتی .
آدم نباید بگه من لایق نیستم ، ببخشید خداحافظ یعنی چی ؟! بابا ! لایق شو .
باید بتونی این کار رو انجام بدی .
پس ضربه خوردن در اثر عدم توجه همراهی قول وعمل در رأس مجموعه و کادر
[یه مطلبی رو توی پرانتز می خوام خدمتتون عرض کنم] .
چرا ما اینقدر زیاد حرف می زنیم ؟!
یه کمی کادر مجموعه نباید تمرین سکوت داشته باشه !؟
وقتی آدم زیاد حرف می زنه چرت زیاد می گه ، غیبت ، تهمت . چرا ؟ توی مجموعه خواهرها غیبت و تهمت بیشتر از مجموعه برادرهاست ؟!
توی برادرها هم هست ، ولی اصلاً قابل مقایسه نیست .
چرا ؟ چون خیلی حرف می زنن .
خیلی خب ، خصوصیت زنانه است ، اشکالی نداره . اما واقعاً یادت باشه که اگه زیاد حرف بزنی و غیبت و تهمتی کنی ، داری از اونور مجموعه رو تخریب می کنی .
تخریب الزاماً اون نیست که من یه حرفی بزنم مجموعه خراب بشه .
داری نصف مجلس رو سیاه می کنی . چرا کادر ما یاد ندارن که قبل از مجلس ساکت بشینن ؟!
آدمی که دائم حرف می زنه ، مگه چقدرش حرف مفیده ؟!
چرا اینقدر خود شماها از میزان غیبت و تهمت گله دارید ؟! ما باید چند صد بار بگیم ؟!
غیبت ، تهمت ، کنکاش در زندگی دیگران ، مشکل ایجاد کردن ، کنایه زدن ، مسخره کردن ، برای مجموعه های فرهنگی معظل شده .
هیچ مجموعه فرهنگی این تیپی در کشور نیست که اینقدر قدرت دست خواهرها باشه که ما داریم و اینقدر هم نیرو داشته باشه .
یقیناً اگه هر خواهری بیاد توی مجموعه کانون ، از قسمت خواهران مجموعه کانون کف می کنه .
اما وقتی اینقدر قدرت توی مجموعه دست شماست ، صیانت این مجموعه کجا رفته ؟!
بسیار هم عالی هستن . 70 هستن ، اما چرا روی 80 ، روی 90 نمیان ؟! چون زیاد حرف می زنن .
آدم این کنترل رو داشته باشه .
چند تا چند تا دارید می رید حرم ، توی مسیر زیاد حرف نزنید ، ذکر بگید . تمرین کنید !
آدمی که نفسش در اختیار زبونشه و نمی تونه حرف نزنه ، این آدم حتماً حرفهای چرت خواهد زد . تمرین سکوت !
آدم یه کمی راجع به این داستان ممارست داشته باشه .
میزان حرف رو توی مجموعه کم کنید .
بحث روی اینه که ما چقدر راجع به صیانت زبان کنترل داریم ؟ اگه صیانت نداشته باشیم ، مسلماً گناه میاد . غیبت میاد ، تهمت میاد ، داستان میاد ، افسانه میاد .
میزان حرف رو توی مجموعه کم کنید . راجع به چیزهای جدی حرف بزنید .
حرف راجع به افراد ، مجموعه ، نقد دارن ، نمی خواد نقد کنی . شما زحمت نکش ، خیلی دلسوزی ، بنویس بده به 4 تا مسئولش . عمل کرد ، کرد ، نکرد تو وظیفه ای نداره . چرا دائم با هم نقد می کنید ؟!
از عواملش همینه .
یکی از عوامل زمین خوردن مجموعه های مدیریتی ایجاد گروههای غیررسمی است .
یعنی من و شما رسمیت نداریم ، خودمون می شینیم برای خودمون گروه تشکیل می دیم .
آقا تو چیکاره ای که داری این کار رو می کنی ؟ می گه : ما دلمون می سوزه . دلت می سوزه ، یادداشت کن .
به هوای دلسوزی نمی شه باب غیبت و تهمت رو باز کنیم .
من بارها گفتم که هر کسی از کادر انتقاد داشت ، ما در خدمتیم . بلافاصله وقت میذارم . این یعنی ما راه رو باز گذاشتیم .
اما اینی که من و شما چند ساله داریم نقد می کنیم ، مال اینه که زیاد حرف می زنیم .
اینجا رو نقد نکنیم ، یه جای دیگه رو نقد می کنیم . این رو نقد نکنه ، خاله اش رو نقد می کنه ، دخترخاله اش رو نقد می کنه ، پسرخاله اش رو نقد می کنه . تو چیکار داری ؟! کی تو رو نقاد آفریده ؟! سرت رو بنداز پایین ، زندگیت رو بکن ، کارت رو انجام بده .
آدمی که زیاد حرف می زنه ، زیاد چرت می گه .
حداقل برادرها اینو می دونن که من آدم کم حرفی هستم . من که اینقدر روی منبر حرف میزنم ، برای اینه که سکوتم خیلی زیاده .
یکی از دلایلی که من تنهایی با ماشین اینور و اونور می رم اینه که حال و حوصله حرف زدن ندارم .
می شینه بغل دستم می گه : چه خبر ؟! می گم : سلامتی . می گه : دیگه چه خبر ؟! اگه خبری بود همون اول می گفتم . خبری نیست ، بذار یه کم فکر کنم .
آدم بیشتر دوست داره سکوت کنه .
من نه اینکه سخنرانم ، همه می گن این به ما می گه حرف نزن ، خودش صبح تا شب داره حرف می زنه . آقا ! مگه من چند ساعت در روز سخنرانی می کنم !؟ من واقعاً توی میزان حرف زدن شاگرد دست ششم بعضی از خواهرها نمی شم .
آدم 17 ساعت بیداره ، نباید که 16 ساعت و 50 دقیقه اش حرف بزنه .
و برخی از برادرها !
ولی مراقبت کنید که بتونید کنترل کنه .
ما خیلی کلان بحث می کنیم ، طبیعتاً وقتی از مشکلات نظامهای فرهنگی جهانی و کشوری می گیم ، حتماً کانون هم یکی از اون نظامهاست که باید در حاشیه بهش توجه بشه .
1- قدرت همراه با فساد بدلیل عدم نظارت
2- دیکتاتوری و خودرأیی
3- عدم توجه به نقد بیرونی و غفلت از نقد درونی
4- غفلت از قدرت الهی
5- در مقدمه قسمت پنجم : اگه شما به حسینیه دقت بفرمائید ، یه راه خراب کردن این حسینیه اینه که کلنگ بردارن و از یه گوشه ای شروع کنن به زدن .
یا با یه جرثقیلی ، بولدزری ، لودری از یه کنار شروع کنن به خراب کردن .
طبیعتاً 2 تا 4 روز کار می بره .
اما اگه با یه متخصص صحبت کنن ، بگن : می خوایم این ساختمان رو خراب کنیم ، شما چه جوری خراب می کنید که کمترین هزینه و بیشترین زمان رو داشته باشه ؟ می گه : به من نقشه رو نشون بدید ، بر طبق نقشه 1 ساعت محاسبه می کنم ، به یه ثانیه میارمش پایین . یعنی با انفجار !
بعد نقشه رو که می بینه می گه باید یه جاهایی از حسینیه رو بزنم . بررسی می کنه می گه : باید ستونها رو بزنم . نه این ستونهایی که شما می بینید ، ستون یعنی چیزهایی که حسینیه برش استواره .
خیلی از ستونها توی دیواره ، توی پایه ، فنداسیون و نقشه مشخص می شه .
مواد رو میذاره ، جاسازی می کنه ، محاسبه می کنه ، به همدیگه سری می کنه ، به یه ثانیه کل ساختمان رو میاره پایین .
دیدید دیگه ، توی فیلمها نشون میدن که توی یه ثانیه 20 طبقه آپارتمان رو خیلی شیک میاره پایین .
یکی از راههای خراب شدن نظامها ، زدن ستونهای نظامه .
دشمن اصلی ـ شیطان ـ و دشمن فرعی ـ انسانهایی که از شیطان خط می گیرن ـ برای اینکه بتونن به نظام ضربه بزنن ، ستونهای نظام رو پیدا می کنن و شروع
می کنن به تضعیف کردن و خراب کردن این ستونها .
توی اصطلاح سیاسی بهش استوانه های نظام می گن .
هر نظام فرهنگی یه ستونی برای خودش داره . مثلاً از ستونهای خیلی خیلی مهم کانون در سیستم فرهنگی مسئله ولایت فقیه است .
اگه این ستون رو بزنن کانون خود به خود فرو می ریزه . چون با این ادعا که ما در راستای پیروی از ولایت فقیه هستیم ، شروع کرده .
ستونهای مسائل فرهنگی همینه .
مثلاً یه ستون صاف بودن عقایده . " اهدنا الصراط المستقیم " . با یه کلمه اگه این صاف بودن زیر سؤال بره ستون خورده زمین و مجموعه می ریزه پایین .
اینها حجتیه اند ، تموم شد ! ستون رو خراب کردن ، یعنی علم خیمه رو برداشتن ، علم خیمه صراط المستقیم هست .
می گن : حرمت امامزاده به متولیشه . کادر یه مجموعه فرهنگی باید نسبت به ستونها حرمت قائل بشه و از ستونها حراست و مراقبت کنه .
اگه توی یه گوشة مجموعه یه انحراف فکری ایجاد بشه و بپیچه ، چون انحراف خودش رو نشون میده ، همون یه گوشه یه ستونه ، علم رو از زیر خیمه برداشتن ، خیمه قشنگ اومده پایین .
حراست از ستونها !
یه ستون ، ستون اعتقادیه ، مراقبت کنید .
بچه های کادر و مسئولین واحدها در اینکه کسی بخواد در خط و صراط مستقیم کانون یه انحرافی وارد کنه حساس باشن .
نشده توی این چند سال اعتکاف بگیریم ، مگر اینکه یه گروهی توی اعتکاف شرکت کنن و شروع کنن به منحرف کردن خط اعتقادی . یعنی برنامه ریزی می کنن .
توی این چند سالی که ما اعتکاف گرفتیم ، هر سال یه گروهی رو گرفتیم که اینها مشکل اعتقادی ایجاد می کنن . یه آدمی یا یه نفراتی میان و کار می کنن . با اینکه ما این همه برنامه میذاریم .
یکی از دلایلی که نمی تونن زیاد کار کنن ، مال اینه که برنامه هامون خیلی زیاده ، ملت زیاد وقت خالی ندارن .
اگه اعتکافی بود که ملت از صبح تا شب بیکار بدون ، کن فیکون می کردن ، مجموعه رو می پوکوندن .
مراقبت و صیانت از اینکه ستون اعتقادیمون نلرزه .
یکی دیگه از ستونهایی که در مجموعه داریم ، ستونهای حقیقی است ، نه حقوقی .
مثل افراد مجموعه . بخوان مجموعه رو خراب کنن ، شروع می کنن به خراب کردن افراد .
اگه زورشون برسه رأس مجموعه رو خراب می کنن ، زورشون نرسه کادر مجموعه رو خراب می کنن ، زورشون نرسه دور و بریهای کادر رو خراب می کنن .
می گن : این بابا ارتباطاتش مشکل داره ، برو ببین توی خانواده اش چه خبره !!! کلی ادعا داره که میاد توی کانون کار می کنن ، معلوم نیست خانواده اش چه خبرن !؟
یعنی یه جاهایی این اتفاق میفته که یه جوری این ستون رو بلرزونند .
پس اگر بخواد یه مجموعه ای فرو بپاشه ، ستونهای مجموعه خیلی مهمه .
ستونها : 1- اعتقادات 2- افراد
سؤال اول : آیا در اعتقادات مجموعه ، مجموعه ما معصومِ و هیچ مشکل اعتقادی نداره ؟! نه . حتماً نیاز به حراست و صیانت داره .
همه افراد مجموعه معصومند و هیچکس اشتباه نمی کنه ؟ نه ، این هم نیاز به حفاظت داره .
موضوع اینه که ما بتونیم اینو جا بندازیم که مجموعه ، مجموعة معصومی نیست ، ممکنه اعتقاداتش مشکلاتی داشته باشه ، انتقاد رو قبول و تصحیح کنیم .
ممکنه توی شخصیت افرادش مشکلاتی باشه ، با اون شخص برخورد امر به معروفی و نهی از منکری می کنیم ، یه بار ، دو بار ، سه بار جواب نداد ، خود به خود از مجموعه حذف می شه .
نمی شه مجموعه خودش رو فدای افراد کنه .
حضرت امام (ره) فرمودند : ما موظفیم به اینکه افراد را فدای اسلام و جامعه بکنیم ، نه اینکه جامعه و اسلام رو فدای افراد بکنیم .
بعضی وقتها ما احساس می کنیم توی نظامهای فرهنگی کلان مملکتی ، بخاطر حفظ موقعیت افراد ، کل نظام رو فدای اون فرد می کنیم .
ما اینو قبول نداریم .
امام (ره) فرمودند : دلیل اینکه انبیاء موفق بودند این بود که خود را فدای جامعه
می کردند ، نه جامعه را فدای خود .
آبیاری اسلام قربانی می خواد . تا می گه قربانی ، همه فکر شهادت میفتن .
قربونت برم ما که خودمون می دونیم چرا دنبال شهادتیم !! برای اینکه توی زندگیمون گند زدیم ، می گیم اگه شهید نشیم اوضاع خیطه .
منظورش این قربانی نبود . اسلام قربانی می خواد یعنی بنده بتونم از خودم ، موقعیتم ، آبروم ، حیثیتم برای حفظ نظام و اسلام بگذرم . ما برای این کار آمدیم .
توی مجموعه های فرهنگی اینطوریه که این آدمِ یا داره قربانی میشه ، اسلام همینه . یا مشکل داره ، خودش رو صاف نمی کنه .
بهش می گیم شما [خودت رو] صاف نمی کنی ، باید بری کنار .
آقای فلانی نباید باشه . چرا ؟ چون توی جامعه پشت سرش جوه . تموم شد !
ایشون یا مشکل داره یا نداره . اگه مشکل داره که حتماً باید بره کنار . اگه مشکل نداره ، [بهش] می گیم فعلاً صلاح جامعه نیست که این کار رو انجام بدی .
خیلی وقتها معصومین و پیامبران ما ، خیلی از نزدیکاشون رو رد می کردن .
می گفتن : آقا ! شما با من راه نرو . می گفت : مگه من چه جرمی کردم ؟! می گفتن : شما جرمی نکردی، شما یه شخصیتی در جامعه داری که برای مردم روشن نیستی، مردم ابهام دارن . وقتی کنار من قرار می گیری ، منم مبهم می شم .
مردم چه می دونن چه خبره ؟!
توی شیراز توی راهپیمایی ، یه بنده خدایی اومد کنار ما شروع کرد به راه رفتن . احوالپرسی کرد ، [گفت] ما سؤال داریم . تا این اومد ، دیدم دو سه تا از این هیکلها اومدن بین ما و خودشون رو یهوری کردن ، این بابا یواش یواش 6 تا فاصله گرفت.
بعداً فهمیدم که این بنده خدا مشکل داشته و من اصلاً نمی شناختم که این بابا کیه ؟!
بعد وقتی کنار من راه می ره برای من مشکل ایجاد می کنه .
اصلاً ایشون مشکل نداره ، امامزاده است ، اما راجع به این امامزاده توی جامعه بد پیچیده . باید باهاش فاصله بگیری .
حالا اگه این امامزاده اومد توی کار فرهنگی . [گفت] می خوام توی کانون برای خدا کار کنم .
[اگه بگی] گناه داره ، بذار کار کنه ، اگه تو ردش کنی کجا می ره ؟!
می گیم : اصلاً ما وظیفه نداریم که از آدم دفاع کنیم ، ما وظیفه داریم از موجودیت و نظام دفاع کنیم .
کاملاً حق با توست ، خیلی دلت می سوزه ، برو دم خونه شون ، خصوصی باهاش صحبت کن ، برو توی پارک ، خصوصی با هم کار کنید .
این روش ، روش جذب نیست .
یه وقتی هست یه جوونیه ، هر کی هم این جوون رو ببینه ، هر قیافه ای باشه ،
می گه آفرین ! کانون این آدمِ رو با این قیافه اش جذب کرده ، الحمدلله .
یه وقت هست یه بابایی توی جامعه به یه سری مشکلات مشهوره ، ولو این مشکلات رو انجام نداده باشه .
ما نمی تونیم کانون و موجودیت نظام رو هزینه کنیم که این آقا از دین خدا و پیغمبر زده نشه .
دلت می سوزه ، برو جداگانه باهاش کار کن . نمی تونی از موجودیت نظام برای هدایت فرد مایه بذاری .
فرض می کنیم بنده بیانم بد نیست ، ولی توی اعتقاداتم یه سری مشکل دارم . من دارم این مشکلات رو به جامعه تزریق می کنم .
بیان بگن : اگه جلوی ایشون رو بگیری و منبر رو ازش بگیری ، ول ول می شه ، میره جهنم . میگیم : بره جهنم ، ایشون اجازه نداره اعتقادات جامعه رو منحرف کنه.
بنابراین یکی از دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی ، اینه که انسان بخواد از نظام برای فرد سرمایه گذاری کنه .
بیمه ای که برخی ازمردم دارن . " ایشون باید همیشه مطرح بشه . "
من و شما باید یه جوری این بیمه ای که برخی از مردم دارن رو نقض کنیم .
برخی هر جا خراب کردن ، یه جایگاه دیگه دارن .
توی بوشهر خراب کنه ، می ره لرستان . توی لرستان خراب کنه ، منتقل می شه کرج . کرج خراب کنه میاد تربت حیدریه . تربت خراب می کنه می ره بندرعباس .
که چی ؟ که ایشون بهره اش رو از همه جای نظام برای بهتر زندگی کردن و خراب کردن دین بگیره .
همه کشور به ایشون سرویس میدن که باید ایشون سر این کار باشه .
بعضی ها مادام العمر شدن .
یه بار ، دو بار ، سه بار ، بعضی وقتها نمی شه جمعش کرد .
یه وقتی هست می گن وظیفه رهبری مملکته . می گیم : وظیفه رهبری مملکت این نیست که بگن حسن آقا اینجا نباش ، حسین آقا اونجا نباش .
این ما هستیم که باید عادت کنیم که نباید مردم و جامعه رو فدای افراد کرد .
این هم یکی از دلایل ضربه خوردن [نظامهای فرهنگی]
6- عدم توجه به همراهی قول و عمل در رأس مجموعه ها و کادر
ما در روایت داریم که اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، تأثیر حرفها کم می شه .
در روایت دیگه داریم که اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، اما دوست داشته باشه عمل کنه ، باز هم تأثیر حرفها کم می شه . باید عمل کنه !
در جای دیگه داریم اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، چون اعتقاد به عمل کردن نداره ، منافقه . می ره جهنم !
حرف نزنه خیلی بهتره . آدم منافق نمی تونه هدایت کنه .
در جای دیگه داریم اگه کسی به حرفهایی که می زنه خوب عمل نمی کنه ، اما دوست داره عمل کنه ، بهتر نیست حرف نزنه تا عمل کنه ؟! می گیم : نه ، حرفش رو بزنه ، چون امر به معروف و نهی از منکر واجبه ، عمل هم واجبه .
این عملِ رو انجام نمیده ، دوست داره ، داره پیشرفت می کنه . حداقل اون تیکه واجبه رو انجام بده .
لازم نیست حتماً اینطوری باشه .
اما اگر یه کسی به حرفهایی که می زنه قبل از اینکه حرف بزنه عمل کنه تأثیر شگرف میذاره . این خیلی تأثیر داره .
گفتیم عدم همراهی قول و عمل .
عمل دو مدله : یه عمل ؛ عمل مخفی است .
مثلاً بنده به شما می گم : نمازشب خوبه . نمازشب بخونید ، اما عمل نمی کنم . هیچکس نمی فهمه من عمل نمی کنم .
عمل بکنم ، تأثیر داره . نکنم ، تأثیرش کمه . کسی هم نمی فهمه من عمل می کنم یا نمی کنم . توی جامعه تبعات نداره .
اما یه وقتی به شما می گم : خوش اخلاق باشید ، با مردم خوب برخورد کنید . بعد توی عمل با مردم بد برخورد می کنم . اونی که زمین می زنه نوع دومه .
من اعتقاد دارم که باید خوب عمل کنم ، منافق نیستم ، اما هنوز به اعصابم مسلط نشدم .
مردم اینجورین ، قاعده اش اینه که نباید اینطوری باشن . یعنی شما صحبتت رو بگیر و برو .
یه وقتی توی جلسه یه صحبتی راجع به مسائل سیاسی کردم ، بعضی ها توی جلسه ما رو قبول ندارن ، میان می شینن ببینن چه خبره .
من گفتم برادر من ، خواهر من ! تو چیکار داری من در خلوتهام چیکار می کنم ، تو حرفم رو گوش کن اگه درسته انجام بده ، درست هم نیست انجام نده .
منظورم تو نبودی که به تو بگم چیکار داری !!؟ به اون معاند بودم که اینقدر توی ذهنش بدبینه که این بابا اینقدر خورده و برده و توی خلوتهاش هزار تا کثافت کاری کرده ، حالا یه پولی گرفته ، اینجا بشینه برای ما حرف بزنه .
من با اون بودم ! گفتم : ولو که فرض تو درسته ، تو چیکار داری که من توی خلوتهام چیکار می کنم . تو کارت رو بکن !
بعد بچه های کادر خودمون گفته بودن یعنی چی ما چیکار داریم که شما توی خلوتهات چیکار می کنی ؟ شما باید خلوتهات قابل دفاع باشه .
بابا به تو نبودم که ! ببینید مردم چقدر زود با یه حرف خیلی ساده عکس العمل نشون میدن .
اصلاً من منظورم این بود که تو اگه بدبین هستی ، ولو اینکه بنده خیلی آدم کثیفی هستم ، تو حرف منو گوش بده .
بعد می بینی خود بچه ها عکس العمل منفی نشون میدن .
بنابراین مردم به بحث قول و عمل خیلی جدی در ظاهر نگاه می کنن . ولو اینکه بعضی هاشون بیسوادی برخورد می کنن .
این صحبتی که این بنده خدا می کرد ، انگار به امام سجاد بگی : شما که خودت توی مناجاتت می گی من کسی هستم که در خلوتهام از تو حیا نکردم ، برای ما درس عرفان میدی برای چی ؟!
این بحث ماست . ولی مردم اینطورین .
یعنی درک اینکه احیاناً بیاد استفاده اش رو بکنه و بره [نداره] .
تو که از آقای انجوی که اون بالا نشسته داره صحبت می کنه بدی ندیدی ، چیکار داری انتظامات با تو بد برخورد کرده ، بشین حرفش رو گوش بده برو .
می گه : نه ! اگه این آدم بود ، انتظاماتش اینطوری برخورد نمی کرد . مردم اینطورین .
[بنابراین] اختلاف بین قول و عمل زندگی آدم رو تعطیل و کنسل می کنه ، نظام رو هم زمین می ریزه .
آقا ! بنده توی کانون که میام خیلی خوبم .
میان به ما می گن : بعضی از خواهرها و برادرهاتون توی دانشگاه یه جور دیگه لباس می پوشه .
فامیلها حساسند ، همرده و همسنند ، بعد می بینه تو کادر کانونی ، این خودش جلسه هم حال نمی کنه ، بعد می خواد یه جوری این فشاری که فامیل روش میارن رو برداره ، اینطوری می گه : این بابا وقتی می ره کانون ببینید چه حجابی ، چه تشکیلاتی داره ، برو دانشگاهش رو ببین . می گن دیگه .
این یعنی چی ؟! یعنی یه دونه کادر از هزار و خورده ای کادر رو می گیره ، کل جمعیت و جلسه رو زیر سؤال می بره . چرا ؟! چون مردم اینند .
آدم باید مراقبت کنه . از زندگی خصوصی خودت هم مراقبت کنی .
اینها یعنی چی ؟ یعنی بعضی وقتها نباید انتظار انصاف از مردم داشته باشی ، برای اینکه خصوصیت شیطان اینه که نمیذاره مردم منصف باشن .
چندین هزار جمعیت تو [مجلس] می شینن ، گریه می کنن ، بعد این مردم می رن 4 تا کوچه اونورتر ، یه دختر و پسری رو می بینن که دارن با همدیگه حرف می زنن ، می رن چو میندازن که کانون شده محل ارتباط دخترها و پسرها .
مردم اینند !
این یعنی اینکه ما باید مراقبت کنیم . بنده بیشتر از شما ، شما بیشتر از من .
ماها داریم به همدیگه سرویس میدیم .
یکی دیگه از دلایل فروپاشی همینه . یه آدمی یه کاری می کنه که خیلی ها مرتکب این کار می شن ، شاید توی شهر خودت صد هزار نفر ، کار خیلی بدتر از کار تو هم مرتکب بشن ، اما هیچکس کاری به کارشون نداره . اما تو ....
این خصوصیت نظام فرهنگیه ، نظام مسئولیتی همینه ، مملکت همینه .
وقتی منتسب به یه نظام فرهنگی شدی ، باید میزان مراقبتت بیشتر باشه . چرا ؟ چون مردم بی انصافند و نمی شه باانصافشون کرد .
خصوصیت مردم اینه .
بابا ما سیصد هزار تا آخوند داریم ، یه آخوند یه مشکل پیدا کنه ، می گن : آخوندها هیزند . چقدر این جمله بده !!
حالا چی شده ؟! ایشون یه آخوندی رو دیده . آخوندها هیزند یعنی آقای بهجت ، آقای فاضل لنکرانی ، آقای ..... آخوندها یعنی اینها دیگه . پس یعنی کی ؟! یعنی رفتی دیدی 60 هزار نفر طلبه توی حوزه علمیه قم همه هیزند ؟!
45 هزار تا توی مشهد ، 15 هزار تا توی تهران ، 15 هزار تا توی اصفهان ، 4 هزار تا توی شیراز ، همه رو دیدی که هیزند ؟!
این یه آخوند رو دیده . مردم اینند !
باید چیکار کرد ؟! باید به آخوندها گفت : تو یه دونه هم غلط کردی که همچین کاری کردی .
وقتی اومدی توی کسوت فرهنگی همینه .
روز قیامت جهنم نمی ری ، برای اینکه خدا می بینه که این بدبخت برای هیچی اینقدر اذیت شده .
می گه : نسبت به بقیه کاری نکردم ! راست هم می گه . صد برابر بقیه هم فحش خوردم . راست هم می گه ، می ری بهشت .
اما این بحث هست که شما داری نظام فرهنگی رو می ریزی پایین .
من چند بار به برادرها و خواهرها گفتم که زندگی حقیقی و شخصی شما با کانون ارتباط داره ، به نظام فرهنگی ارتباط داره .
برادر من ، تو وقتی توی سی دی دیده می شی دیگه می شناسنت ، نمی تونی بگی مغازه ام مال خودمه . تموم شد دیگه !
وقتی چند هزار جمعیت توی انتظامات می بیننت ، دیگه می شناسنت . تو فکر می کنی هیچکس نمی بینتت . قیافه تو توی ذهنشون می مونه ، بعد توی هر شهری دیگه ببیننت می گن این همونه .
چه جوری می خوای زندگی حقیقیت رو از زندگی حقوقیت جدا کنی ؟!
خواهری که توی جلسه می ایستی ، خواهری که تابلو می شی ، چه جوری
می خوای زندگی حقیقیت رو از زندگی حقوقیت جدا کنی ؟!
ما به این تشکیلات بسته شدیم .
پس اختلاف در قول و عمل که می گیم اینه .
می گیم : بر برادرها و خواهر واجبه که با تظاهر کامل برن توی محل کار و دانشگاهشون نمازجماعت . همه ببینند که این شائبه رو از ذهن مردم خارج کنید .
اینجا جزء جاهایی است که مراجع فتوا دادن تظاهر کنید . سرت رو بنداز پایین ، برو نماز جماعت . همه ببینند !
بر برادرها و خواهرها واجب است تظاهر به اعمال ممدوح بکنن . ریا چیه ؟!
تو داری به پرچمی که برای کار فرهنگی و امام حسین بلند شده آبرو میدی . واجب است که شما توی فامیل به بهترین آدم مشهور باشی .
واجب است حجاب خواهرهای ما در غیر کانون بهتر از کانون باشه .
نه شلوار و مانتو مخصوص کانون داشته باشن . سادة بسیجی حزب اللهی !
که مردم بد برداشت نکنن . تو تابلوی تشکیلاتی .
آدم نباید بگه من لایق نیستم ، ببخشید خداحافظ یعنی چی ؟! بابا ! لایق شو .
باید بتونی این کار رو انجام بدی .
پس ضربه خوردن در اثر عدم توجه همراهی قول وعمل در رأس مجموعه و کادر
[یه مطلبی رو توی پرانتز می خوام خدمتتون عرض کنم] .
چرا ما اینقدر زیاد حرف می زنیم ؟!
یه کمی کادر مجموعه نباید تمرین سکوت داشته باشه !؟
وقتی آدم زیاد حرف می زنه چرت زیاد می گه ، غیبت ، تهمت . چرا ؟ توی مجموعه خواهرها غیبت و تهمت بیشتر از مجموعه برادرهاست ؟!
توی برادرها هم هست ، ولی اصلاً قابل مقایسه نیست .
چرا ؟ چون خیلی حرف می زنن .
خیلی خب ، خصوصیت زنانه است ، اشکالی نداره . اما واقعاً یادت باشه که اگه زیاد حرف بزنی و غیبت و تهمتی کنی ، داری از اونور مجموعه رو تخریب می کنی .
تخریب الزاماً اون نیست که من یه حرفی بزنم مجموعه خراب بشه .
داری نصف مجلس رو سیاه می کنی . چرا کادر ما یاد ندارن که قبل از مجلس ساکت بشینن ؟!
آدمی که دائم حرف می زنه ، مگه چقدرش حرف مفیده ؟!
چرا اینقدر خود شماها از میزان غیبت و تهمت گله دارید ؟! ما باید چند صد بار بگیم ؟!
غیبت ، تهمت ، کنکاش در زندگی دیگران ، مشکل ایجاد کردن ، کنایه زدن ، مسخره کردن ، برای مجموعه های فرهنگی معظل شده .
هیچ مجموعه فرهنگی این تیپی در کشور نیست که اینقدر قدرت دست خواهرها باشه که ما داریم و اینقدر هم نیرو داشته باشه .
یقیناً اگه هر خواهری بیاد توی مجموعه کانون ، از قسمت خواهران مجموعه کانون کف می کنه .
اما وقتی اینقدر قدرت توی مجموعه دست شماست ، صیانت این مجموعه کجا رفته ؟!
بسیار هم عالی هستن . 70 هستن ، اما چرا روی 80 ، روی 90 نمیان ؟! چون زیاد حرف می زنن .
آدم این کنترل رو داشته باشه .
چند تا چند تا دارید می رید حرم ، توی مسیر زیاد حرف نزنید ، ذکر بگید . تمرین کنید !
آدمی که نفسش در اختیار زبونشه و نمی تونه حرف نزنه ، این آدم حتماً حرفهای چرت خواهد زد . تمرین سکوت !
آدم یه کمی راجع به این داستان ممارست داشته باشه .
میزان حرف رو توی مجموعه کم کنید .
بحث روی اینه که ما چقدر راجع به صیانت زبان کنترل داریم ؟ اگه صیانت نداشته باشیم ، مسلماً گناه میاد . غیبت میاد ، تهمت میاد ، داستان میاد ، افسانه میاد .
میزان حرف رو توی مجموعه کم کنید . راجع به چیزهای جدی حرف بزنید .
حرف راجع به افراد ، مجموعه ، نقد دارن ، نمی خواد نقد کنی . شما زحمت نکش ، خیلی دلسوزی ، بنویس بده به 4 تا مسئولش . عمل کرد ، کرد ، نکرد تو وظیفه ای نداره . چرا دائم با هم نقد می کنید ؟!
از عواملش همینه .
یکی از عوامل زمین خوردن مجموعه های مدیریتی ایجاد گروههای غیررسمی است .
یعنی من و شما رسمیت نداریم ، خودمون می شینیم برای خودمون گروه تشکیل می دیم .
آقا تو چیکاره ای که داری این کار رو می کنی ؟ می گه : ما دلمون می سوزه . دلت می سوزه ، یادداشت کن .
به هوای دلسوزی نمی شه باب غیبت و تهمت رو باز کنیم .
من بارها گفتم که هر کسی از کادر انتقاد داشت ، ما در خدمتیم . بلافاصله وقت میذارم . این یعنی ما راه رو باز گذاشتیم .
اما اینی که من و شما چند ساله داریم نقد می کنیم ، مال اینه که زیاد حرف می زنیم .
اینجا رو نقد نکنیم ، یه جای دیگه رو نقد می کنیم . این رو نقد نکنه ، خاله اش رو نقد می کنه ، دخترخاله اش رو نقد می کنه ، پسرخاله اش رو نقد می کنه . تو چیکار داری ؟! کی تو رو نقاد آفریده ؟! سرت رو بنداز پایین ، زندگیت رو بکن ، کارت رو انجام بده .
آدمی که زیاد حرف می زنه ، زیاد چرت می گه .
حداقل برادرها اینو می دونن که من آدم کم حرفی هستم . من که اینقدر روی منبر حرف میزنم ، برای اینه که سکوتم خیلی زیاده .
یکی از دلایلی که من تنهایی با ماشین اینور و اونور می رم اینه که حال و حوصله حرف زدن ندارم .
می شینه بغل دستم می گه : چه خبر ؟! می گم : سلامتی . می گه : دیگه چه خبر ؟! اگه خبری بود همون اول می گفتم . خبری نیست ، بذار یه کم فکر کنم .
آدم بیشتر دوست داره سکوت کنه .
من نه اینکه سخنرانم ، همه می گن این به ما می گه حرف نزن ، خودش صبح تا شب داره حرف می زنه . آقا ! مگه من چند ساعت در روز سخنرانی می کنم !؟ من واقعاً توی میزان حرف زدن شاگرد دست ششم بعضی از خواهرها نمی شم .
آدم 17 ساعت بیداره ، نباید که 16 ساعت و 50 دقیقه اش حرف بزنه .
و برخی از برادرها !
ولی مراقبت کنید که بتونید کنترل کنه .