علت دین گریزی برخی جوانان
چرا برخی جوانان دین گریز هستند؟
قبل از بیان جواب، توجه به این نکته لازم است که دین گریزی عده ای از
جوانان نباید ما را نسبت به قشر جوان بدبین کند و این حقیقت که نسل جوان
امروز ما در طول تاریخ، بی نظیر است را از نظر بیندازد. در حال حاضر،
جوانان ما از درک بسیار بالایی در امور دینی برخوردار هستند و گرایش بسیار
زیادی به معنویت دارند و شاهد بر این مدعا آمار روزافزون ورود به حوزه های
علمیه، استقبال روبه رشد از مراسم اعتکاف و... است. در سخنان مقام معظم
رهبری حفظه الله هم ما شاهد هستیم که نسل جوان را امید و آینده ی این مملکت
می دانند و همین جوانان را عامل شکست فتنه های دشمنان اسلام بیان می کنند.
دین گریزی، در طول تاریخ همواره جزو دغدغه های بزرگان دین بوده و این مسأله به جوانان اختصاص ندارد؛ بلکه به همه اقشار و سنین مربوط می شود وعلل زیادی می تواند داشته باشد. در ایجا به تعدادی از این عوامل اشاره می شود:
1. گاهی دین گریزی معلول جهل به دین است، اگر انسان، دین حقیقی را که اسلام الهی است از طریق قرآن و اهل بیت علیهم السلام بشناسد و خود هم خواهان خوشبختی دنیا و آخرت خود باشد، از دین گریزی دست برمی دارد.
2. گاهی دین گریزی معلول عملکرد خشن خانواده های دیندار در دینداری است؛ خانواده هایی که بددین و دیندار بدی هستند سبب دین گریزی نسل خود می باشند.
3. گاهی سبب دین گریزی، عملکرد زشت بعضی مدّعیان تولی و حکومت است که نام اسلام را یدک می کشند؛ افراد ضعیف الإراده و ناآگاه وقتی عملکرد زشت آنها را می بینند، دین گریز می شوند. وچه نیکوست اگر دین گریزان و به ویژه جوانان دین گریز، به جای این که معیار عدم پذیرش دین را خانواده خشونت گرا، یا مدّعیان دینداری و حکومت دینی قرار دهند، کتاب خدا، قرآن مجید و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام و روش دینداران واقعی و معتدل و مستقیم را معیار و میزان برای پذیرفتن دین قرار دهند و از دین گریزی که سبب خرابی دنیا و آخرت است بگریزند.
4. روشهای نادرست در آموزش دینی در دوران کودکی و نوجوانی؛ ضعف و سستی بنیانهای دینی در برخی از خانوادهها که منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است. غفلت والدین از تربیت دینی فرزندان و عدم توجه آنها به مسائل معنوی و صرف تمام سعی خود در برطرف کردن نیازهای مادی باعث می شود که فرزندان، بدون داشتن اعتقادات صحیح و محکم رشد کرده و وارد اجتماع شوند و به همین خاطر در مقابل مفاسد و انحرافات موجود در جامعه هیچگونه مصونیتی نداشته باشند و با فراهم شدن زمینه گناه در آن وارد شوند.
5. تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه درباره دین که گاهی پاسخ آن را ندیده اند و در ذهن برخی جای گرفته است؛ این امر گاهی در غالب تهاجم فرهنگی و تولیدات فرهنگی و فیلم و ماهواره و ... بوده و گاهی نیز از طریق القای شبهاتی که به نظر آنها دین درباره آنها پاسخی ندارد.
6. عملکرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاههای فرهنگی در سالهای اخیر و میدان دادن به افراد و عناصر غیرمعتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان
7. کمکاری نیروها و دستگاههای انقلابی در تولید برنامههای سالم و جذاب و مفیدی که بتواند اوقات فراغت جوانان را پر کند و آنان را از توجّه به برنامههای ضد اخلاقی و فاسد فرهنگ بیگانه باز دارد؛
8. کم کاری در انتقال ارزشها توسط دستگاههای فرهنگی، از نسل های اوّل به دوم و سوم؛ هرچند این انتقال تا حدّی توسط خود نسل اول و دوم و سوم محقق شده و تصمیم گیری های صحیح در بزنگاه ها از نتایج این انتقال ارزش هاست، لکن ظرفیت کار بیش از اینهاست. البته نسل جدید از جهت شعور و شعار بسیار فراتر و عمیق تر از نسل اوّل در صحنه بوده و شاهد آن رشد در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی و علمی و سیاسی و... می باشد و همیشه عدّه ای در این صحنه ها به نقطه مطلوب نمی رسند که کار جدی تری را می طلبد.
مدتهاست وبت را از سایت های فید خوان پی می گیرم و چه استفاده ها که دارد.
خدا بسازدت!
در وبلاگی که لینکش را داری بیا و بعضی از مطالب خودت که با ذکر منبع بوده را ببین.
غرض از مزاحمت اینکه بیا به این ادرس و درباره زمینه های کار مشترک فکری کن شاید گروهکی زاده شد.
و من الله التوفیق