آموزش فلسفه به کودکان ازمنظر مقام معظم رهبری+فیلم
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰ ق.ظ
یک نکتهاى که در ضمن مطالب این دوستان هم
بود، ذهن بنده هم همواره خیلى متوجه به آن است، این است که ما در درجهى
اول باید به ساختن و پرداختن شکل روحى کودکانمان اهتمام بورزیم. اگر
توانستیم هویت انسانى این کودک را از آغاز کودکى شکل بدهیم و خلقیاتى را در
آن به وجود بیاوریم، این براى همیشه به درد خواهد خورد. عوارضى وجود دارد،
معمولاً این عوارض اخلاقیات را تحت تأثیر قرار میدهد؛ اما اگر چنانچه
شخصیت کودک از آغاز ساخته شد و شکل گرفت، تأثیرات عوارض کمتر خواهد بود و
عوامل کمک کننده هم در بین راه کمک خواهد کرد.
این خانم به تعبیر «فلسفیدن» اشاره کردند؛ این بسیار تعبیر درستى است.
امروز در کشورهاى پیشرفتهى مادى دنیا، یکى از کارهاى اساسى و یک رشتهى
مهم، تدریس فلسفه براى کودکان است. خیلىها در جامعهى ما اصلاً تصور
نمیکنند که براى کودک هم فلسفه لازم است. برخى تصور میکنند فلسفه به معناى
یک چیزِ قلمبه سلمبهاى است که یک عدهاى در سنین بالا به آن توجه میکنند؛
این نیست. فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به
فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید. قالب
مهم است. اگرچه محتوا هم در همین فلسفهى کودکان حائز اهمیت است، اما عمده
شیوه است؛ یعنى کودک از اول کودکى عادت کند به فکر کردن، عادت کند به
خردورزى؛ این خیلى مهم است. من خوشحال شدم از این که دیدم در خلال حرفها
این را متذکر شدند.
«بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۲۰»
«جای خالی فکرمحوری»
«فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید.»
این عبارات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی دربارهی جایگاه و
اهمیت مقولهی تفکرورزی و آموزش فلسفه به کودکان در مدارس است. این مسئله
از سالیانی پیش یکی از دغدغههای آیت الله العظمی خامنه ای بوده و در
برهههای مختلف توسط ایشان مطرح شده است.
آموزش فلسفه به کودکان از دورهی دبستان از جمله مطالبات ایشان از آموزش و پرورش و معلمان است.
آنچه در ادامه می آید گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی این مسئله است:
معلّم مىتواند فکر کردن را به کودک بیاموزد
توسعه سیاسى و توسعه فرهنگى یعنى چه؟ توسعه فرهنگى و سیاسى این است که انسانها در جامعه احساس کنند که مىتوانند درست بیندیشند، درست بفهمند و درست فرا بگیرند. اگر کشورى بتواند خود را به اینجا برساند، توطئهها و گمراهگریها در آن اثر نمىکند. این چیز خوبى است، اما این با جنجال و غوغا و هاى و هوى و روزنامه بازى و امثال اینها درست نمىشود؛ بهدست معلّم درست مىشود. توسعه سیاسى و توسعه فرهنگى را معلّم پایهگذارى مىکند. شما هستید که در داخل مدارس خودتان، این کودک را از هفت سالگى تحویل مىگیرید و در هجده، نوزده سالگى تحویل دانشگاه مىدهید. اساسىترین و مهمترین دوران عمر این کودک، با شما معلّمان است. باید کشور و جامعه روى این مسأله حساب کنند. معلّم، یعنى آن کسىکه مىتواند خصوصیّات اخلاقى خوب را در بچه پرورش دهد؛ معلومات خوب را به کودک بیاموزد؛ فکر کردن را به کودک بیاموزد؛ استقلال رأى را به کودک بیاموزد. ۱۳۷۸/۰۲/۱۵
بسط فلسفه با ادبیات جذّاب
یکى از رشتههاى تألیف و کار فلسفى، نوشتن فلسفه براى کودکان است. کتابهاى فلسفىِ متعدّدى براى کودکان نوشتهاند و ذهن آنان را از اوّل با مبانى فلسفىاى که امروز مورد پسند لیبرال دمکراسى است، آشنا مىکنند. یقیناً در نظام شوروى سابق و دیگر نظامهاى مارکسیستى اگر دستگاه فلسفه براى کودکان و جوانان بود، چیزى بود که مثلاً به فلسفهى علمى «مارکس» منتهى شود. ما از این کار غفلت داریم. من به دوستانى که در بنیاد ملاّصدرا مشغول کار هستند، سفارش کردم، گفتم بنشینید براى جوانان و کودکان کتاب بنویسید. این کارى است که قم مىتواند بر آن همّت بگمارد. بنابراین از جمله کارهاى بسیار لازم، بسط فلسفه است؛ البته با مبانى مستحکم و ادبیات خوب و جذّاب. ۱۳۸۲/۱۰/۲۹
آموزش فلسفه از دوره دبستان
اگر آموزش و پرورش در یک کشور ارتقاء پیدا بکند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، بارورى، زیبایى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همهى اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت. امروز در دنیا به زبان کودکى به کودکان فلسفه مىآموزند؛ یعنى چیزى که از نظر بعضى از طراحان کشور ما بىمعنى است؛ فکر مىکنند فلسفه مخصوص آدمهاى ریش و سبیلدار و کسانى است که یک سنى از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به مسائل حیات، امروز پیشروان علمى دنیا را به اینجا رسانده که باید فلسفه را از دورهى دبستان به کودکان تعلیم داد؛ البته با زبان کودکى. ۱۳۸۵/۰۲/۱۲
جای خالی فکرمحوری
[غربیها] شیوههاى آموزش پرورشىِ خوبى داشتند و ما هم از آنها یاد گرفتیم. اینکه دبستانها از مکتبخانههاى قدیم بهتر بود؛ دبستان، دبیرستان، تقسیمبندىها، خوب بود، اینها را که ما رد نمیکنیم؛ اینها مفید است؛ اما بالاخره چقدرش، چهجورش، با کدام رویکردش، ما دیگر به این توجه نکردیم و یکپارچه گرفتیم. آنها گفتند شش کلاس اینجور باشد، شش کلاس آنجورى باشد، ما همان را آوردیم. بعد، آنها روششان را تغییر دادند، پنج کلاس و سه کلاس و فلان، ما هم این را یاد گرفتیم، آوردیم. خوب، اینکه نمیشود. آنها کتاب درسى با درسهاى مختلف داشتند، گفتند اینها را تعلیم بدهید، ما هم همینطور این تراکم تعلیمات را فرا گرفتیم. شیوهى سازماندهى آموزش پرورش هم از لحاظ قالب، هم از لحاظ محتوا یک شیوهى تقلیدى محض است. این درست نیست. ما باید نگاه کنیم ببینیم چه لازم داریم، این شیوهاى که هست، کجایش معیوب است. این شیوه عیوبى دارد که یکى از عیبهایش همین حافظهمحورى است به جاى فکرمحورى. آموزش و پرورش ما حافظهمحور است. بچهها باید همینطور دائم محفوظات درست کنند. ۱۳۸۷/۰۲/۱۲
ذهن کودک را به تفکر کردن عادت دهید
امروز در کشورهاى پیشرفتهى مادى دنیا، یکى از کارهاى اساسى و یک رشتهى مهم، تدریس فلسفه براى کودکان است. خیلیها در جامعهى ما اصلاً تصور نمیکنند که براى کودک هم فلسفه لازم است. برخى تصور میکنند فلسفه به معناى یک چیزِ قلمبه سلمبهاى است که یک عدهاى در سنین بالا به آن توجه میکنند؛ این نیست. فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید. قالب مهم است. اگرچه محتوا هم در همین فلسفهى کودکان حائز اهمیت است، اما عمده شیوه است؛ یعنى کودک از اول کودکى عادت کند به فکر کردن، عادت کند به خردورزى؛ این خیلى مهم است. ۱۳۹۱/۰۷/۲۰
۹۲/۰۵/۲۶