کسى که نداند طلا چیست یا نقره چیست، اگر در این معدن به طلا هم برخورد کند، چون نمی شناسد، از آن صرفنظر خواهد کرد. باید بدانید طلا یعنى چه و چه ارزشى دارد، بعد بروید استخراج کنید.

«و من کلام له صلّى اللَّه علیه و آله: النّاس معادن کمعادن الذّهب و الفضّة».
آنچه که در این جمله شریف و کوتاه و پرمغز مورد نظر است، وجود
استعدادهاى پنهان در هر فردى از افراد انسان است. اینکه حالا بعضى این بحث
را به بحث جبر و تفویض و این چیزها متصل می کنند، این دور شدن از محتواى
واضح و ظاهر این حدیث شریف است. در این حدیث می خواهد بفرماید:
همچنان که معادنى وجود دارد که در اینها طلا هست، نقره هست - حالا این دو تا را به عنوان مثال ذکر کردهاند؛ معادن گوناگونى وجود دارد - و ظاهر کار، سنگ است، خاک است، زمین است، چیزى محسوس نیست، اما اگر بکاوید، اگر بشناسید، اگر قدر بدانید، در زیر همین سنگ و خاک معمولى، یک عنصر گرانبها پیدا خواهید کرد که ارزش آن با ارزش آنچه که در ظاهر دیده می شود، قابل مقایسه نیست، انسان ها هم همین جورند؛ یک ظاهرى وجود دارد که در حرکات و سکنات و گفتار و رفتار و کردار انسان ها، آدم اینها را مىبیند؛ اما یک باطنى هم وجود دارد که آن عبارت است از استعدادهاى متراکمى که خداى متعال در وجود انسان گذاشته است. البته این استعدادها یکسان نیستند - همچنان که معادن یکسان نیستند - اما همه در این جهت شبیه همند که آنچه در کمون است و آنچه در باطن وجود انسان است، بسى ارزشمندتر است از آنچه که شما در ظاهر مشاهده می کنید.