در این بین هر کدام از نهاد های مرتبط با جوانان(از جمله کانون خانوادگی ،محیط های آموزش و دانشگاهی ،محله زندگی ،کانون های فرهنگی و هنری ،مساجد و کانون های مذهبی ،محیط های شغلی و اداری ،صدا و سیما ،مطبوعات و نشریات و ...) وظایفی دارند.
سه نمونه (موردکاوی) عجیب در کربلا (الهامبخش در بحث نقشها و نیز جایگاه تشکیلاتی حضور فرد):
نمونه اول: چرا بر سیاهى لشکرشان افزودى؟ (داستانی از عطاء بن ابى رباح [مفتى اهل مکّه، وفات یافته سال 114 ه. ق] مىگوید: مردی را دیدم کور شده بود، او در سپاه عمر سعد در کربلا حضور داشت، از او پرسیدم: «چرا چشمانت کور شده است؟» گفت: من در کربلا در روز عاشورا (در میان لشکر عمر سعد) حاضر بودم، ولى نه نیزهاى انداختم، و نه شمشیر زدم و نه تیرى افکندم...)
نمونه دوم و سوم: تماشا ممنوع! (داستان هرثمةبن سلیم و عبیداللهبنحر)
تبیین و توضیح:
1)ریسک پذیری بالا:
در دوران نوجوانی اغلب نوجوانان می خواهند بسیاری از چیز ها را خودشان تجربه کنند ، در برخی موارد هم بعضی از نوجوانان دست به کارهایی می زنند که خطر زیادی دارد ویک انسان بالغ از چنین کارهایی اجتناب می ورزد.
2) کشمکش بین استقلال و وابستگی:
با
توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن
حمایتهای بیقید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت
مورد حمایت و موردپشتیبانی قرار گرفتن توسط آنها و همانطور کودک و بدون زحمت
و دردسر ماندن و همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش
درونی ایجاد میکند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود میآورد.
بعضاً
خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به
چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او
بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او مینگرند که این خود به
کشمکشهای درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو میسازد.
در سال 1361 در عملیات بیتالمقدس گروهی از رزمندگان به اسارت درمیآیند رژیم عراق 23 نفر از اسیران کم سن و سال را جدا میکند تا مورد بهرهبرداری تبلیغاتی قرار میدهد. اما این گروه که نوجوانانی 13 تا18 ساله بودند خالق حماسه هایی جاوید در تاریخ دوران دفاع مقدس میشوند.
بیان شجاعت و رشادت این گروه،که هشت سال و نیم در اسارت بودند ؛ می تواند در حلقه های نوجوانان بسیار موثر باشد.
وقتی متربی دچار اشتباه می شود آنها را تشویق کنید که به رفتار خود بیندیشند و در صورتی که اشتباه کرده بودند، به خطای خود پی ببرند ولی مجبورشان نکنید که از شما عذر خواهی کنند. عذر خواهی بر اثر فشار بی ارزش است زیرا از پشیمان شدن ناشی نشده است. پشیمان شدن از یک رفتار نادرست، بر عذرخواهی برتری دارد.
نکات کلیدی در مورد عذرخواهی
** متربی باید بیاموزند که تنها عذرخواهی کردن به خاطر رفتار ناشایست کافی نیست . بلکه باید رفتار ناشایست خود را نیز اصلاح کنند.
**
متربی باید بیاموزند که عذر خواهی معمولی ، مثلا هنگامی که بطور نا
خواسته به کسی برخورد می کنند با آن نوع عذر خواهی که نشانه تصمیم آنها در
تغییر رفتاری ناپسند است، تفاوت دارد. درک کردن این تفاوت به زمان نیاز
دارد.
**
عذر خواهی کردن کافی نیست. مربی باید درباره این که چه اتفاقی افتاده
است با متربی حرف بزند. صحبت کردن،از تنش های احتمالی در آینده جلوگیری
می کند و نتایجی سودمند به ارمغان می آورد.
**
عذرخواهی متربی را که نشانه حسن نیت اوست بپذیرید. وبا خشونت از او
نپرسید چرا این کار را کردی؟ یا چطور توانستی این کار را بکنی؟ چون اغلب
نمی توانند علت رفتار خود را بیان کنند .ولی توانایی خودداری از آن را
دارند.
معذرت خواهی و ابراز ناراحتی از اینکه شاید دیگران را ناراحت کرده باشیم؛ هنر و در واقع مهارتی است که کسب کردنی می باشد و با تمرین می توان آنرا تقویت کرد.
موقعیتی را در نظر بگیرید که به دلیل یک اشتباه که از جانب مربی سر زده است، یکی از اعضای حلقه ناراحت شده است. در این حالت چند انتخاب وجود دارد :
۱ – ابتدا اینکه با خود بگویید “چرا غرورم را بشکنم و عذرخواهی کنم؟ انسان جایزالخطاست…، شده که شده…” و امثال این نوع جملات که در سر می پرورانیم که کاملا غلط و مردود است و کاری دور از انسانیت است.
۲ – انتخاب دوم این است که در همان لحظه عذرخواهی نمی کنید این کار را به بعد و موقعیتی دیگر واگذار می کنید. مثلا با خود می گویید “تا شب از او عذرخواهی می کنم” و یا اینکه “در میهمانی بعدی از دلش در خواهم آورد…” که راه درستی نیست.
بزرگترها معمولا تمایلی به عذر خواهی از کوچکترها ندارند؛ زیرا فکر می کنند که عذر خواهی نشانه ضعف است.