چه شعر منحرفکنندهای است این که میگویند «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد»! مگر رفیق بد چقدر میتواند موثر باشد که پیغمبرزادهای را از راه به در کند؟ یا بهتر بگویم آغوش دوست ناباب مگر چقدر گرم و نرم است که انسان را از آغوش رسولالله بیرون بکشد و تا آخرین لحظه نگذارد که به آشیانه خود باز گردد. نه؛ این یک اتفاق ساده نیست. قضیه پیچیدهتر و مرموزانهتر است. حتما پای یک آغوش دیگری در میان است!
پاسخ را از خود قرآن میتوان جستجو کرد. لازم به شعر و قصه نیست. کافیست آیات آخر سوه تحریم را مرور کنیم. در خانه بهترین خلق خدا کسی هست که نمیگذارد مهربانترین مربی، پاره تن خود را در آغوش خویش بپروراند. کسی که لطیفترین آغوش را ربوده است؛ مادر... خداوند برای کافرین مثال میزند همسر نوح و همسر لوط را؛ نزد دو بنده صالح ما بودند ولی به آنها خیانت کردند...
این وجیزه حرف بزرگی را ادعا میکند و آن این که اگر پدر و مادر هر دو خوب باشند، فرزند هرگز فاجر نمیشود الا یک از هزاران که بحثش جای دیگری است. پس اگر خواستی راونشناس بزرگی شوی، فقط کافی است که پدر و مادر فرد را خوب بشناسی. حالا نگو که تاثیر محیط چه شد و اختیار آدمی کجا رفت که گفتم جای بحثش این جا نیست.