بحثمون این بود که معظلات فرهنگی باعث می شه کارهای اخلاقی و فرهنگی جواب نده . یادمه
یه زمانی با یه تعدادی از بچه های دانشجو بصورت مطالبه پیش یکی از بزرگان
رفتیم که کاری دستش بود که توی این کار کارهای اقتصادی سنگین هم قرار داشت .
عرض شد اخلاق ، دین و علم بر بنا و زیربنای فرهنگ ساخته می شن . یعنی هر چقدر به آدم بی فرهنگ دین بدی ، بدتره . توی شعر می گه " از محبت خارها گل می شود " ولی اگه به آدم بی فرهنگ محبت کنی خل می شه ، سوارت می شه . هیچ مسیری بی فرهنگ رو به راه راست هدایت نمی کنه .
بحث ما راجع به معضلات فرهنگی است که در رفتارهای اخلاقی ما تأثیر داره . در چهارمین گزینه ای که بررسی می کنیم ، معاشرتها و عدم احساس خطر برای فرهنگه . یکی از چیزهایی که دشمن و ما روش حساب باز کردیم . در
جلسة توجیهی که برای برخی از برادرها و خواهرهای فرهنگی کادر در اعتکاف
داشتیم عرض کردم بعد از چند سال کار فرهنگی تازه به این نتیجه رسیدیم فقط و
فقط فرهنگ و دین در صورتی نشر پیدا می کنه و همگانی می شه که حلقه های
دوستی ایجاد کنیم . چون معاشرت به مراتب بیشتر از تعلیم و تدریس و پای منبر
نشینی اثر داره .
اگه بخوایم خیلی تخصصی به بحث ارتقاء فرهنگی نگاه کنیم ، باید کلمه فرهنگ رو تعریف کنیم و بگیم فرهنگ تشکیل شده از این و این ... [اگه
بخوایم] خیلی ساده تر و عامیانه تر بحث رو تعریف کنیم اینه : برخی از
آدمها برای اینکه آدم خوبی بشن و به اعتقاداتشون عمل کنن ، برای اینکه خیال
آدم یه مقداری راحت باشه که اگه اینها از این مسجد ، از این فضا ، از این
برهه خارج شدن می تونن خودشون رو حفظ کنن ، یه مشکلی دارن تحت عنوان مشکل
فرهنگی .