الگویی برای مربی(بخش اول)
اولین و شاید مهمترین شرط برای احراز مقام امامت و هدایت مردم، اعتقاد قلبی و ایمان شخصی مربی به چیزی است که مردم را به سوی آن دعوت میکند. قرآن شرط امامت در میان بنیاسرائیل را ایمان و یقین شخصی میداند.
بخش اول
چکیده
تربیت فرایندی است که باید تجزیه و تحلیل شده، سپس مراحل آن تبیین شود. محققان باید با مطالعه در ابعاد وجودی انسان و شناسایی راههای نفوذ مربی در متربی، مسیر تربیت را تبیین کنند. حاصل این مطالعه در قالب یک «الگو» قابل عرضه است. مربیان با به کارگیری این الگو در صحنة عمل، به کار و تلاش خود سرعت و دقت بیشتری بخشیده، به ارزیابی فعالیتهای تربیتی خود میپردازند.
این تحقیق با مراجعه به آیات تربیتی قرآن و گزارشاتی که این کتاب الاهی از اقدامات تربیتی پیامبران(ص) ارائه کرده، تدوین یافته است. روش این پژوهش، تفسیر موضوعی است؛ ابتدا آیات مربوط جمعآوری، و سپس دستهبندی و تحلیل شده، با استفاده از این گزارهها، الگوی مدلی پنجمرحلهای پیشنهاد میشود تا مسیر کاری مربی دینی را سامان دهد. این عناوین عبارتاند از: 1. کسب صلاحیت، 2. ایجاد ارتباط، 3. دعوت به نگرش توحیدی، 4. دعوت به زندگی دینی و 5. ارزشیابی و تداوم تربیت.
اگر تربیت دینی را «تربیت برای دین» و «فرایند زمینهسازی برای التزام به دین» تعریف کنیم، آنگاه این سؤال مطرح میشود که این فرایند از چه مراحلی تشکیل میشود، از کجا آغاز و از چه منازلی عبور میکند، و یک مربی چگونه و با چه سازوکاری میتواند به این مهم دست یابد؟
منابع و کتابهای تعلیم و تربیت اسلامی، معمولاً مجموعة اصول و روشهای تربیتی را بر شمرده و از زوایای مختلف بررسی میکنند؛ اصول و روشهایی که به عنوان تکقاعدههای رفتاری و دستورات عملی باید مداخلات تربیتی و فعالیتهای مربی را جهت دهد. این مباحث، هرچند از نقطه نظر علمی لازم و بسیار مفید است، ولی از آنجا که نگاه مجموعی و فرایندی به آنها نشده است، در عمل روشنگر نیست، بلکه از جهاتی حیرت میآورد. مربی دقیقاً دو چیز را نمیداند: اول اینکه، راه و منازل آن کدام است و دوم اینکه، چگونه میتوان این راه را طی کرد؛ این فرایند از کجا آغاز میشود و مراحل عملی آن کدامند؟ در حالیکه، تمام فعالیتهای آموزشی، تربیتی و اصلاحی در قالب یک فرایند انجام میگیرد. برای مطالعه پیرامون این فعالیتها، لازم است محقق مسئله را از چنین منظر و زاویهای مطالعه کند.
ویژگیهای الگو
مدعای این تحقیق این است که موفقیت و کامیابی مربی در امر تربیت دینی و تأثیر وی در تدین متربی، متوقف بر میزان رعایت و دقت در طی کردن منازل پیدرپی این الگوست. کارآیی هر مرحله، منحصر به زمان همان مرحله نیست؛ چراکه مربی نباید از هر مرحله بگذرد و بگذارد، بلکه حتی پس از گذار از هر مرحله، ملزم به رعایت نکات آن مرحله است.
از آنجا که هدف تربیت دینی، یعنی ایمان و زندگی دینی، دارای مراتب تکاملی است و از سطح نازل تا عالی را شامل میشود، فرایند تربیت نیز تکرار شونده و حلزونیشکل است. توضیح آنکه، ایمان و توحید درجات متفاوتی دارد؛ نیل به اهداف بلند و بالای آن، از مسیر اهداف سطح پایین اتفاق میافتد. در نتیجه، امر تربیت و فعالیت مربی نیز به همراه متربی، و با گذار از مدارج پایین و به سمت مدارج بالا امکانپذیر میشود.
شواهد تاریخی و نیز بررسی آیات مربوط به فعالیتهای تربیتی انبیا(ص) نشان از آن دارد که مخاطبان ایشان، در درجة اول، کسانی بودهاند که نگرش و جهانبینی خاصی در آنان شکل گرفته و انبیا(ص) درصدد تغییر آن بودهاند. به این صورت میتوان گفت ایشان، کمتر برای ایجاد نگرش، بلکه بیشتر به منظور تغییر نگرش مشرکانه به نگرش توحیدی اقدام کردهاند، و از آنجایی که این شرایط، بیشتر در بزرگسالان دیده میشود، میتوان گفت مخاطب انبیا(ص) بزرگسالان بودند. کودکان و نوجوانان، به طور غیر مستقیم و معمولاً به واسطة بزرگسالان، تربیت میشدند.
مراحل الگوی عمومی تربیت دینی در قرآن
این الگو در پنج مرحله ارائه میشود. در هر مرحله به تفاوت، فعالیتهایی صورت میگیرد. ما در اینجا مراحل مزبور را بر اساس آموزههای قرآنی و سیرة انبیا(ص) عرضه میکنیم:
مرحلة اول: کسب صلاحیت
از نظر مربیان اسلامی، قابلیتهای لازم برای احراز مسئولیت تربیت به قدری ضروری است که بعضی معتقدند، اگر این قابلیت احراز نشده باشد، بهتر است فرد اقدام به امر تربیت نکند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، خود را بسازد و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد...».1 در اینجا به توضیح ویژگیهایی که قرآن کریم برای مربیان الاهی، یعنی پیامبران گزارش کرده است، میپردازیم:
1. اعتقاد و ایمان راسخ
اولین و شاید مهمترین شرط برای احراز مقام امامت و هدایت مردم، اعتقاد قلبی و ایمان شخصی مربی به چیزی است که مردم را به سوی آن دعوت میکند. قرآن شرط امامت در میان بنیاسرائیل را ایمان و یقین شخصی میداند: «و بعضی از آنها را چون صبر کردند و نسبت به آیات الاهی یقین داشتند، امامانی قرار دادیم که مردم را به سوی آیات ما هدایت کنند.»(سجده: 24)
2. عبودیت و بندگی
تربیت دینی، که درصدد ایجاد ارتباط متربی با خداست، باید در دستان کسی باشد که در رابطه با مبدأ کمال به کمالی رسیده باشد. از روایات استفاده میشود که خداوند متعال هدایت و تربیت انسانها را در نظام هستی به دست کسی میسپارد که طعم بندگی را بیش از دیگران، و حتی بیش از آنچه خود امام قبلاً احساس میکرده است، بچشد.
در این زمینه، امام هادی(ع) میفرمایند: هارون بن فضل میگوید: امام دهم را در روزی که امام جواد(ع) رحلت کرد، زیارت کردم. آیة استرجاع را قرائت کردند و فرمود: ابوجعفر رحلت فرمود. به ایشان عرض شد: چگونه متوجه این موضوع شدید. فرمود: در این لحظه، چنان خضوعی را نسبت به خداوند احساس کردم که سابقه نداشت.2
3. صداقت در عمل
در قرآن بر پایداری در دین تأکید شده است. از نظر قرآن، گفتار خوب آن است که گویندة آن قبل از سخن، عمل کرده باشد: «چه کسی گفتارش از آنکه به سوی خدا دعوت میکند و کار پسندیده انجام میدهد و میگوید: من مسلمانم، بهتر است.»(فصلت: 33) در روایات آمده است که هرگاه عالِم به مقتضای علم خود عمل نکند، اثر موعظه از روی قلب پاک میشود؛ مانند باران که بر سنگ صیقلی نمیماند.3
4. علم و آگاهی
یکی از نکات قابل استفاده در داستان موسی و خضر‡، اشراف و علم دقیق حضرت خضر به مسائل تربیتی است (کهف: 60ـ82). از امام صادق(ع) به بیانهای مختلف، بر اهمیت بینش در کار تأکیده شده است.4
5. سعة صدر
سعة صدر ابزاری است برای توفیق و پیشرفت امر تعلیم و تربیت. حضرت موسی(ع) نگران همین امر است که پیش از هر چیز، شرح صدر میطلبد: «موسی گفت: پروردگارا! سینهام را گشاده کن.»(طه: 25) نعمتی که خداوند پیشاپیش به پیامبر اعظم(ص) عطا کرده بود: «آیا سینهات را گشاده نساختیم.»(انشراح: 1)
ادامه در پست بعدی