مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

arrow
خبرنامه سایت
فیسبوک صالحین
پرتال صالحین خیبری
خاکریز ما

codes and tools for blog

مربی محور - مسجد مدار

گام نخست در تربیت، طهارت است، همچنانکه گام نخست در عبادت طهارت است.

«طهارت شریعت به آب است و طهارت طریقت به تخلیه هوا و هوس و طهارت حقیقت خالی کردن قلب است از غیر حق تعالی»

عضویت در خبرنامه ایمیلی
امکانات سایت
دیگر پایگاه های ما
آخرین نظرات
دوستان صالحین
دفاتر مراجع عظام تقلید

تشکل‌های مذهبی و عشق و حال سیاسی(قسمت دوم)

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ق.ظ

سخنرانی حجةالاسلام انجوی‌نژاد در نشست فعالان فرهنگی کشور

مشهد مقدس ؛ فروردین 92

نکته ی دومی که در بحث تشکل ها مغفول است این است که ما نظاممان همیشه تهرانی است! همیشه گفته ام، در انتخابات قبلی و قبل تری و .. خدمت آقای احمدی نژاد هم گفتم.

قسمت عظیم جامعه ی ما که شهرستان ها هستند، بشدت درجه دو اند! اگر شما در تهران منبر رفتی، مطرحی، ولی اگر 20 برابر آقامجتبی تهرانی کار کنی در بندرعباس، هیچ کس نمی فهمد! اصلا حسابت نمی کنند!
نگاه تهران به شهرستان یک نگاه درجه دو است. ماها وقتی در شهرستان ها می درخشیم، می گویند عجیب است که آنجا توانسته کار کند! انگار آنجا یک اکسیژن دیگری مصرف می کنند!
دلیلی که دوستان به بنده محبت دارند این است که شهرستان ها را خیلی جدی می گیرم. نگاهم اینگونه است. اصلا تهران و مشهد و قم منبر نمی روم. در این 3 شهر ورود پیدا نمی کنم. اعتقادم این است افراد زیادی هستند، بخواهند کار کنند می کنند.
و در جاهای دیگر استعدادها و تفکرات زیادی می بینیم که فقط دو مطلب را ندارند :
1. رسانه در اختیارشان نیست.
2. در رسانه های تهران آشنا ندارند!

همه چیز بر مبنای آشنایی و رفاقت است دیگر. ارتباطات مملکت ما که اصلا در آن صلاحیت مطرح نیست. با فلان خبرنگار و روزنامه نگار و تهیه کننده صدا و سیما رفیق باشی، حل است! ما چون دوریم از مرکز، رفیق نیستیم.
این نگاه درجه دو بودن، به برخی مجموعه های فرهنگی ما تلقین شده. خودش هم فکر می کند درجه دو است!
در نظام سیاسی هم همین گونه است، بعضی شهرستان ها احساس می کنند درجه دو اند. در انتخابات قبلی اگر شهرستان ها نبودند، که الان آقای موسوی رئیس جمهور بود! تهران که کلا موسوی بودند. بقیه هم فکر می کنم تقیه کردند به آقای احمدی نژاد رأی دادند! راضی نبودند.

با این همه رسیدگی که در تهران می شود و تمام امکانات مملکت دارد در آنجا صرف می شود، باز هم تهرانی ها از نظام راضی نیستند.
در زمان فتنه بنده در ستاد بحران بودم، قبل و بعد از انتخابات. اگر دبیرستانی ها در تهران رأی می دادند، موسوی بالای 80 درصد رأی می آورد! این نسل بعدی تهران است. دبیرستان معارف تهران. دختر و پسر مذهبی. همه با دستبند سبز.

فکر می کنم باید این گونه باشد که بچه های شهرستان یک مقدار خودشان را باور کنند، بیایند در صحنه، دور هم جمع شوند.
خدمت دوستانی که در مشعر و خاتم با هم کار می کنیم عرض کردم، که نامه ننویسید از تهران برای شهرستان ها، بلند شوید بروید. تا این اتفاق نیفتد، من کار را ادامه نمی دهم. هرجا این اتفاق افتاد می آیم برای کار.
بنشینیم پشت میز برایشان بسته بفرستیم، من این روش ها را قبول ندارم.
بروید در شهرستان ها، رفیق بشوید، دوست و نزدیک بشوید، باور کنید شهرستان ها خیلی پتانسیل بالایی دارند.
پس این شد لزوم داشتن تشکیلات.

و این تشکیلات، تشکیلات مردمی باشد که آزادگی خودش را بتواند حفظ کند و بتواند در عین آزادگی، ارتباطات رسمی ِ ملزم  ِ قانونی با پیکره ی نظام داشته باشد.

2- 3 نفر از کاندیداهای ریاست جمهوری که بنده با آن ها صحبت کردم، یکی از حرف هایی که می زنم همین است.
می گویم شما رئیس جمهور بشوی یا نشوی، جایگاه مجموعه های فرهنگی در قوه ی مجریه چیست؟ - هرکسی از ظن خود شد یار من / هرکس به فکر خویشه ،کوسه به فکر ریشه. من از منظر فرهنگی نگاه می کنم؛ از منظر تشکل های فرهنگی نگاه می کنم. مسئله ی اقتصادی اصلا به من ربطی ندارد، بنده دغدغه ام اقتصاد مردم نیست، به من ربطی ندارد. هرکسی از مسیر خودش نگاه می کند.
می پرسم جایگاه مجموعه های فرهنگی در قوه مجریه چیست؟ یعنی ما باز باید بدویم دنبال کسی مثل مشایی بگوییم ایشان مسئول فرهنگی ماست !؟ اینگونه باید باشد؟
جایگاه ما کجاست؟ در نهاد ریاست جمهوری، شخصی که قرار است ماها را سرویس بدهد کیست؟

صد میلیون دلار بودجه ی فرهنگی سال 91، چقدرش به شماها رسیده !؟ ما الان چه کاره ایم؟
تا وقتی اتفاقی افتاده که قرار است ما لطفی بکنیم به دوستان، محبوب و عزیز هستیم و برایمان خرج می کنند! به محض اینکه خر از پل گذشت، این جایگاه دیگر به کلی فراموش می شود.
این تشکیلات رسمی، الان هست؛ متفاد. زیر نظر سازمان تبلیغات است، وابسته به دفتر مقام معظم رهبری است، زیر نظر خود رهبری است. 5 نفر هستند، جایگاه مشخص بشود.
هرکسی می خواهد رئیس جمهور بشود، ما در مملکت چه کاره ایم !؟
برادران، نگاه از بالای آقایان به شما، مشهود نیست !؟ آدم حسابتان می کنند؟
این نگاه از بالا مشهود است. انگار ما گوسفندهایی هستیم که موظفیم گوشت جامعه را تأمین کنیم! به عنوان انسان نگاه نمی کنند.
یک جایگاه جدی. من با آقایان مطرح کردم، با حضرت آقای خاموشی هم مطرح کردم. گفتیم ما به فکر خودمان هستیم، ما اگر قرار است در این مملکت کار کنیم، یک جایگاه جدی باید باشد.
این جایگاه وقتی مشخص شد، در دولت آینده و برای 4 سال، این شخص هست، برای کارهایتان به فلان شخص مراجعه می کنید، این جایگاهتان در کمیسیون فرهنگی مجلس است، این جایگاهتان در فلان قوه است.

چیزی که بنده در ذهنم بود، که به دلایلی از جمله مشکل مالی که کلا کارها را خوابانده و هنوز محقق نشده، چیزی بود تحت عنوان مجلس شورای هیئات مذهبی.
یک وقتی 20:30 نشان می داد جمعی نشسته بودند و خبرنگار صدا و سیما مصاحبه می کرد. چه بودند؟ شورای عالی سیب زمینی کشور!
گفتم ببین برای سیب زمینی شورای عالی دارند، خبرنگار می فرستند مصاحبه کند، جلسه شان را ضبط می کند و پخش می کند، بعد ما هر کاری در کشور بخواهیم انجام بدهیم هیچ کس نیست بگوید خرت به چند !؟
یک شورا و مجلسی باشد که سالی یکی دوبار دور هم جمع شوند، صحبت هایشان را بکنند، نماینده ها و کسانی که رأی آورده اند گزارش بدهند، مردم راضی بودند دوباره رأی بدهند. چنین چیزی مد نظر ماست.
اگر بتوانید موسس باشید، ما هم هر وقت بفرمایید در خدمتیم برای جاروکشی.

این چیزی که می گوییم تحت عنوان نگاه مجموعه های فرهنگی به سیاست و سیاسیون، یک موردش این است.
و در این زمان است که شما می توانید صحبت از این بکنید که ما موثریم در سیاست های نظام.
در این استان هایی که بنده می روم، حدود 20 - 25 تا استان، تمام بچه های ستاد آقای احمدی نژاد با بنده آشنا هستند.
هیئت های مذهبی، کسانی که پشت این دولت ایستادند، کسانی که در انتخابات دور دوم کتک خوردند، جایگاه شماهایی که این شخص را رئیس جمهور کردید، در این دولت کجاست !؟
اصلا محل نمی گذارند. چون ما رسمی کار نکردیم. اشتباه کردیم رسمی کار نکردیم. باید حمایتمان را مشروط می کردیم. الان حمایتتان را باید مشروط کنید.
غیر از سیاست های عالی نظام که هرکس هست، حتما باید باری را از دوش آقا بردارد.
به یکی از کاندیداها گفتم شما رئیس جمهور شدی، توانایی ات؟ تیمت؟ گفت آقا !
قرار است رئیس جمهور شوی باری از دوش آقا برداری، می خواهی فکر کردنت را هم بیندازی گردن آقا !؟
می گوید من سرباز آقا هستم! آقا سرباز نمی خواهد، فرمانده می خواهد. رئیس جمهور باید فرمانده باشد!
تک تک وزرا را آقا باید فکر کند تصمیم بگیرد !؟ ایشان 76 سالش است. خیلی از ماها سنمان خیلی کمتر است ولی توان جسمی نداریم.
یک مقدار رعایت کنید. یک کسی باید باشد که بتواند بهتر فکر کند، راحت تر بخوابد، راحت تر بیدار شود، دغدغه های جهان اسلام را پیگیری کند، سیاست های کلی نظام را ... گزارش بگیرد. این حرف که «بنده به پشتوانه ی آقا می خواهم رئیس جمهور بشوم» خیلی بد است!
بنده هم نظرم این است که کلا بی خیال ریاست جمهوری بشویم و آقا خودش بچرخاند خیلی خوب است! ولی نمی شود. سیستم دنیا این گونه نیست.
ولی قرار نیست تمام کارها و فکرها و دغدغه ها روی دوش آقا باشد، ورزا را هم انتخاب کند و بچرخاند! این ها که وظایف رهبری نیست. در توان این آدم با این سن و سال هم نیست. نباید این اندازه فشار بیاید.

یکی از بحث های ما همین است؛ اگر قرار است سربازی کنیم برای رهبری و پای کار بایستیم و معضلات را حل کنیم، باید محلی جدی و ملزم از اِعراب در دولت و قوه ی مقننه داشته باشیم.
مثلا می گوییم کمپین حمایت از فلانی، 200 - 300 نفر دانشجو جمع می شوند که اصلا معلوم نیست دانشجو باشند یا نه، معلوم نیست اصلا این آدم کی هست؟ سید محمد انجوی نژاد چقدر آدم مهمی است؟ کمپین راه می اندازند. و ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم، دور هم نیستیم.

خدمت آقایان عرض کردم خودتان را بکشید که بخواهید در تهران تجمع راه بیندازید، هرچقدر می خواهید مایه بگذارید، ببینید چقدر می آیند. یک مقدار امکانات به ما بدهید ما ملت را بکشانیم به تهران.
بعد به ما که می رسد فورا می شود مسئله ی امنیتی و شورای تأمین. صدهزار تماشاگر فوتبال را شورای تأمین اعتبار می کند در میدان آزادی دور هم جمع کند، افتخار هم می کند، صدهزار تا بچه هیئتی را می ترسند جمع بشوند !؟ این برای این است که ما اصلا محلی از اعراب در آن بالا نداریم.
من پیشنهاد مشخصم در بحث عشق و حال سیاسی که فرمودند عنوان این بحث است، این است که احیانا یک کاندیدا اینجا می آید یا ان‌شاءالله شما می خواهید بعدا شورایی در بیاید؛ مثلا بگویند همایش متفاد در دو دوره برگزار شده در مشهد، این شورا منتخب شدند، این ها من بعد هستند، سریع بیاید تهران.
آقای خاموشی پیگیری کنند که ما بتوانیم آنجا یک کانال رسمی داشته باشیم. از الان. کاندیداهای ریاست جمهوری را بیاوریم و بگوییم مطالبات ما از شما این هاست. ما حمایت از کسی می کنیم که احساس کنیم نزدیک ترین نظر به ولی فقیه است. نمی شود خود نظر ایشان را در آورد. ولی ما وظیفه مان این است که نزدیک ترین را پیدا کنیم. حالا ممکن است شما رأی بیاوری ولی نزدیک ترین نظر نباشی، یادت باشد ما هستیم ها ! مهم هم هستیم. در جامعه داریم کارها را بدون جیره و مواجب انجام می دهیم. همه ماها داریم از زندگی مان، از حقوقمان، از خانواده مان برای فرهنگ مملکت می زنیم. برای مطامع حقه ی نظام. برای این چیزها داریم تلاش می کنیم. ماها هستیم، و مهمیم! همیشه هم مهم بودیم. نظر امام و رهبری به اهمیت این مردم است. خود آقایان حداقل در میتینگ هایشان این ادعا را می کنند.
به یک جایی برسیم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Susa Web Tools