مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

مربی محور - مسجد مدار

مبانی و اصول کار فرهنگی ،تربیتی و تشکیلاتی ویژه مربیان صالحین و فعالان مجموعه های تربیتی و فرهنگی

arrow
خبرنامه سایت
فیسبوک صالحین
پرتال صالحین خیبری
خاکریز ما

codes and tools for blog

مربی محور - مسجد مدار

گام نخست در تربیت، طهارت است، همچنانکه گام نخست در عبادت طهارت است.

«طهارت شریعت به آب است و طهارت طریقت به تخلیه هوا و هوس و طهارت حقیقت خالی کردن قلب است از غیر حق تعالی»

عضویت در خبرنامه ایمیلی
امکانات سایت
دیگر پایگاه های ما
آخرین نظرات
دوستان صالحین
دفاتر مراجع عظام تقلید

دلایل فروپاشی نظام‌های فرهنگی «قسمت دوم»

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ب.ظ

سخنرانیحجةالاسلام انجوی نژاد

دلایل فروپاشی نظام‌های فرهنگی «قسمت اول»


صوت سخنرانی:

دریافت

متن سخنرانی:

عنوان بحث دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی است .
ما خیلی کلان بحث می کنیم ، طبیعتاً وقتی از مشکلات نظامهای فرهنگی جهانی و کشوری می گیم ، حتماً کانون هم یکی از اون نظامهاست که باید در حاشیه بهش توجه بشه .

1- قدرت همراه با فساد بدلیل عدم نظارت
2- دیکتاتوری و خودرأیی
3- عدم توجه به نقد بیرونی و غفلت از نقد درونی
4- غفلت از قدرت الهی
5- در مقدمه قسمت پنجم : اگه شما به حسینیه دقت بفرمائید ، یه راه خراب کردن این حسینیه اینه که کلنگ بردارن و از یه گوشه ای شروع کنن به زدن .
یا با یه جرثقیلی ، بولدزری ، لودری از یه کنار شروع کنن به خراب کردن .
طبیعتاً  2 تا 4 روز کار می بره .
اما اگه با یه متخصص صحبت کنن ، بگن : می خوایم این ساختمان رو خراب کنیم ، شما چه جوری خراب می کنید که کمترین هزینه و بیشترین زمان رو داشته باشه ؟ می گه : به من نقشه رو نشون بدید ، بر طبق نقشه 1 ساعت محاسبه می کنم ، به یه ثانیه میارمش پایین . یعنی با انفجار !
بعد نقشه رو که می بینه می گه باید یه جاهایی از حسینیه رو بزنم . بررسی می کنه  می گه : باید ستونها رو بزنم . نه این ستونهایی که شما می بینید ، ستون یعنی چیزهایی که حسینیه برش استواره .
خیلی از ستونها توی دیواره ، توی پایه ، فنداسیون و نقشه مشخص می شه .
مواد رو میذاره ، جاسازی می کنه ، محاسبه می کنه ، به همدیگه سری می کنه ، به یه ثانیه کل ساختمان رو میاره پایین .
دیدید دیگه ، توی فیلمها نشون میدن که توی یه ثانیه 20 طبقه آپارتمان رو خیلی شیک میاره پایین .
یکی از راههای خراب شدن نظامها ، زدن ستونهای نظامه .
دشمن اصلی ـ شیطان ـ و دشمن فرعی ـ انسانهایی که از شیطان خط می گیرن ـ برای اینکه بتونن به نظام ضربه بزنن ، ستونهای نظام رو پیدا می کنن و شروع
می کنن به تضعیف کردن و خراب کردن این ستونها .
توی اصطلاح سیاسی بهش استوانه های نظام می گن .
هر نظام فرهنگی یه ستونی برای خودش داره . مثلاً از ستونهای خیلی خیلی مهم کانون در سیستم فرهنگی مسئله ولایت فقیه است .
اگه این ستون رو بزنن کانون خود به خود فرو می ریزه . چون با این ادعا که ما در راستای پیروی از ولایت فقیه هستیم ، شروع کرده .
ستونهای مسائل فرهنگی همینه .
مثلاً یه ستون صاف بودن عقایده . " اهدنا الصراط المستقیم " . با یه کلمه اگه این صاف بودن زیر سؤال بره ستون خورده زمین و مجموعه می ریزه پایین .
اینها حجتیه اند ، تموم شد ! ستون رو خراب کردن ، یعنی علم خیمه رو برداشتن ، علم خیمه صراط المستقیم هست .
می گن : حرمت امامزاده به متولیشه . کادر یه مجموعه فرهنگی باید نسبت به ستونها حرمت قائل بشه و از ستونها حراست و مراقبت کنه .
اگه توی یه گوشة مجموعه یه انحراف فکری ایجاد بشه و بپیچه ، چون انحراف خودش رو نشون میده ، همون یه گوشه یه ستونه ، علم رو از زیر خیمه برداشتن ، خیمه قشنگ اومده پایین .
حراست از ستونها !
یه ستون ، ستون اعتقادیه ، مراقبت کنید .
بچه های کادر و مسئولین واحدها در اینکه کسی بخواد در خط و صراط مستقیم کانون یه انحرافی وارد کنه حساس باشن .
نشده توی این چند سال اعتکاف بگیریم ، مگر اینکه یه گروهی توی اعتکاف شرکت کنن و شروع کنن به منحرف کردن خط اعتقادی . یعنی برنامه ریزی می کنن .
توی این چند سالی که ما اعتکاف گرفتیم ، هر سال یه گروهی رو گرفتیم که اینها مشکل اعتقادی ایجاد می کنن . یه آدمی یا یه نفراتی میان و کار می کنن . با اینکه ما این همه برنامه میذاریم .
یکی از دلایلی که نمی تونن زیاد کار کنن ، مال اینه که برنامه هامون خیلی زیاده ، ملت زیاد وقت خالی ندارن .
اگه اعتکافی بود که ملت از صبح تا شب بیکار بدون ، کن فیکون می کردن ، مجموعه رو می پوکوندن .
مراقبت و صیانت از اینکه ستون اعتقادیمون نلرزه .
یکی دیگه از ستونهایی که در مجموعه داریم ، ستونهای حقیقی است ، نه حقوقی .
مثل افراد مجموعه . بخوان مجموعه رو خراب کنن ، شروع می کنن به خراب کردن افراد .
اگه زورشون برسه رأس مجموعه رو خراب می کنن ، زورشون نرسه کادر مجموعه رو خراب می کنن ، زورشون نرسه دور و بریهای کادر رو خراب می کنن .
می گن : این بابا ارتباطاتش مشکل داره ، برو ببین توی خانواده اش چه خبره !!! کلی ادعا داره که میاد توی کانون کار می کنن ، معلوم نیست خانواده اش چه خبرن !؟
یعنی یه جاهایی این اتفاق میفته که یه جوری این ستون رو بلرزونند .
پس اگر بخواد یه مجموعه ای فرو بپاشه ، ستونهای مجموعه خیلی مهمه .
ستونها : 1- اعتقادات       2- افراد
سؤال اول : آیا در اعتقادات مجموعه ، مجموعه ما معصومِ و هیچ مشکل اعتقادی نداره ؟! نه . حتماً نیاز به حراست و صیانت داره .
همه افراد مجموعه معصومند و هیچکس اشتباه نمی کنه ؟ نه ، این هم نیاز به حفاظت داره .
موضوع اینه که ما بتونیم اینو جا بندازیم که مجموعه ، مجموعة معصومی نیست ، ممکنه اعتقاداتش مشکلاتی داشته باشه ، انتقاد رو قبول و تصحیح کنیم .
ممکنه توی شخصیت افرادش مشکلاتی باشه ، با اون شخص برخورد امر به معروفی و نهی از منکری می کنیم ، یه بار ، دو بار ، سه بار جواب نداد ، خود به خود از مجموعه حذف می شه .
نمی شه مجموعه خودش رو فدای افراد کنه .
حضرت امام (ره) فرمودند : ما موظفیم به اینکه افراد را فدای اسلام و جامعه بکنیم ، نه اینکه جامعه و اسلام رو فدای افراد بکنیم .
بعضی وقتها ما احساس می کنیم توی نظامهای فرهنگی کلان مملکتی ، بخاطر حفظ موقعیت افراد ، کل نظام رو فدای اون فرد می کنیم .
ما اینو قبول نداریم .
امام (ره) فرمودند : دلیل اینکه انبیاء موفق بودند این بود که خود را فدای جامعه
می کردند ، نه جامعه را فدای خود .
آبیاری اسلام قربانی می خواد . تا می گه قربانی ، همه فکر شهادت میفتن .
قربونت برم ما که خودمون می دونیم چرا دنبال شهادتیم !! برای اینکه توی زندگیمون گند زدیم ، می گیم اگه شهید نشیم اوضاع خیطه .
منظورش این قربانی نبود . اسلام قربانی می خواد یعنی بنده بتونم از خودم ، موقعیتم ، آبروم ، حیثیتم برای حفظ نظام و اسلام بگذرم . ما برای این کار آمدیم .
توی مجموعه های فرهنگی اینطوریه که این آدمِ یا داره قربانی میشه ، اسلام همینه . یا مشکل داره ، خودش رو صاف نمی کنه .
بهش می گیم شما [خودت رو] صاف نمی کنی ، باید بری کنار .
آقای فلانی نباید باشه . چرا ؟ چون توی جامعه پشت سرش جوه . تموم شد !
ایشون یا مشکل داره یا نداره . اگه مشکل داره که حتماً باید بره کنار . اگه مشکل نداره ، [بهش] می گیم فعلاً صلاح جامعه نیست که این کار رو انجام بدی .
خیلی وقتها معصومین و پیامبران ما ، خیلی از نزدیکاشون رو رد می کردن .
می گفتن : آقا ! شما با من راه نرو . می گفت : مگه من چه جرمی کردم ؟! می گفتن : شما جرمی نکردی، شما یه شخصیتی در جامعه داری که برای مردم روشن نیستی، مردم ابهام دارن . وقتی کنار من قرار می گیری ، منم مبهم می شم .
مردم چه می دونن چه خبره ؟!
توی شیراز توی راهپیمایی ، یه بنده خدایی اومد کنار ما شروع کرد به راه رفتن . احوالپرسی کرد ، [گفت] ما سؤال داریم . تا این اومد ، دیدم دو سه تا از این هیکلها اومدن بین ما و خودشون رو یه‌وری کردن ، این بابا یواش یواش 6 تا فاصله گرفت.
بعداً فهمیدم که این بنده خدا مشکل داشته و من اصلاً نمی شناختم که این بابا کیه ؟!
بعد وقتی کنار من راه می ره برای من مشکل ایجاد می کنه .
اصلاً ایشون مشکل نداره ، امامزاده است ، اما راجع به این امامزاده توی جامعه بد پیچیده . باید باهاش فاصله بگیری .
حالا اگه این امامزاده اومد توی کار فرهنگی . [گفت] می خوام توی کانون برای خدا کار کنم .
[اگه بگی] گناه داره ، بذار کار کنه ، اگه تو ردش کنی کجا می ره ؟!
می گیم : اصلاً ما وظیفه نداریم که از آدم دفاع کنیم ، ما وظیفه داریم از موجودیت و نظام دفاع کنیم .
کاملاً حق با توست ، خیلی دلت می سوزه ، برو دم خونه شون ، خصوصی باهاش صحبت کن ، برو توی پارک ، خصوصی با هم کار کنید .
این روش ، روش جذب نیست .
یه وقتی هست یه جوونیه ، هر کی هم این جوون رو ببینه ، هر قیافه ای باشه ،
می گه آفرین ! کانون این آدمِ رو با این قیافه اش جذب کرده ، الحمدلله .
یه وقت هست یه بابایی توی جامعه به یه سری مشکلات مشهوره ، ولو این مشکلات رو انجام نداده باشه .
ما نمی تونیم کانون و موجودیت نظام رو هزینه کنیم که این آقا از دین خدا و پیغمبر زده نشه .
دلت می سوزه ، برو جداگانه باهاش کار کن . نمی تونی از موجودیت نظام برای هدایت فرد مایه بذاری .
فرض می کنیم بنده بیانم بد نیست ، ولی توی اعتقاداتم یه سری مشکل دارم . من دارم این مشکلات رو به جامعه تزریق می کنم .
بیان بگن : اگه جلوی ایشون رو بگیری و منبر رو ازش بگیری ، ول ول می شه ، میره جهنم . می‌گیم : بره جهنم ، ایشون اجازه نداره اعتقادات جامعه رو منحرف کنه.
بنابراین یکی از دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی ، اینه که انسان بخواد از نظام برای فرد سرمایه گذاری کنه .
بیمه ای که برخی ازمردم دارن . " ایشون باید همیشه مطرح بشه . "
من و شما باید یه جوری این بیمه ای که برخی از مردم دارن رو نقض کنیم .
برخی هر جا خراب کردن ، یه جایگاه دیگه دارن .
توی بوشهر خراب کنه ، می ره لرستان . توی لرستان خراب کنه ، منتقل می شه کرج . کرج خراب کنه میاد تربت حیدریه . تربت خراب می کنه می ره بندرعباس .
که چی ؟ که ایشون بهره اش رو از همه جای نظام برای بهتر زندگی کردن و خراب کردن دین بگیره .
همه کشور به ایشون سرویس میدن که باید ایشون سر این کار باشه .
بعضی ها مادام العمر شدن .
یه بار ، دو بار ، سه بار ، بعضی وقتها نمی شه جمعش کرد .
یه وقتی هست می گن وظیفه رهبری مملکته . می گیم : وظیفه رهبری مملکت این نیست که بگن حسن آقا اینجا نباش ، حسین آقا اونجا نباش .
این ما هستیم که باید عادت کنیم که نباید مردم و جامعه رو فدای افراد کرد .
این هم یکی از دلایل ضربه خوردن [نظامهای فرهنگی]
6- عدم توجه به همراهی قول و عمل در رأس مجموعه ها و کادر
ما در روایت داریم که اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، تأثیر حرفها کم می شه .
در روایت دیگه داریم که اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، اما دوست داشته باشه عمل کنه ، باز هم تأثیر حرفها کم می شه . باید عمل کنه !
در جای دیگه داریم اگه کسی به حرفهایی که می زنه عمل نکنه ، چون اعتقاد به عمل کردن نداره ، منافقه . می ره جهنم !
حرف نزنه خیلی بهتره . آدم منافق نمی تونه هدایت کنه .
در جای دیگه داریم اگه کسی به حرفهایی که می زنه خوب عمل نمی کنه ، اما دوست داره عمل کنه ، بهتر نیست حرف نزنه تا عمل کنه ؟! می گیم : نه ، حرفش رو بزنه ، چون امر به معروف و نهی از منکر واجبه ، عمل هم واجبه .
این عملِ رو انجام نمیده ، دوست داره ، داره پیشرفت می کنه . حداقل اون تیکه واجبه رو انجام بده .
لازم نیست حتماً اینطوری باشه .
اما اگر یه کسی به حرفهایی که می زنه قبل از اینکه حرف بزنه عمل کنه تأثیر شگرف میذاره . این خیلی تأثیر داره .
گفتیم عدم همراهی قول و عمل . 
عمل دو مدله : یه عمل ؛ عمل مخفی است .
مثلاً بنده به شما می گم : نمازشب خوبه . نمازشب بخونید ، اما عمل نمی کنم . هیچکس نمی فهمه من عمل نمی کنم .
عمل بکنم ، تأثیر داره . نکنم ، تأثیرش کمه . کسی هم نمی فهمه من عمل می کنم یا نمی کنم . توی جامعه تبعات نداره .
اما یه وقتی به شما می گم : خوش اخلاق باشید ، با مردم خوب برخورد کنید . بعد توی عمل با مردم بد برخورد می کنم . اونی که زمین می زنه نوع دومه .
من اعتقاد دارم که باید خوب عمل کنم ، منافق نیستم ، اما هنوز به اعصابم مسلط نشدم .
مردم اینجورین ، قاعده اش اینه که نباید اینطوری باشن . یعنی شما صحبتت رو بگیر و برو .
یه وقتی توی جلسه یه صحبتی راجع به مسائل سیاسی کردم ، بعضی ها توی جلسه ما رو قبول ندارن ، میان می شینن ببینن چه خبره .  
من گفتم برادر من ، خواهر من ! تو چیکار داری من در خلوتهام چیکار می کنم ، تو حرفم رو گوش کن اگه درسته انجام بده ، درست هم نیست انجام نده .
منظورم تو نبودی که به تو بگم چیکار داری !!؟ به اون معاند بودم که اینقدر توی ذهنش بدبینه که این بابا اینقدر خورده و برده و توی خلوتهاش هزار تا کثافت کاری کرده ، حالا یه پولی گرفته ، اینجا بشینه برای ما حرف بزنه . 
من با اون بودم ! گفتم : ولو که فرض تو درسته ، تو چیکار داری که من توی خلوتهام چیکار می کنم . تو کارت رو بکن !
بعد بچه های کادر خودمون گفته بودن یعنی چی ما چیکار داریم که شما توی خلوتهات چیکار می کنی ؟ شما باید خلوتهات قابل دفاع باشه .
بابا به تو نبودم که ! ببینید مردم چقدر زود با یه حرف خیلی ساده عکس العمل نشون میدن .
اصلاً من منظورم این بود که تو اگه بدبین هستی ، ولو اینکه بنده خیلی آدم کثیفی هستم ، تو حرف منو گوش بده .
بعد می بینی خود بچه ها عکس العمل منفی نشون میدن .
بنابراین مردم به بحث قول و عمل خیلی جدی در ظاهر نگاه می کنن . ولو اینکه بعضی هاشون بیسوادی برخورد می کنن .
این صحبتی که این بنده خدا می کرد ، انگار به امام سجاد بگی : شما که خودت توی مناجاتت می گی من کسی هستم که در خلوتهام از تو حیا نکردم ، برای ما درس عرفان میدی برای چی ؟! 
این بحث ماست . ولی مردم اینطورین .
یعنی درک اینکه احیاناً بیاد استفاده اش رو بکنه و بره [نداره] . 
تو که از آقای انجوی که اون بالا نشسته داره صحبت می کنه بدی ندیدی ، چیکار داری انتظامات با تو بد برخورد کرده ، بشین حرفش رو گوش بده برو .
می گه : نه ! اگه این آدم بود ، انتظاماتش اینطوری برخورد نمی کرد . مردم اینطورین .
[بنابراین] اختلاف بین قول و عمل زندگی آدم رو تعطیل و کنسل می کنه ، نظام رو هم زمین می ریزه .
آقا ! بنده توی کانون که میام خیلی خوبم .
میان به ما می گن : بعضی از خواهرها و برادرهاتون توی دانشگاه یه جور دیگه لباس می پوشه .
فامیلها حساسند ، همرده و همسنند ، بعد می بینه تو کادر کانونی ، این خودش جلسه هم حال نمی کنه ، بعد می خواد یه جوری این فشاری که فامیل روش میارن رو برداره ، اینطوری می گه : این بابا وقتی می ره کانون ببینید چه حجابی ، چه تشکیلاتی داره ، برو دانشگاهش رو ببین . می گن دیگه .
این یعنی چی ؟! یعنی یه دونه کادر از هزار و خورده ای کادر رو می گیره ، کل جمعیت و جلسه رو زیر سؤال می بره . چرا ؟! چون مردم اینند .
آدم باید مراقبت کنه . از زندگی خصوصی خودت هم مراقبت کنی .
اینها یعنی چی ؟ یعنی بعضی وقتها نباید انتظار انصاف از مردم داشته باشی ، برای اینکه خصوصیت شیطان اینه که نمیذاره مردم منصف باشن .
چندین هزار جمعیت تو [مجلس] می شینن ، گریه می کنن ، بعد این مردم می رن 4 تا کوچه اونورتر ، یه دختر و پسری رو می بینن که دارن با همدیگه حرف می زنن ، می رن چو میندازن که کانون شده محل ارتباط دخترها و پسرها .
مردم اینند !
این یعنی اینکه ما باید مراقبت کنیم . بنده بیشتر از شما ، شما بیشتر از من .
ماها داریم به همدیگه سرویس میدیم .
یکی دیگه از دلایل فروپاشی همینه . یه آدمی یه کاری می کنه که خیلی ها مرتکب این کار می شن ، شاید توی شهر خودت صد هزار نفر ، کار خیلی بدتر از کار تو هم مرتکب بشن ، اما هیچکس کاری به کارشون نداره . اما تو ....
این خصوصیت نظام فرهنگیه ، نظام مسئولیتی همینه ، مملکت همینه .
وقتی منتسب به یه نظام فرهنگی شدی ، باید میزان مراقبتت بیشتر باشه . چرا ؟ چون مردم بی انصافند و نمی شه باانصافشون کرد .
خصوصیت مردم اینه .
بابا ما سیصد هزار تا آخوند داریم ، یه آخوند یه مشکل پیدا کنه ، می گن : آخوندها هیزند . چقدر این جمله بده !!
حالا چی شده ؟! ایشون یه آخوندی رو دیده . آخوندها هیزند یعنی آقای بهجت ، آقای فاضل لنکرانی ، آقای ..... آخوندها یعنی اینها دیگه . پس یعنی کی ؟! یعنی رفتی دیدی 60 هزار نفر طلبه توی حوزه علمیه قم همه هیزند ؟!
45 هزار تا توی مشهد ، 15 هزار تا توی تهران ، 15 هزار تا توی اصفهان ، 4 هزار تا توی شیراز ، همه رو دیدی که هیزند ؟!
این یه آخوند رو دیده . مردم اینند !
باید چیکار کرد ؟! باید به آخوندها گفت : تو یه دونه هم غلط کردی که همچین کاری کردی .
وقتی اومدی توی کسوت فرهنگی همینه .
روز قیامت جهنم نمی ری ، برای اینکه خدا می بینه که این بدبخت برای هیچی اینقدر اذیت شده .
می گه : نسبت به بقیه کاری نکردم ! راست هم می گه . صد برابر بقیه هم فحش خوردم . راست هم می گه ، می ری بهشت .
اما این بحث هست که شما داری نظام فرهنگی رو می ریزی پایین .
من چند بار به برادرها و خواهرها گفتم که زندگی حقیقی و شخصی شما با کانون ارتباط داره ، به نظام فرهنگی ارتباط داره .
برادر من ، تو وقتی توی سی دی دیده می شی دیگه می شناسنت ، نمی تونی بگی مغازه ام مال خودمه . تموم شد دیگه !
وقتی چند هزار جمعیت توی انتظامات می بیننت ، دیگه می شناسنت . تو فکر می کنی هیچکس نمی بینتت . قیافه تو توی ذهنشون می مونه ، بعد توی هر شهری دیگه ببیننت می گن این همونه .
چه جوری می خوای زندگی حقیقیت رو از زندگی حقوقیت جدا کنی ؟!
خواهری که توی جلسه می ایستی ، خواهری که تابلو می شی ، چه جوری
می خوای زندگی حقیقیت رو از زندگی حقوقیت جدا کنی ؟!
ما به این تشکیلات بسته شدیم .
پس اختلاف در قول و عمل که می گیم اینه .
می گیم : بر برادرها و خواهر واجبه که با تظاهر کامل برن توی محل کار و دانشگاهشون نمازجماعت . همه ببینند که این شائبه رو از ذهن مردم خارج کنید .
اینجا جزء جاهایی است که مراجع فتوا دادن تظاهر کنید . سرت رو بنداز پایین ،  برو نماز جماعت . همه ببینند !
بر برادرها و خواهرها واجب است تظاهر به اعمال ممدوح بکنن . ریا چیه ؟!
تو داری به پرچمی که برای کار فرهنگی و امام حسین بلند شده آبرو میدی . واجب است که شما توی فامیل به بهترین آدم مشهور باشی .
واجب است حجاب خواهرهای ما در غیر کانون بهتر از کانون باشه .
نه شلوار و مانتو مخصوص کانون داشته باشن . سادة بسیجی حزب اللهی !
که مردم بد برداشت نکنن . تو تابلوی تشکیلاتی .
آدم نباید بگه من لایق نیستم ، ببخشید خداحافظ یعنی چی ؟! بابا ! لایق شو .
باید بتونی این کار رو انجام بدی .
پس ضربه خوردن در اثر عدم توجه همراهی قول وعمل در رأس مجموعه و کادر

[یه مطلبی رو توی پرانتز می خوام خدمتتون عرض کنم] .
چرا ما اینقدر زیاد حرف می زنیم ؟!
یه کمی کادر مجموعه نباید تمرین سکوت داشته باشه !؟
وقتی آدم زیاد حرف می زنه چرت زیاد می گه ، غیبت ، تهمت . چرا ؟ توی مجموعه خواهرها غیبت و تهمت بیشتر از مجموعه برادرهاست ؟!
توی برادرها هم هست ، ولی اصلاً قابل مقایسه نیست .
چرا ؟ چون خیلی حرف می زنن .
خیلی خب ، خصوصیت زنانه است ، اشکالی نداره . اما واقعاً یادت باشه که اگه زیاد حرف بزنی و غیبت و تهمتی کنی ، داری از اونور مجموعه رو تخریب می کنی .
تخریب الزاماً اون نیست که من یه حرفی بزنم مجموعه خراب بشه .
داری نصف مجلس رو سیاه می کنی . چرا کادر ما یاد ندارن که قبل از مجلس ساکت بشینن ؟!
آدمی که دائم حرف می زنه ، مگه چقدرش حرف مفیده ؟!
چرا اینقدر خود شماها از میزان غیبت و تهمت گله دارید ؟! ما باید چند صد بار بگیم ؟!
غیبت ، تهمت ، کنکاش در زندگی دیگران ، مشکل ایجاد کردن ، کنایه زدن ، مسخره کردن ، برای مجموعه های فرهنگی معظل شده .
هیچ مجموعه فرهنگی این تیپی در کشور نیست که اینقدر قدرت دست خواهرها باشه که ما داریم و اینقدر هم نیرو داشته باشه .
یقیناً اگه هر خواهری بیاد توی مجموعه کانون ، از قسمت خواهران مجموعه کانون کف می کنه .
اما وقتی اینقدر قدرت توی مجموعه دست شماست ، صیانت این مجموعه کجا رفته ؟!
بسیار هم عالی هستن . 70 هستن ، اما چرا روی 80 ، روی 90 نمیان ؟! چون زیاد حرف می زنن .
آدم این کنترل رو داشته باشه .
چند تا چند تا دارید می رید حرم ، توی مسیر زیاد حرف نزنید ، ذکر بگید . تمرین کنید !
آدمی که نفسش در اختیار زبونشه و نمی تونه حرف نزنه ، این آدم حتماً حرفهای چرت خواهد زد . تمرین سکوت !
آدم یه کمی راجع به این داستان ممارست داشته باشه .
میزان حرف رو توی مجموعه کم کنید . 
بحث روی اینه که ما چقدر راجع به صیانت زبان کنترل داریم ؟ اگه صیانت نداشته باشیم ، مسلماً گناه میاد . غیبت میاد ، تهمت میاد ، داستان میاد ، افسانه میاد .
میزان حرف رو توی مجموعه کم کنید . راجع به چیزهای جدی حرف بزنید .
حرف راجع به افراد ، مجموعه ، نقد دارن ، نمی خواد نقد کنی . شما زحمت نکش ، خیلی دلسوزی ، بنویس بده به 4 تا مسئولش . عمل کرد ، کرد ، نکرد تو وظیفه ای نداره . چرا دائم با هم نقد می کنید ؟!
از عواملش همینه .
یکی از عوامل زمین خوردن مجموعه های مدیریتی ایجاد گروههای غیررسمی است .
یعنی من و شما رسمیت نداریم ، خودمون می شینیم برای خودمون گروه تشکیل می دیم .
آقا تو چیکاره ای که داری این کار رو می کنی ؟ می گه : ما دلمون می سوزه . دلت می سوزه ، یادداشت کن .
به هوای دلسوزی نمی شه باب غیبت و تهمت رو باز کنیم .
من بارها گفتم که هر کسی از کادر انتقاد داشت ، ما در خدمتیم . بلافاصله وقت میذارم . این یعنی ما راه رو باز گذاشتیم .
اما اینی که من و شما چند ساله داریم نقد می کنیم ، مال اینه که زیاد حرف می زنیم .
اینجا رو نقد نکنیم ، یه جای دیگه رو نقد می کنیم . این رو نقد نکنه ، خاله اش رو نقد می کنه ، دخترخاله اش رو نقد می کنه ، پسرخاله اش رو نقد می کنه . تو چیکار داری ؟! کی تو رو نقاد آفریده ؟! سرت رو بنداز پایین ، زندگیت رو بکن ، کارت رو انجام بده .
آدمی که زیاد حرف می زنه ، زیاد چرت می گه .
حداقل برادرها اینو می دونن که من آدم کم حرفی هستم . من که اینقدر روی منبر حرف میزنم ، برای اینه که سکوتم خیلی زیاده .
یکی از دلایلی که من تنهایی با ماشین اینور و اونور می رم اینه که حال و حوصله حرف زدن ندارم .
می شینه بغل دستم می گه : چه خبر ؟! می گم : سلامتی . می گه : دیگه چه خبر ؟! اگه خبری بود همون اول می گفتم . خبری نیست ، بذار یه کم فکر کنم .
آدم بیشتر دوست داره سکوت کنه .
من نه اینکه سخنرانم ، همه می گن این به ما می گه حرف نزن ، خودش صبح تا شب داره حرف می زنه . آقا ! مگه من چند ساعت در روز سخنرانی می کنم !؟ من واقعاً توی میزان حرف زدن شاگرد دست ششم بعضی از خواهرها نمی شم .
آدم 17 ساعت بیداره ، نباید که 16 ساعت و 50  دقیقه اش حرف بزنه .
و برخی از برادرها !
ولی مراقبت کنید که بتونید کنترل کنه .







نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Susa Web Tools