دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی «قسمت اول»
يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ق.ظ
سخنرانیحجةالاسلام انجوی نژاد
دلایل فروپاشی نظامهای فرهنگی «قسمت اول»
صوت سخنرانی:
متن سخنرانی:
شیطان دو جور برای ما دام تهیه می کنه .
نوع اول: رک میاد و به ما می گه برو گناه کن .
خیلی راحت می گه مشهد چیه ، زیارت چیه ، کانون چیه ، جلسه چیه ، برو دنبال دنیا ، 4 روز وقت داری ، توی دنیا خوش بگذرون . تموم شد رفت !
یه عده ای رُک از شیطون قبول می کنن .
نوع دوم: می گه : اگه من به این رک بگم گوش نمیده ، باید یه پروژه رو براش طراحی کنم .
به مناسبت من و شما برامون پروژه طراحی می کنه . مثلاً یه پروژه اش اینه که به ما بگه درس واجب تر از عبادته ، برو بشین درست رو بخون .
و کلاً رابطه ما رو به بهانه درس با خدا قطع کنه . یه پروژه است !
این هم معمولاً توی جوهایی مثل ما جواب نمیده .
پروژه ای که شیطان برای جوهایی مثل جو ما ، تشکیلاتی مثل کانون طراحی می کنه یه پروژه خاصه که در حقیقت از عبادت علیه عبادت استفاده می کنه .
ما دو مدل عبادت داریم ، یه عبادت عام ، یه عبادت خاص .
وقتی می گن : " عبادت مگر خدمت خلق نیست " عبادت عامه .
عبادت عام یعنی هر کار غیر عبادی رو که برای خدا انجام میدی . مثلاً آقا داره صوت تنظیم می کنه ، فیلمبرداری می کنه ، کفشها رو جفت می کنه ، غذا می پزه ، به یه کسی درس میده ، کار خیریه انجام میده . پول داره ، داره کار پولی می کنه و به مردم و مستمندان کار خیر می رسونه . عبادت این عبادت عامه .
[عبادت] خاص یعنی نماز ، روزه ، دعا ، توسل ، ذکر ، سینه زنی ، گریه ، مناجات ، سجده . چیزهایی که اسمش عبادته .
شیطون میاد چیکار می کنه ؟!
عبادت عام یه اثر بر روح ما داره ، عبادت خاص یه اثر دیگه .
عبادت عام چه اثری بر زندگی ما داره ؟! برکت داره ، به ما کمک می کنه ، خیلی هم عبادت خوبیه ، اما بعد از یه مدتی اگه عبادت خاص به عبادت عام سنجاق نشه ، عبادت عام قابل فروپاشی است .
مسئول مملکتی که می گه عبادت من خدمت به خلقه . 4 صبح می ره سر کار تا 12 شب ، قبوله . منتها دیگه نمازش رو اول وقت نمی خونه ، ذکرش رو نمی گه ، قرآن نمی خونه ، توسل نمی کنه ، چون وقت نداره . فقط داره برای مردم کار می کنه .
می گن : شیطون اینو از مسیر عبادت عام می بره و به زمین خوردن می رسونه .
یه کسی که در پیشگاه خدا گریه می کرد که خدایا اینقدر دوست دارم نمازشب بخونم ، نماز صبحم رو اول وقت بخونم ، نماز جماعت برم ، برای تو گرفتارم . تحقیق دارم ، مطالعه دارم ، صحبت دارم ، مردم رو راهنمایی می کنم .
کارش به جایی رسید که توی 60 سالگی خورد زمین ، اون هم از مسیر منکرات جنسی .
چرا ؟ چون داشت اشتباه می کرد ، تو اصلاً حق نداری عبادت خاصت رو به خاطر عبادت عام حذف کنی .
وقتی امام حاکم شد ، بیشتر عبادت خاص می کرد .
وقتی رهبر ، رهبر شد ، بیشتر عبادت خاص می کرد .
توی جمع ما چی ؟ کادر داره عبادت عام می کنه ، اگه از عبادت خاص غافل بشه ، یعنی بشینه گریه کنه ، سینه بزنه ، صحبت گوش کنه ، نماز بخونه ، نمازشب بخونه .
10 سال اعتکاف گرفتیم ، نمازشب نخونها هم نمازشب خوندن ، این آقا توی این ده سال نرسیده . بعدش چی ؟!
یعنی اگه انسان نتونه جبران کنه ....
من بارها خدمتتون عرض کردم ، امثال منی که شب قدر برای مردم منبر می ریم و قرآن به سر می گیریم ، عمل عبادیه ، اما شک دارم که این عبادته خاصه یا عام . الان من قرآن به سر گرفتم خاصه ، یعنی مال خودمه یا عامه ، مال مردمه .
شک دارم ، می رم دوباره شخصی این کار رو انجام میدم . می گم : معلوم نیست اون عبادت اصلی باشه .
خیلی از مسائل اینطوریه .
اگه یه روزی من و شما به عبادات تدارکاتی ، انتظاماتی ، پرسنلی و ... تبدیل شدیم ، یعنی مسیر عبادتمون از این مسیر بود ، یقین بدونید نمی تونید تاب و طاقت بیارید .
یقین بدونید زمین می خورید .
ما یواش یواش نمی تونستیم فاصله بگیریم . شیطون اولش می گفت نرو هیئت ،
می گفتی : مگه دیوونه ام ؟!
حالا اومده چیکار کرده ؟ گفته : انتظاماتی ، تدارکاتی ، تبلیغاتی ، این کار رو بکن .
می گه : خب داره خودش رو ارضا می کنه ، می گه من توی هیئتم و از مستمعین عادی جلوترم . اگه از عبادت خاص غافل بشی ، مسیر, مسیر زمین خوردنه .
کسانی که توی مملکت مسئول می شن و فکر می کنن همین عبادته ، آخرش [زمین می خورن] .
همون بابایی که سال 84 به من نصیحت می کرد که شما برید بچه های مردم رو توی مسجدها جمع کنید ، توی یه گوشه ای از خلق قایم بشید . ما هم می ریم کار
4 تا خلق الله رو راه میندازیم ، ببینیم کی نزد خدا سرافرازتره ؟! این آقا رو سال 86 برای 6 – 7 میلیارد اختلاس دست بند زدن و بردن .
داشت کار خلق الله رو راه مینداخت ، مثل اینکه یه مقداری هم کار خودش رو راه انداخته .
آدم نمی تونه بدون عبادت خاص توی مسیر عبادت عام بمونه .
کادر وقتی کادر می شه عبادت عام می کنه ، وقتی مستمع می شه عبادت خاص
می کنه .
مکبر عبادت عام می کنه ، وقتی یه جایی می ره نماز جماعت بخونه عبادت خاص
می کنه .
حتی بنده اگه امام جماعت وایسم دارم عبادت عام می کنم ، باید یه جایی برم مأموم بشم .
بنده وقتی مداحی می کنم عبادت عام ، وقتی سخنرانی می کنم عبادت عام . چقدر سخنرانی و مداحی گوش میدم عبادت خاصه .
تازه می گن : مداحی کردن و سخنرانی کردن خودش عبادته . من قبول نمی کنم ، می ترسم سرم کلاه بره .
شما که توی کارهای عادی که مصداق عبادت هم نیست کار می کنید ، یقیناً باید دنبال عبادت خاص باشید .
دلایلی که نظامهای فرهنگی از هم می پاشه چیست ؟ چه اتفاقی می افته که یه مجموعه فرهنگی بعد از دو سال تکثیر نمی شه ، نصف می شه ؟!
مثلاً 100 نفر می شن ، 50 تا . بعد از 4 سال ، 100 تا می شن 5 تا 10 تا . نمی شن
5 تا 40 تا که بگیم تکثیر شدن .
این جزء چیزهایی است که اگه دقت نکنید همه مجموعه ها دچارش می شن .
یقیناً هر مجموعه ای که برای خدا کار می کنه ، حتماً شیطون مقابلش می ایسته .
یعنی اگه توی یه مجموعه ای فروپاشی نباشه ، کار نمی کنه ، اگه کار هم می کنه حتماً دنبال فروپاشیشه .
مثل معبد بودایی ها هزار ساله که هست ، همیشه هم هست ، نه دعوایی دارن ، نه بحثی . همیشه هم مشتریشون ثابته ، محترمند ، هیچکس هم اذیتشون نمی کنه ، همه هم بهشون احترام میذارن . هر کسی میاد ، امریکا میاد ، انگلیس میاد ، اسرائیل میاد احترام میذارن .
همیشه هم آدمهای محترمی هستن . اگه هزار تا باشن ، هزار سالِ که هزار تا هستن. نه کم می شن و نه زیاد ! هیچ مقاومتی مقابلشون نیست .
چرا ؟ برای اینکه خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : " الوَسوَاسِ الخَنَّاسِ . الّذِی یُوَسوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ " مال کارهای جواب ده معنوی است .
اینها که کاری به کار کسی ندارن . دارن یه دینی ترویج می کنن که یه عده ای آروم بشن ، شیطون هم سراغشون نمی ره .
اگه مجموعه مذهبی ـ فرهنگی ای باشه که از شیطان و شیطانهای داخل انسانها بهش تهاجم نشه ، معلومه کار نمی کنه .
توی کشور ما داره به اغلب مجموعه ها تهاجم می شه . اغلب یعنی همه شون !
این تهاجم مال اینه که کشور شیعی است و هر گونه تجمع شیعی برای شیطان خطرناکه .
چه اتفاقی می افته که یه نظام فرهنگی فروپاشی می کنه ؟
بحث قدرت و فساد شاید زیاد قابل توجه مجموعه ای مثل کانون نباشه .
اما واقعاً باید توی این مجموعه هم توجه بشه .
درسته که قدرتی توی این مجموعه توزیع نمی شه و خبری هم نیست . اما فقط و فقط قدرت یه پست سیاسی و مالی نیست ، بعضی وقتها قدرت یه پست اعتباریه .
یعنی آدم احساس قدرت می کنه .
آدم که نباید همیشه توی مجلس باشه تا بهش قدرت برسه . یا مثلاً 4 میلیارد پول داشته باشه .
بعضی وقتها اعتبارات ما قدرت ماست .
به محض اینکه روی این قدرت از درون و بیرون نظارت نشه ، یقیناً فساد سراغش میاد .
یعنی هر قدرتی که تحت نظارت نباشه [فساد میاره] .
حضرت امام (ره) در بحث ولایت فقیه فرمودند : خبرگان باید بر ولی فقیه هم نظارت داشته باشند و بررسی کنند .
امام (ره) فرمودند : حتی قدرت ولی فقیه بدون نظارت به فساد می رسه .
تازه مقام معظم رهبری خیلی داغتر فرمودند . فرمودند : غیر از خبرگان ، قانون هم باید بر [ولی فقیه] نظارت کنه .
یعنی یه مجتهدِ آیت اللهِ واجد الشرایطِ اصلحِ صالحِ مورد تأیید اغلب علما و مراجع هم می گه : منم اگه مبسوط الید بشم و هیچکس روم نظارت نکنه به فساد می رسم .
یه شهری رفته بودم که الان 4 – 5 سالِ نرفتم . اونها مجموعه هاشون دست به دست هم دادن ، 7 – 8 تا مجموعه 10 نفره بودن ، یعنی مستمعشون 10 – 15 نفر بود .
دست به دست هم دادن ، یه مجلس بزرگ گرفتن ، تیزر استانی و ...
برای شهری که حداکثر 150 – 200 هزار نفر جمعیت داشت ، یدفعه یه مجلس گرفتن 5 - 6 - 8 هزار نفر . ما هم منبریش بودیم !
اینها یه اعتباره ، اینها که برای من و تو نیومدن ، برای پرچم حضرت زهرا (س)
ـ ایام فاطمیه بود ـ اومدن .
اصلاً اینها یدفعه خودشون کف کردن . مشکل این بود که خودشون کف کردن . بعد نشستن به ما گفتن که آقا خیلی عالیه ، دیگه انشاءالله خدمت شما هستیم ، قول بعدی محرم ، دهه دوم ، سه شب . منم گفتم : چشم .
20 روز نشد که گروه اولشون تماس گرفتن که پیرامون قولی که دادید به ما قول دادید دیگه ؟! گفتم : آره ، به شما قول دادم . گفت : خیلی ممنون ، دستتون درد نکنه .
یه ساعت بعدش یه گروه دیگه شون تماس گرفت که پیرامون قولی که دادید به ما قول دادید ؟ گفتم : بله ، به شما قول دادم .
گفت : پس چرا گفتید به اونها قول دادید ؟! گفتم : به کیا ؟! گفت : آخه ما بعد از این داستان 5 تامون گفتیم که توی این قضیه ما بودیم . می خوایم 5 تامون جدا [مجلس] بگیریم . اگه می شه شما 5 تا سه روز بیاید ، که ما خدمتتون باشیم .
من بهشون گفتم : هر وقت دوباره 5 تاتون کنار هم جمع شدید [من میام] . حالا فکر کردید خبریه ؟! برید 5 تایی جدا بگیرید ببینید چی می شه ؟! که 5 تاشون رفتن جدا گرفتن و همه شون تعطیل شد .
بعد از 5 سال 5 تا 20 نفر توی یه شهر 200 هزار نفره ، هنوز نتونستن با هم باشن . برای چی ؟! من نفهمیدم برای چی !؟
اصلاً نفهمیدم دعوا سر چی بود !؟ بعد می گن قدرت فساد نمیاره .
احساس کاذب قدرت .
بعضی وقتها ما احساس کاذب می کنیم ، این فساد میاره . همون وقت باهاش مبارزه کنید ، وگرنه نظام فرهنگی از هم می پاشه .
توقع خداوند تبارک و تعالی اینه که من و شما همه چیز رو از خدا ببینیم . وگرنه نظام فرهنگی از هم می پاشه .
این فیلمهایی که از بنی صدر و .. نشون میده ، واقعاً همین طوری بوده .
می یومد ، چند صد هزار نفر جمع می شدن . آخه 10 میلیون رأی داشت . آدمی که 10 میلیون رأی داره ، اگه یه سوت بزنه حداقل 1 میلیونشون میان .
توی همون فیلمی که تلویزیون بقیه اش رو نشون نداد ، من یادمه که اون زمان نشون داد .
چون اون زمان تلویزیون دست اینها بود ، قشنگ نشون می داد .
گفت : بریزید چماق دارها رو بزنید . ملت ریختن ، یه مشت بچه حزب اللهی اون ور دانشگاه بودن ، زدن لت و پارشون کردن . همه رو زدن . قدرته دیگه !
به همین راحتی !
اون جمعیت 10 میلیونی که برای بنی صدر اینقدر پای کار بودن ، توی 2 -3 روز یه دفعه ورق برگشت و همین ها رفتن توی خیابون و مرگ بر بنی صدر گفتن .
اون قدرت سیاسیه ، ما هم اگه مراقب خودمون نباشیم این چیزها سراغمون میاد .
قدرتی در کار نیست .
وقتی آدم توی تشکیلات فرهنگی کار می کنه ، قدرت تمام و تام در اختیار خداست . هر یه لحظه ای که احساس قدرت کردی ، یکی از دلایل فروپاشی است .
اسمش در مجموعه های فرهنگی خودرأیی است ، و اسم سیاسیش دیکتاتوری .
یعنی به جایی برسی که فکر کنی تمام حق در اختیار منه .
یکی از مشکلات ما توی بحثهای سیاسی همینه .
یعنی کسانی که صحبت می کنن یه درصد از حق رو توی طرف مقابل نمی دونن .
می گه صد در صدش دست منه . اگه یه درصدش رو توی طرف مقابل بدونه ، کلی برد کردیم .
هیچکس نمیاد بگه ، آقای فلانی در فرمایشات شما فلان قبول ، فلان قبول ، اما من روی فلان و فلان حرف دارم .
[بهش] می گه : تو رمالی ، جادوگری ، همه چیزت داغونه .
اون یکی هم می گه تو مستکبری ، ثروتمندی ، دزدی . تموم شد !
یه طرف می شه دزد ، یه طرف می شه رمال . یعنی یه درصد حق رو توی طرف مقابل نمی دونه .
اگه یه وقتی من فکر کنم آخر کار فرهنگی منم ، هیچکس از من و تو بیشتر نمی فهمه، روی دست کانون هیچ تشکیلاتی نمیاد ، به این می گن خودرأیی .
یه وقت هست من و تو یه رأی داریم .
مثلاً بعضی ها می گن فلانی خودرأیه ، انتقاد پذیر نیست .
انتقاد پذیری به این معنا نیست که هر چی تو گفتی ، من بگم چشم .
خودرأیی یعنی من یه حرفی بزنم ، بعد برام 4 تا دلیل منطقی بگن ، بگم همینی که هست . این می شه خودرأیی . یا اصلاً بگم تو حرف نزن ، تو چیکاره ای ؟!!
چرا ؟ چون این آقا 15 سالشه ، 20 سالشه ...
می گه : اصلاً تو حرف نزن .
بعضی وقتها این حرفِ رو نمی زنیم ، با نوع برخوردمون می گیم .
معمولاً توی کانون میان با انتظامات صحبت کنن ، می خواد یه انتقادی بکنه ، همچین نگاش می کنه می گه بله .
نوع نگاه بهش می گه که تو داری حرف زیادی می زنی ، من چون آدم خوب و متواضعی هستم دارم گوش میدم . بله بله ، باشه ...
یعنی با چشمهاش داره به یارو می گه که حرف تو مهم نیست .
خود رأیی این نیست که شما بگی باشه دارم گوش میدم . توی چهره ات هم باید نشون بدی .
یعنی باید توی چشمات شوق باشه .
ـ آقا داره چرت می گه . خیلی خب ، تو وظیفه اسلامیت رو انجام بده و با شوق گوش بده .
بعضی ها توقع دارن که توی کانون موضع من و تو طوری باشه که هرچی گفتن ، شما بگی بله ، شما راست می گی . اگه هم گوش ندی ، می گن : انتقاد پذیر نیستن .
نه ، خودرأیی یعنی شما حرفت رو بزنی ، بعد هم بشینی [گوش کنی] . تو هم خودرأی نباش . بشین و دلایل منو بشنو .
می خوایم به یه نتیجه برسیم .
نه اینکه انتقاد ناپذیر کسی نیست که هر کی ، هر چی بهش گفت بگه بله ، شما راست می گی و عمل کنه . نه ! انتقاد باید مسائل خودش رو داشته باشه .
اگه توی واحدها ، توی بنده ، توی شما ، خودرأیی باشه . یعنی جوری باشه که من و شما فکر کنیم همه حق مائیم ، هرکی ، هرچی می گه الکی می گه . نه ! خیلی هاشون راست می گن .
ما هیچوقت اعتقاد نداشتیم که مجموعه ما یه مجموعه معصوم بدون اشتباهه .
ما خیلی اشتباه داشتیم ، اینقدر اشتباه داشتیم که اگه اشتباهاتمون رو بشماریم ، کمتر از کارهای درستمون نیست . اشتباه زیاد بوده .
توی رفتارهای ما ، توی صحبتهای ما ، توی برخوردهای ما ، واحد راه انداختیم ، پشیمون شدیم . مسئول واحد اشتباه [انتخاب] شده ، اینقدر از این چیزها بوده ، مگه الکیه !؟
برخوردهای اشتباه توی واحدها ، توی سطح بالاتر ، بنده ، شماها . مگه می شه یه مجموعه ای معصوم باشه ؟!
اما یه کسی که می گه من خودرأی نیستم باید انتقاد رو گوش بده ، جواب انتقاد رو بده .
یعنی بگه این هست !
برادرها و خواهرها ! در مجموعه کانون هر جا انتقادی دیدید که فکر کردید این انتقاد بدرد می خوره ، بیارید یا بررسی می شه یا جواب داده می شه . راه سومی نداره !
پس خودرأیی یه مجموعه فرهنگی یکی از مسیرهای فروپاشی است .
3- عدم توجه به نقد بیرونی و عدم تأسیس مؤسسه ای برای نقد درونی
یعنی من و شما اینقدر ارتباطاتمون رو محدود کنیم که نقدهای بیرون رو نشنویم .
یکی از مشکلات مسائل فرهنگی و سیاسی ما اینه که به نقدها جواب نمیدن .
مثلاً توی تالار گفتمان دارن بحث سیاسی می کنن . یکی از اونور یه چیزی رو paste می کنه ، می ره . یکی دیگه میاد یه چیز دیگه ای رو paste می کنه می ره . نه این مال اونو می خونه ، نه اون مال اینو . اصلاً بسته است !
این مسیر غیر از مسیر بهائیته ؟! بهائیت می گه : فقط باید مال خودمون رو بخونیم . همه کتابها غیر از بیان حرام .
ما داریم همین طوری کار می کنیم . یعنی هیچکس جواب اون یکی رو نمیده ، نقدش هم نمی خونه .
نقد باید باشه و نقد باید جدی گرفته بشه .
یعنی آدم باید نسبت به نقد یه برخورد خوبی داشته باشه .
بیان بگن ، جدی هم بگن . بیان ، قشنگ بگن که این نقد ماست .
نقد بیرونی ، یعنی یه سیستمی نقدها رو از بیرون بگیره ، بیاره توی مجموعه و بررسی کنه . اگه این نباشه باعث فروپاشی می شه .
سؤال : این سیستم توی کانون وجود داره ؟! رسمی نیست ، ولی غیررسمی هست .
غیر رسمی یعنی از اینور و اونور نقد می رسه .
رسمی نقد می کنن ، اما ما نقدها رو بررسی نمی کنیم و این ضعفه .
نهادهای مختلف به طور رسمی و قضایی مجموعه ما رو نقد می کنن .
هرچی که تو شنیدی ، صد جای دیگه نوشته شده ، بولتن شده ، سی دی شده و کاملاً داره نقد می شه .
ولی اینکه ما یه سیستمی داشته باشیم که خودمون نقدها رو بگیریم در کانون وجود نداره ، و هیچ مجموعه فرهنگی این سیستم رو نداره و به همین دلیل ما هنوز جرأت نکردیم که یه همچین سیستمی داشته باشیم که یه کسی بره نقدها رو جمع کنه .
هیچ مجموعه فرهنگی هنوز به این درجه از کار تشکیلاتی نرسیده و هیچ سیستمی توی کشور ما اینو نداره .
هیچ جای کشور ما ، هیچ مجموعه ای سیستمی که بره نقدها رو جمع کنه بیاره نداره که بخوان به ما ایراد بگیرن که چرا مجموعه شما نداره .
ببینید: